خبرهای داغ:

التزام به حجاب، احترام به قانون است

یک عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان با اشاره به اینکه در برنامه‌های توسعه کشور برای گسترش حجاب و عفاف راه‌حلی دیده نشده است، گفت: التزام به حجاب به معنای تحمیل آن نیست، احترام به قانون کشور است.
کد خبر: ۹۱۵۶۱۸۵
|
۲۳ تير ۱۳۹۸ - ۱۸:۴۷

به گزارش ستاد عفاف و حجاب بسیج جامعه زنان، کبری خزعلی نماینده شورای عالی انقلاب فرهنگی در شورای زنان و خانواده و عضو شورای زنان به بهانه هفته عفاف و حجاب در گفت‌و گویی کوتاه به سؤالاتی درباره حجاب پاسخ داد:

چرا با وجود پیشینه تاریخی فرهنگی حجاب در کشورمان بدحجابی رو به افزایش است، آنهم در شرایطی که در کشورهای غربی مطالبه حجاب هر روز پررنگ‌تر می‌شود؟

همانطور که مقام معظم رهبری سال‌ها قبل تأکید فرمودند «باید حق زنان مظلوم غربی را مطالبه کنیم، غرب در زمینه زن و خانواده دچار چالش جدی است»؛ امروزه شاهد نتایج این تحلیل عمیق معظم ‌له هستیم که بازگشت به خانواده و عفاف به عنوان یک نیاز در میان زنان و متفکرین غربی آغاز شده و  نسخه خانمان‌سوز بی‌حجابی  که و نابودکننده زن، کودک و خانواده در غرب بوده استف دشمنان ما به سوی کشورهای شرقی به ویژه کشورهای اسلامی سوق داده‌اند؛ زیرا از اثر تخریبی نابود‌کننده آن مطلع هستند.

در ایران به دلیل حضور غرب‌باورانی که به شدت نسبت به الگوهای سکولار برابری جنسیتی و آزادی تأکید می‌کنند و دشمن نیز از طریق رسانه‌ها و ماهواره‌ها و فضای مجازی و ایادی نفوذ در داخل به آن دامن می‌زند لذا با آنهمه اهتمام و امکانات وسیع دشمن برای براندازی نظام اسلامی که در رأس آن برنامه برای نابودی، حجاب و عفاف است و با تعلل و سستی مسؤولین و تعامل نفوذی‌های داخلی این وضعی از حجاب که امروز شاهد هستیم به وجود آمده است

امروز در غرب پس از آزمودن وعده‌های لیبرال دمکراسی و تحول تهوع آور سکولاریسم،  فطرت‌ها بیدار شده‌اند. در ایران ما نیز عده کثیری بر فطرت حاکی از وقار و عفاف پافشاری دارند.

از میان 80 میلیون جمعیت کشور  شاید کمتر از 20 درصد آن از نظر حجاب و عفاف مشکل داشته باشند،‌  اما همین درصد کم هم که دچار لغزش شده و ارزش‌هایی نظیر حجاب و عفاف را رعایت نمی‌کنند نیازمند بررسی هستند تا  چرا متوجه شویم چرا چنین معضلی در جامعه امروزی روبه افزایش است.

به عقیده  من سستی در مبارزه یا بی‌تفاوتی نسبت به اعتقادات ریشه در ضعف باورها و ضعف علمکردها یعنی بینش،‌ نگرش، منش‌ها و روش‌ها دارد که تبدیل به کنش‌های اجتماعی می‌شود که در صورت کوتاهی و بی‌تفاوتی مومنان نسبت به این مسأله می‌تواند به شاکله و شخصیت نظام تبدیل شده به مرور عرف و سپس به هویت آن تبدیل شود به گونه‌ای که حجاب کامل کمتر قابل توجه بوده و بدحجابی و بی‌حجابی عرف شود.

 بنابراین عمده علت رواج بی‌حجابی یا بدحجابی رایج امروز ریشه در ضعف باور،‌ اراده و عدم‌ عزم جزم مسؤولان دارد، ما در زمینه حجاب و عفاف از سیاست‌ها، مصوبات، آئین نامه‌ها و... برنامه‌ریزی برای اجرا قوانین و مصوبات بسیار قوی داریم، اما متاسفانه در برنامه‌های اول،‌ دوم،‌ سوم تا ششم اقدام عملی شایسته‌ای مشاهده نمی‌شود. وقتی به بهترین قانون الهی حجاب و عفاف که در قرآن وجود دارد بی‌توجهی شویم، دیگر نباید انتظار داشته باشیم، که به قوانین دیگر احترام گذاشته شود.

