ماجرای فشار دولت بر صداو سیما علیه برخی از مجریان/ برای اینکه مخالفان برجام روی آنتن زنده نروند، در استودیو را قفل کردند

حسام الدین آشنا در اسفند ۹۷ نامه‌ای به مسئولین صدا و سیما نوشت و به حضورم در رادیو اعتراض کرد.
کد خبر: ۹۱۵۹۹۴۲
|
۰۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، سجاد صادقی از مجریان و کارشناسان مجرب حوزه سیاسی رادیو است و در اغلب برنامه‌هایی که سردبیری آن را بر عهده داشت، جنجال می‌آفرید. او در شرایط کنونی از همکاری با سازمان صدا و سیما با فشارهای دولتی منبع شده است. پای درد و دل ‌های او نشستیم تا روایت خود را از این قطع همکاری بدانیم.

* در ابتدا از کارها و فعالیت‌های خود بگویید و این که چطور واردصداوسیما شدید.

سجاد صادقی هستم. حضور من در صداوسیما به دوره‌ای برمی‌گردد که مشکل نیروی محتوایی داشت، یعنی من خودم جزو منتقدین سرسخت صداوسیما و معاونت خبر بودم. ادعا داشتم که کارشناسی روابط دیپلمات را در 6 ترم یعنی سه سال تمام کردم و شاگرد اول مجموعه دانشگاهی خودم بودم. فارغ‌التحصیل مطالعات جهان از دانشگاه تهران. گرایش مطالعات آمریکا را خوانده بودم. کلی ادعا داشتم که من یک نخبه هستم و یکسری از مواضع محتوایی صداوسیما مشکل دارد. در آن زمان یکی از مسئولین وقت به من پیشنهاد کرد که شما اینقدر انتقاد می‌کنید و نخبه در مسائل روابط بین‌الملل هستید وارد صداوسیما بشوید و مشغول به برنامه‌سازی.

این مسئله باعث شد من از طریق یکی از دوستان وارد معاونت خبر شدم. از  8 اردیبهشت 93 وارد آنجا شدم، تا زمانی که اولین مستند من روی آنتن شبکه 5 رفت، نزدیک 40 روز طول کشید و به من پروژه‌ای به نام امام خمینی و اقتصاد مقاومتی محول شد و آن زمان مسئولین صداوسیما فکر نمی‌کردند از اندیشه امام بتوانیم پایه‌های اقتصاد مقاومتی را دربیاوریم. فکر می‌کردند اقتصاد مقاومتی یک چیزی است که تالیف رهبری است و درنمی‌آید. من در بیانات امام نگاه و بررسی کردم و متوجه شدم این مسئله درمی‌آید.

مستندی را به نام بالندگی یا امام و اقتصاد مقاومتی را ساختیم که تا امروز 4 بار فقط از شبکه 5 پخش شده است. از آن تاریخ به بعد که شروع به مستندسازی کردم با این که هیچ تجربه‌ای در کار رسانه‌ای نداشتم مدیران وقت صداوسیما که الان بازنشسته شدند و نیروهای متعهدی هم بودند و خیلی کادرساز و انقلابی بودند، اعتماد کردند. بعد از این اتفاقی که افتاد، تقریباً هر 40 روز در یکی از شبکه‌های سیما، مستند تولید می‌کردم و پخش می‌شد.

*در چه فضایی بود؟

فضای سیاسی. تخصص من سیاسی، روابط بین‌الملل و بیشتر با گرایش امریکا و مسائل پیرامون امریکا بود و برخی از مسائل تاریخ معاصر که برای من ارزشمند بود. همانند اقتصاد مقاومتی و مسائلی از این دست هم بود. اولین دوره اینفوگرافی و اینفوموشن‌های اقتصاد مقاومتی را من نوشتم که ده قسمت تولید شد و صداوسیما در شبکه‌های مختلف پخش کرد. اعتماد کردند و نتیجه این اعتماد این شد که من به گروه پژوهشی و طراح سوال نگاه یک هم پیوستم. همزمان به عنوان مدیر محتوایی یا کارشناس دو برنامه دیگر هم شدم. یعنی برنامه نگاه دو که شبیه نگاه یک بود که مدیر محتوا بودم از طراحی سوژه، انتخاب میهمان و طراحی سوال و روی برنامه زنده که نظارت کنیم چه اتفاقاتی بیفتد و چه اتفاقاتی نیفتد.

