جهان بدون "اندیشه" زنده نیست و اندیشه بدون هنر "تداوم" نمی‌یابد و هنرِ خالیِ اندیشه "اصالت" ندارد.
کد خبر: ۹۱۵۷۱۸۹
|
۲۶ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۴۲
اصلا مگر میشود پدیده‌ای زمینه حیات و نشرش، اجتماع بشری باشد و صرفاً در بُعد خودش بماند؟

درسراسر تاریخ، هنر یا به اندیشه مطبوعش خدمت نموده یا در خدمت بوده اندیشه حاکمه قرار گرفته و کسی نیست که بگوید هر کدام از این‌ها بد بوده است و نفعی برای هنر و هنرمند نداشته. علاقه پادشاهان به وادی‌های مختلف هنر موجب رشد و تعالی آن هنر شده است، به همین صورت علاقه فلاسفه، اطبا، علما، مردم و حکومت‌ها را هم لحاظ نمایید.

حالا سوالمان را کامل‌تر می‌پرسیم. اصلا مگر میشود پدیده‌ای زمینه حیات، نشر و سنجش مطلوبیتش اجتماع بشری باشد و صرفاً در بُعد خودش بماند؟

پاسخ بسیار روشن است اجتماع بشری از نهادهایی، چون اقتصاد، فرهنگ، دین، خانواده، سیاست، هنر و ... تشکیل شده است و هنر بعنوان یکی از این اجزا به نسبت توانمندیش بر دیگر نهاد‌ها تاثیر میگذارد و تاثیر می‌پذیرد.

اگر نهادی قرار باشد تاثیر بگذارد و تاثیر نپذیرد باید برود در دنیایی زندگی کند که فقط مثلا شامل هنرمندان است، و در حالی که حقیقت جامعه بشری وجود سلایق و علایق متفاوت است، و کسانی که "چیزی را صرفا برای چیزی" میخواهند دیگران را لحاظ نمیکنند و دیکتاتورترین افراد جامعه هستند.

یعنی اینکه شما فقط حق دارید مثل ما باشید و خارج قاعده ما هیچ چیزی نیست، حالا میخواهد "هنر برای هنر" باشد یا "دین برای دین"، اینان همه بر یکدیگر تاثیر میگذارند و بقای یکدیگر را تضمین میکنند.

جهان بدون "اندیشه" زنده نیست و اندیشه بدون هنر "تداوم" نمی‌یابد و هنرِ خالیِ اندیشه "اصالت" ندارد.
 
انتهای پیام/
ارسال نظرات