همه ما مسؤولان درباره باور حجاب، تبیین مطالبه،‌ امر به معروف و نهی از منکر آن‌گونه که باید عمل نکردیم، مسؤولان برنامه و بودجه اصلا به مساله حجاب و عفاف توجه نکردند و در برنامه ششم اصلاً هیچ برنامه‌ای برای این مهم وجود ندارد، در حالیکه در مقابل رگبار تهاجمات رسانه‌های مجازی و حقیقی بیداد می‌کند و مزدوران دهان به مزد با هتاکی و اهانت به ارزش‌ها و تشویق به شکستن حریم‌ها مشغول‌اند.

 چرا مسؤولین در مقابله با این هجمه آنگونه که باید آماده و مجهز حرکت نمی‌کنند و اصولاً چرا حجاب اینقدر برای دشمن مهم است که بیش از همه مسائل دیگر به آن می‌پردازد؟

در کل تاریخ اسلام هرگاه دشمن سعی در مبارزه با اصل اسلام و کل مسلمین دارد، ابتدا به سراغ زنان و خانواده رفته است حتی در صدر اسلام فاجعه عاشورا به دلیل غفلت خانواده‌ها و دنیاطلبی مسؤولینی بود که از درون خانواده و توسط زنان متزلزل شده بودند.

با چند سال فاصله از صدر اسلام با وجود اینکه حضرت زینب(س) در شهر مدینه به عنوان مفسر قرآن و یک بانوی قرآنی شناخته شده بودند اما پس از گذر زمانی کوتاه با تهاجم فرهنگی بنی امیه شناخت حق و باطل برای مردم به حدی تنزل پیدا می‌کند که وقتی حضرت زینب (س) فاجعه عاشورا را برای آنها بیان می‌کنند مردم آن را باور نکرده و تعدادی به نمایندگی بقیه تصمیم می‌گیرند که صحت خبر را از خود یزید یعنی قاتل امام حسین(ع)‌ پیگیری کنند و بعد از اعزام نیرو به شام صحت گزارش حضرت زینب (س) را تأیید می کنند.

استعمار آن زمان یعنی حکومت اموی طوری برنامه‌ریزی کرده بود که به جای آشنایی جوان با معارف و احکام اسلام آنان به موسیقی، شراب و رقص مشغول باشند تا حدی که از شهر مدینه شهر پیامبر(ص) رقاصه و آوازه‌خوان صادر می‌کردند،  این گونه با تهاجم فرهنگی آن امت را از امام حسین (ع) دور کردند.

امروز نیز به حذف حجاب و حیا بسنده نمی‌کنند و تا ریشه‌کن کردن همه اصول و مبانی از ذهن‌ها و همه آداب و ارزش‌ها از عمل و فرهنگ و سبک زندگی ادامه می‌دهند، زیرا هدف برنامه 2030  تغییر نسل تا 11 سال دیگر و تبدیل آن به نسلی معاند و معرض با همه ادیان و تسلیم لیبرال دمکراسی و پروتکل های صهیونیسم است.

استراژیست‌های غربی مانند «ژانت آقاری» به این نتیجه رسیدند که تنها راه نابودی ما درگیر کردن جوانان به شهوات،‌ فساد یا انقلاب جنسی است بر همین اساس برنامه‌ریزی می‌کنند آنان را با موسیقی و فیلم‌های مبتذل به نام آزادی به سوی فحشا و فساد سوق دهند، اما با وجود این باز بسیاری از جوانان ما پاک و متعهد به ارزش‌های دینی خود باقی مانده‌اند و در اوج این تهاجم، احمدی روشن‌ها و حججی‌ها در قله می‌درخشند و در دامنه کم نیستند، عزیزانی که برای حفظ عفاف حتی از درون خانه در فشارند.

 به مسؤولان، مدیران و نمایندگان اعلام می‌کنم خط خود ر ا از شبکه نفوذ و برنامه‌هایی که این استراتژیست و عوامل نفوذی آنها مانند نزارزاکا، جیسیون رضائیان‌ها و...جدا کنند و خود را با مطالبات مردم هماهنگ کنند و نسبت به این حضور پر شور و جنبش اعتراض آمیز پاسخگو باشند و بدانند که اعتراض آنها وجود بدحجابی از نوع ابتذال،‌ فساد و فحشا بین نسل جوان است که در نهایت سبب از بین رفتن فرهنگ و تمدن یک ملت منجر می‌شود؛ بنابراین اگر دین نداریم حداقل آزاده باشیم و به نسل مقتدر،‌ مجاهد و مبارز ایرانی که در ابعاد مختلف دنیا را با اعجاب واداشته خیانت نکرده و در خدمت‌ آنان باشیم.