در شبکه پنج برنامه "در این هفته" را داشتم که مدیر محتوایی بودم. یعنی صفر تا صد از انتخاب موضوع، نوشتن موضوعات، فکت‌هایی که باید انتخاب شود تا مرحله آخر که باید امضا می‌شد و تحویل پخش می‌شد برعهده من بود. برنامه‌ای شبیه گزارش هفتگی بود. همزمان در گزارش هفتگی هم جزو تیم طنزنویسان آن برنامه بودم.

فعالیت من زیاد بود و خودم هم علاقه‌مند بودم و حس می‌کردم کاری که انجام می‌دهیم از نظر محتوایی سطح برنامه‌های سیاسی را بالا می‌برد. این جریانات گذشت تا به ماجراهای مذاکرات هسته‌ای رسیدیم. این را بعدها فهمیدم به دلیل اینکه فارغ‌التحصیل دانشگاه تهران در رشته مطالعات امریکای شمالی بودم و بخشی از دوستانی که طراح مذاکرات هسته‌ای بودند اساتید من بودند و طبیعتاً من با اندیشه کاری و روند کاری اینها آشنا بودم و برخی از اساتید ما که جزو مخالفان برجام طبقه بندی می‌شدند، آنها هم اساتید ما بودند که از قضا پایان‌نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران را با یکی از همین مخالفان برجام داشتم. من اولین کسی بودم که در ایران با آقای دکتر فواد ایزدی پایان‌نامه کار کردم و اولین فردی هستم که با ایشان پایان‌نامه کار کردم و پایان‌نامه بسیار خوبی هم درآمد.

آنهایی که در بیرون سازمان صداوسیما بودند چنین تصوری داشتند که انتقاد به مذاکرات هسته‌ای و برجام

را من سازماندهی می‌کنم چون در برنامه‌های مختلف هم حضور داشتم.

*با چه موضوعی بود؟

با موضوع جنبش وال استریت و نسبت آن با نخبگان قدرت بود که یک موضوع عمیق سیاسی در حوزه امریکا است. بعدها فهمیدم آن چیزی که باعث شد روی من حساسیت به وجود بیاید این قصه بود که طراحان اصلی مذاکرات هسته‌ای همانند دکتر سجادپور از اساتید ما در دانشگاه تهران بودند و برخی از دوستان از خارج صداوسیما فکر می‌کردند ما نسبت به نگرش و فکر کردن و تصمیم‌گیری آنها تسلط داریم. چون استاد ما بودند و اندیشه آنها را می‌دانیم در قضیه هسته ای به چه چیزی فکر می‌کنند و چه تصمیمی می‌گیرند.

گروه دوم به پایان‌نامه من برمی‌گشت و اینکه من با کسانی که منتقد برجام بودند و در راس آنها آقای فواد ایزدی، آقای  جمشیدی که داور پایان نامه من بودند و دکتر ابراهیم متقی که منتقد برجام هم بودند در تیم پایان‌نامه من حضور داشتند. از سوی دیگر من در برنامه‌های معاونت خبر حضور داشتم و اینها فکر می‌کردند من مغزمتفکری در سازمان صداوسیما هستم. آنهایی که در بیرون سازمان صداوسیما بودند چنین تصوری داشتند که انتقاد به مذاکرات هسته‌ای و برجام را من سازماندهی می‌کنم چون در برنامه‌های مختلف هم حضور داشتم.

تا قبل از اسفند 93، یعنی تا زمان ریاست آقای ضرغامی، دولت گاه و بیگاه برای حضور من در برخی برنامه‌ها اعتراض داشت اما آیتم‌های طنز گزارش هفتگی انتقادی که من می‌نوشتم در برنامه‌های دیگر نبود. بعد از رفتن آقای ضرغامی، فهمیدم در خارج سازمان برخی افراد روی من حساس هستند. اسفند 93، پنج ماه مانده به نهایی شدن برجام، به مناسبت کودتای 1299 و ملی شدن صنعت نفت در روزهای پایانی اسفند بود. من مدیر محتوایی برنامه نگاه دو در شبکه دو بودم که برنامه زنده و گفت‌وگو محوری بود. برنامه‌ای با میهمانانی ترتیب دادیم که درست و استراتژیک انتخاب شده بود. آقای کوشکی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و آقای عباس سلیمی نمین که هر دو میهمان را دعوت کردیم و قرار بود در شبکه حضور پیدا کنند. زمان برنامه ساعت 7 یا 7:30 شب بود و هوا تاریک می‌شد و بعد از اذان مغرب بود. من، میهمانان، تهیه کننده، همه عوامل در شبکه دو سیما در خیابان الوند حاضر شدیم و خواستیم وارد استودیو شویم که با تعجب دیدیم روی درب استودیو قفل خورده است.

من به عنوان کسی که کار رسانه‌ای کردم و در هفته حداقل 4-3 برنامه زنده را مدیریت می‌کردم و چندین برنامه ضبطی داشتیم تا به حال چنین اتفاقی رخ نداده بود. به سراغ مدیر شبکه رفتم و گفتم چطور می‌شود برنامه روتین که در کنداکتور شما وجود دارد را استدیو رو قفل کردید؟ آن روز فقط به خاطر این که این برنامه رویکرد برجامی داشت، البته آن زمان برجامی در کار نبود و مذاکرات هسته‌ای بود، روی آنتن نرود شبکه، یک ساعت موسیقی و آگهی پخش کرد.

*تا قبل از برنامه‌هایی که درباره مذاکرات هسته‌ای می‌ساختید دچار مشکل نمی‌شد؟

گاه و بیگاه نامه می‌آمد اما چون مدیر کلی که آن موقع حضور داشت و مدیرانی که بودند - الان بازنشسته شدند- افرادی بودند که اعتقاد و التزام به این موضوع داشتند که حرکتی که انجام می‌شود درست است و در راستای منافع ملی مردم ایران است، توجه نمی‌کردند. معتقد بودند وقتی یک چیزی را به عنوان مجتهد مسائل رسانه‌ای و سیاسی صحیح می‌دانید و در چهارچوب نظام است باید بدان عمل کنید و عمل می‌کردند.

*رئیس یکی از دانشکده‌های هسته‌ای تمام تعطیلات عید را در اروپا به سر می‌برد

بعدها گفتند برنامه‌ای با حضور نماینده مجلس - آقای کریمی قدوسی- داشتید که بسیار بحث برانگیز بود و تمامی کاسه‌ها و کوزه‌ها سر من شکسته است.

آقای کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس است و در مورد دوتابعیتی‌ها در آن برنامه صحبت کرد که نباید می‌گفت و خود من هم اشاراتی به افطاری سفارت انگلیس داشتم که نباید این کار را می‌کردیم. مگر ما در برنامه چه گفتیم؟ آقای کریمی قدوسی درباره این صحبت کردند فلان آقازاده مسئول از فلان کشور خارجی به دفتر این مسئول زنگ می‌زند و می‌گوید اینجا فلان کس را در ایران عوض کنید.

 آقای کریمی قدوسی می‌گفت استعلام‌ها خوب می‌آید، ولی در نتیجه استعلام‌ دادن در مورد دو تابعیتی‌ها کارهای سیاسی می‌کنند. یعنی برخی نهادهای مسئول، مسائلی که در حوزه استعلام‌های مسئولین می‌دهد با یک رویکرد سیاسی‌ می‌دهد. برای برخی را مهربان‌تر مورد بررسی قرار می‌دهد. در همان برنامه مطرح شد که رئیس یکی از دانشکده‌های هسته‌ای ما که دانشکده بسیار مهمی است، تمام تعطیلات عید را در اروپا به سر می‌برد و فرزندان او در اتریش زندگی و کار می‌کنند.

*چطور نامه محرمانه صدا و سیما را به من ندادند اما همین نامه دست رسانه‌های خارجی افتاد؟

چطور می‌شود فردی که متهم نفتی است و در دو پرونده فساد نفتی حضور دارد، پای این آدم وسط است، این فرد به جای اینکه با او برخورد شود، ریاست دانشکده هسته‌ای را به عهده دارد و این فرد به راحتی به اروپا در تعطیلات می‌رود و در ژنو می‌چرخد و پسر او هم در کشور اتریش، در وین ساکن است. آقای کریمی قدوسی به این موضوع پرداخته بودند و مدتی بعد گفتند شما به دلیل آزادی عملی که به میهمانان در مسائل سیاسی می‌دهید نباید به صداوسیما بیایید. من این را پذیرفتم و گفتم من در خانه می‌نشینم و حضور در رسانه ندارم. چند روز بعد از صداوسیما با من تماس گرفتند که کجا هستید؟ گفتم خانه هستم و کار پژوهشی می‌کنم. گفتند خبر دارید که رسانه‌های خارج نشین تصویر شما را زدند و گفتند ممنوع الکار شدید و بخشی از نامه‌های محرمانه‌ای که برای شما آمده بود را منتشر کردند.

گفتم: این نامه‌ها را به من ندادید و گفتید محرمانه است، چطور این نامه به دست رسانه‌های خارج نشین می‌رسد؟ این نشان می‌دهد شما مشکل دارید. اتفاقات و حواشی که در این حوزه اتفاق افتاد، در نهایت منجر به این شد که الان در خدمت شما هستم، از کار کردن در صداوسیما ممنوع شدم و از آن عجیب‌تر این است که انتظار داشتم به عنوان فردی که نزدیک به 5 سال تلاش کرد، مدیران ارشد اجرایی کشور خدا قوت بگویند یا اینکه یکی از آن‌ها با  مسئولین صداوسیما تماس نگرفت که فلانی علت این که گفتیم نیایید به چه دلیلی بود؟

حتی تلاش کردم و به مدیر روابط عمومی رادیو پیام دادم و پیامک‌ها موجود است که به آقای شاه‌آبادی بگویید یک جلسه حضوری برگزار کنیم. الان چند هفته است که رفته‌اند طرح موضوع کنند و به من جواب بدهند و به نوعی ترجیح می‌دهند موضوع مسکوت بماند.

* من با اعضای کمیسیون انرژی مجلس صحبت می‌کنم که قرارداد نفتی تا حالا دیده‌اید؟

*چه موضوعات ملتهبی را در برنامه‌های مطرح می‌کردی که دچار این همه گرفتاری شدی؟

سجاد صادقی یک مجری صداوسیما که حرف دل مردم را می‌زند و مسائل اقتصادی و سیاسی کشور را بدون پرده با مردم در میان می‌گذاشت، الان من اخراج شدم، مشکلات مردم حل شد؟ آیا ارز به ثبات رسید؟ آیا شما هنوز می‌دانید که در پرونده‌های نفتی چه چیزهای می‌گذرد؟ شما یک نماینده مجلس به من نشان دهید که بگوید من قرارداد نفتی دیدم.

من با اعضای کمیسیون انرژی مجلس صحبت می‌کنم که قرارداد نفتی تا حالا دیده‌اید؟ می‌گوید من تا حالا قرارداد نفتی ندیدم. چه اتفاقی می‌افتد که نفت کشور فروخته می‌شود و مسئولین کمیسیون انرژی ما این مسائل را نمی‌بینند؟ من الان در صداوسیما نیستم، مشکل مسکن مردم حل شد؟ مردم مسکن‌دار شدند؟ مشکلات اقتصادی کشور برطرف شد؟ خودروسازها که یک میلیون خودرو پیش فروش کردند و مردم را سرکار گذاشتند و باز هم با قیمت دوبله و سوبله از مردم پول می‌گیرند، مشکل مردم را حل کردند؟ واقعاً مشکل کشور این است که نماینده دولت در شورای نظارت بر صدا و سیما با آن همه سبقه و با این همه مسئولیت باید وقت بگذارد برای این که جوانی به اذعان خودشان نخبه علوم سیاسی را از صداوسیما حذف کند که چه اتفاقی رخ دهد؟ برای من جای تعجب دارد و به این افراد تبریک می‌گویم.

*به خاطر انتقادات سیاسی و اقتصادی برنامه گفت‌وگوی سیاسی را گرفتند و بعد چه شد؟

 گفتند شما فقط رویداد را در هفته دو روز اجرا کنید، شنبه و یکشنبه. برنامه رویداد یک برنامه‌ ترکیبی بود. پنج قسمت داشت و در ده دقیقه هر قسمت را باید به سرانجام می‌رسانید. اقتصادی، سیاسی، بین‌الملل و غیره داشت و بیشتر با نمایندگان مجلس و معاونین و وزرا و از این طیف بود. من خیلی فکر کردم و گفتم حالا برنامه من را گرفتید من می‌آیم روی همین چهارچوب خودم را تعریف می‌کنم. اتفاقی که افتاد این بود که دوباره این برنامه یکی از برنامه‌های پرمخاطب شد. دائم پیامک می‌آمد و دائم مخاطب بالا می‌رفت و دائم از نهادهای اجرایی کشور زنگ می‌زدند که این مجری شما چه کار می‌کند.

باز با همان رویکرد خودم را معرفی نمی‌کردم، ولی مسئولین مرا می‌شناختند و می‌دانستند. برنامه‌های خوب ما همزمان با بهمن 96 شد تا اسفند 97 که این بلبشوی اقتصادی و این اتفاقات اقتصادی افتاد و بیشترین موضوعات ما اقتصادی بود و من وارد مسائل اقتصادی می‌شدم و با صراحت می‌گفتم.

در مورد مسائل مختلف خیلی شفاف حرف خودم را می‌زدم و نمایندگان مجلس تائید می‌کردند و بسیاری از مسئولین هم تائید می‌کردند که چه اتفاقی افتاده است. شما می‌دانید در کشور ما برنامه ششم توسعه را دولت نوشت و دولت اصلاً تمایلی به نوشتن برنامه ششم توسعه نداشت. آنقدر ما رسانه‌ای‌ها فشار آوردیم که در مجلس نوشته شد. در همان مجلس زمانی بود که سیاست‌های جمعیتی را رهبری ابلاغ کرده بودند و من با مسئول کمیسیون که این کار را انجام می‌داد، صحبت می‌کردم به او گفتم چه کاری برای سیاست‌های جمعیتی کردید. گفت: چند بند اضافه کردیم و حال و هوای سیاست‌ها را جمعیتی کردیم. شما ببینید برنامه توسعه‌ای که دولت حاضر نمی‌شود بنویسد را مجلس می‌نویسد و ریل‌گذاری اصلی کشور که سیاست‌های کلان هم هست چند بند اضافه کردند و گفتند حال و هوا را در این چهار چوب بردیم.

در مورد برنامه و بودجه آقای روحانی وعده داده بود من برنامه و بودجه را راه‌اندازی می‌کنم در ابتدای سال اول زیربار نمی‌رفت که راه اندازی کند. مکرر در برنامه‌های خود من پیگیر شدیم تا برنامه و بودجه راه اندازی شد. می‌خواهم بگویم این انتقادات را باز در رادیو انجام دادم و دائم زنگ می‌زدند که مجری شما سیاه‌نمایی اقتصادی می‌کند.

*اینستکس که آنها کانال مالی می گویند و ما کانال کالایی می‌گوییم ضعیف تر و حقیرتر و ذلیل تر در برابر غذا است.

*چگونه از همکاری با رادیو منفصل شدید؟

اسفند 97 از طرف مدیران رادیو تماس گرفتند و گفتند برای شما نامه آمده است. من گفتم نامه برای من زیاد آمده، از کجا هست؟ گفتند از دفتر رئیس‌جمهور با امضای آقای حسام‌الدین آشنا است. برنامه‌ها را رصد کردند و یکسری ایرادات گرفتند. من جمله برنامه‌ای که خود رئیس‌جمهور هم شنیده و خیلی ناراحت شده و پای نامه نوشته شده که به رویت رئیس‌جمهور رسیده و یک پاراف و دست‌خطی پائین نامه در خصوص برخورد با شما وجود دارد که این دست‌خط رئیس‌جمهور است که گفته با ایشان برخورد شود. نام هم برده است که با آقای صادقی برخورد شود.

گفتم آقای آشنا آدم رسانه‌ای است و کار کرده است و سبقه امنیتی دارد. ایشان هر زمانی دوست داشت با تیم رسانه‌ای خود بیاید و من با ایشان مناظره می‌کنم و به ایشان توضیح می‌دهم. بیشترین ایرادی که گرفته بودند در مورد اینستکس بود. می‌گفتند چرا در یکی از برنامه‌ها گفتید به ملت آلمان و انگلیس و فرانسه برای تصویب اینستکس تبریک می‌گویم. این را رئیس‌جمهور شنیدند و بسیار ناراحت شدند. گفتم الان هم به این اعتقاد دارم. اینستکس که آنها کانال مالی می‌گویند و ما کانال کالایی می‌گوییم ضعیف‌تر و حقیرتر و ذلیل‌تر از نفت در برابر غذا است. با پول ملت ایران اینها ثروتمند خواهند شد. ضرر این در جیب ملت ایران می‌رود. کسانی که اینستکس را تکرار می‌کنند و می‌گویند برجام اروپایی است دقت ندارند باید ضمانت اجرایی بگیرید. موقعی که برجام 5+1 را می‌بستید و آن را تصویب می‌کردید ایرادات فنی گرفتیم. اگر ایرادات فنی ما را گوش کرده بودید برجام به این سرنوشت دچار نمی‌شد و ایرادات فنی را برطرف نکرده بودید و اینجا هم نظرات کارشناسی می‌گوییم. 

یا بحث یک بام و چهار هوا که بدان اشاره کردم. چرا در حوزه ارز درباره یک بام و چهار هوا صحبت می‌کنید. یا اشاره کرده بودند که در یکی از برنامه‌ها من گفته بودم دولت اینقدر ادعا دارد همه دانشگاهی هستند، گفتم درست است. وزیر اطلاعات دانشکده صداوسیماست، آن یکی وزیر دانشکده اقتصاد است، یکی دیگر دانشکده تهران است، آن یکی دانشگاه علامه طباطبائی و یکی دانشگاه فلان است. این وزرایی که هستند مدارک تحصیلی را کنار هم بگذارید شما چند فوق دکترا دارید و انگلیس هم درس خوانده‌اید. شما اجتهاد اقتصادی خود را از انگلیس گرفته‌اید. شما که اینقدر ادعا دارید تحصیل کرده اید، شما باید پاسخگو باشید. ما احساس می‌کنیم شما دانشگاهی‌ها مشکل ما را حل می‌کنید. شما حقوقدان هستید و در این عرصه‌ها وارد هستید و ما انتظار داریم مشکلات ما را حل کنید. آقای آشنا یا آقای رئیس‌جمهور هم اعتراضی دارند من حاضر هستم پاسخگو باشم.

مسئولین رادیو گفتند لحن نامه خیلی تند است و نامه مستقیم به آقای علی عسگری خورده است و ایشان هم پاراف کرده بودند که برخورد شود. دوباره آقای شاه آبادی  ایشان هم پاراف کردند که برخورد شود. این ماجرا تا رئیس شبکه ادامه داشت. رئیس شبکه به من گفتند که دستور آمده با شما برخورد شود. من گفتم چه برخوردی است؟ گفت نباید به سرکار بیایید. گفتم اشکالی ندارد. من پژوهشگر هستم و نیازی ندارم و دیگر نمی‌آیم. بعد از اسفند ماه قرار شد من به صداوسیما نروم که گفتم این آخرین پله فعالیت رسانه‌ای من است. از معاونت خبر تا این برهه فعالیت خانه نشین شدم و این هم آخر این کار است و حتماً حکمتی در این است.

به کارهای پژوهشی پرداختم و اولین روز بعد از تعطیلات عید از رادیو به من زنگ زدند. دکتر کجا هستید؟ گفتم کار پژوهشی می‌کنم. از من پرسیدند چرا نیامدید؟ گفتم من ممنوع الکار هستم و گفتید نیایید. گفتند دو هفته تعطیلات گذشت و ما هم آدم حرفه‌ای نداریم که جایگزین کنیم. حداقل تا موقعی که یکی را پیدا کنیم شما بیایید و دولت از کجا می‌داند شما آمدید یا نیامدید. رادیو که مخاطب ندارد و در برنامه‌های رادیویی هم خودتان را معرفی نمی‌کنید. گفتم برای شما دردسر می‌شود. گفتند اشکال ندارد. دوباره از فردا شروع کردیم و گفتم من بیایم انتقاد می‌کنم و حرف مردم را می‌زنم. من صدای مردم را به گوش مسئولین می‌رسانم. من BRT و متروسوار هستم.  جالب بود مردم می‌شناختند و می‌گفتند این سوال را بپرس و این کار را انجام بده! من می‌پرسیدم و می‌گفتم، در واقع ارتباطم را با مردم حفظ می‌کردم. گفتند: اشکال ندارد به رادیو برگردید.

ما یک ماهی دوباره برنامه اجرا کردیم. از 15 فروردین تا اواسط اردیبهشت بود و زنگ زدند که کجا هستید؟ همیشه هم سیستم مدیران صداوسیما همین است. گفتم با BRT به سازمان می‌آیم. چه اتفاقی افتاد؟ گفتند نامه دوم آمده است. گفتم این دیگر چیست؟ این بار از طریق دفتر نظارت و ارزشیابی بر صدا و سیما نامه زدند. یک نامه مفصلی آمده و همه برنامه‌های شما را رصد کردند و گفتند در این برنامه گفتید که مشکل اقتصادی دولت این است و در آن برنامه گفتید دولت ارز را نمی‌تواند اداره کند و در این برنامه گفتید دولت نمی‌تواند خودرو مدیریت کند و در این برنامه پیشنهاد دادید دولت برای مسکن چه کار کند و ریز به ریز و تاریخ به تاریخ برای شما منتشر می‌کنیم. گفتم حالا باید چکار کنم؟ گفتند به جلسه مشترک بیایید.

من هم بچه حرف‌گوش کنی بودم و به جلسه مشترک رفتم و گفتم باید چکار کنم؟ دولت نامه دوم را زده‌اند و اگر نامه سومی در کار باشد ما نمی‌توانیم کاری کنیم. گفتم من همین الان به خانه می‌روم. چرا منتظر نامه سوم باشیم؟ دولت تا الان فکر می‌کرد من  در ساختمان شیشه ای صداوسیما نیستم و الان فهمیده از طبقه چهارم به زیرزمین آمده‌ام و این زیرزمین هم یک برنامه است. فقط یک برنامه دو ساعت در هفته است که می‌آیم و در کل اگر حرف‌های من را در این دو ساعت جمع کنید ده دقیقه است. ده دقیقه در هفته نمی‌توانند حرف من را تحمل کنند؟ گفتم بهتر است به صداوسیما نیایم.

گفتند شما بیایید ولی سعی کنید دیگر به دولت چیزی نگویید. گفتم حقوق من را مردم می‌دهند. حقوق من به عنوان حقوق مجری رادیو مالیات که کم می‌شد 43 هزار تومان می‌ماند. مجری و سردبیر همزمان رادیو 43 هزار تومان بود. با سلبریتی‌هایی که دستمزدهای میلیونی می‌گیرند مقایسه کنید. 43 هزار تومان یک آدمی که با سطح دکترای تخصصی دریافت می‌کند. برای من پول مهم نبود و این مهم بود که یک تریبونی برای مردم است. گفتم اگر می‌خواهید من نیایم و برای شما دردسر نشود.

آمدیم و به 18 خرداد رسیدیم. 18 خرداد ماه من در میدان ونک سوار BRT می‌شدم که به سمت صداوسیما بروم دوباره از رادیو زنگ زدند که دکتر کجا هستید؟ یکی از مشکلاتی که در برنامه‌ها دارند این است که می‌گویند با بیان طنز مطالب را بیان می‌کرد و این خیلی دردناک‌تر است. طنز است و طنزنویس گزارش هفتگی بودم و باید چه کنم؟ طنز ننویسم؟ پرسیدند کجا هستید و گفتم به صداوسیما می‌آیم. گفتند دیگر به صداوسیما نیایید.

ارسال نظرات
آخرین اخبار