 آیا اجبار در این زمینه ممکن است‌ و آیا اصولاً کسی را می‌توان مجبور به حجاب داشتن کرد؟

تا چه چیزی را اجبار و چه چیزی را اختیار بدانیم. در فلسفه زیست اجتماعی قانونگرایی و رعایت حقوق و قانون و الزاماتی که برخاسته از قوانین مصوب جامعه است؛ و این مسأله ضرورت عقلی، فطری و اجتماعی دارد.

لذا در همه جهان براساس اصول و مبانی مورد انتخاب مردم باید و نبایدهایی برای همزیستی مسالمت آمیز مانند راهنمایی رانندگی، بهداشت و فعالیت مؤسسه استاندارد برای سلامت جامعه وجود دارد. یکی از این برنامه‌ها در راستای پوشش و رفتار اجتماعی است. البته این مسأله دقیقاً با انتخاب شخصی و زندگی خصوصی متفاوت است.مردم سالاری دینی انتخاب اکثریت مردم ماست و بر این اساس قوانین منطبق با دین بنا نهاده شده است، بنابراین سخن از حجاب اجباری یا اختیاری یک بیان انحرافی و ساخت افراد معلوم‌الحال در تقابل با اسلام است.

 آیا مردم ما حجاب را انتخاب کردند؟

بله با رأی آری بالای 98 درصد به جمهوری اسلامی مردم به قانونی بودن حجاب هم رای داده‌اند.

آیا دین اسلام، حجاب را همچون نماز می‌پندراد، چطور  آن را اجتماعی و قانونی کردیم؟

خیر، حجاب نوعی حق الناس است و به همین دلیل نیاز به قانون دارد. بحث ما در موضوع حجاب  قانون‌گرایی و مبارزه با قانون‌شکنی است. جامعه ایرانی  با سال‌ها زحمت و جهاد و اهدای عزیزترین عزیزانش، مکتب اسلام را انتخاب کرد و براساس آن حکومت و قانون و برنامه و سپس تشکیلات مدیریتی شامل سه قوه و شوراهای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع و... را تشکیل داد و  پس از سال‌ها بحث و دعوت از صاحب‌نظران و بیش از 500 نفر ساعت کار به مجموعه‌ای از سیاست‌ها، قوانین و برنامه‌ها دست یافت و مصوباتی برای اداره جامعه ارائه کرد، که یکی از آنها مربوط به زیست اجتماعی و تعامل انسان‌ها در جامعه برای حفظ کرامت و شأن انسانی زن و دوری از نگاه ابزاری به اوست.

علت مخالفت برخی از مسؤولان با حجاب و عفاف و امربه معروف چیست و چه پیامدهای می‌تواند داشته باشد؟

من معتقدم یک شبکه از فعالین شامل دولت زنان و نمایندگان مجلس و فعالین اجتماعی در همان سیر اعلامی طرح براندازی اصل نظام اسلامی که «پیترکوهانلو» در وال استریت ژورنال در سال 94 چاپ کرد و «نزار زاکا» در تعریف ماموریتش گفت  قرار گرفته‌اندو راه  براندازی را در  مقابله با احکام اسلام و حتی ناراضی‌سازی کاذب زنان در مسائل خردی مانند ورود به ورزشگاه دنبال می‌کنند.

این تلاش برای ورود زنان به ورزشگا‌هها در شرایطی است که زنان ورزشکار و مدال‌آور مقتدر و محجبه‌ ایرانی که در این 32 رشته فعال‌اند و باعث افتخار جهان اسلام هستند، از لحاظ استقبال تماشاچیان  زن در مضیقه هستند، ولی این جوسازی فقط برای تماشاچی شدن زن در ورزش مردان است.

سوالات اساسی از مسئولین زنان و نمایندگان این است که آیا هنگامی که به عنوان نماینده به قرآن قسم یاد می‌کردند و تعهد می‌دادند آیا برای یک بار قانون اساسی قوانین جزایی و مدنی را مطالعه کرده بودند؟ و می‌دانستند که قانون اساسی چه اصولی دارد؟  یا اینکه صرفا به صورت سوری قسم خوردند که فقط به جایگاهی برسند. به عنوان مثال اصل 4 قانون اساسی می‌گوید که مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، سیاسی و نظامی هر چه هست باید بر اساس موازین اسلامی باشد و تشخیص آن با شورای نگهبان است.مسؤولان ما نباید بر خلاف قانون و هر طور که  دوست دارند با برداشت های شخصی و غیرعلمی و سلیقه‌‌ای صحبت کنند.

برخی از نمایندگان مجلس چنین وانمود می‌کنند که به مجلس وارد شدند که فلان قانون را نقض کنند یا قانون اساسی و مدنی را تغییر دهند؛ باید از آنان پرسید که شما به عنوان نماینده قسم خوردید که با صداقت پاسدار قانون اساسی کشور باشید پس چگونه می‌خواهید قانون و اسلام را به تعبیر و تاویل شخصی خود تفسیر کنید.

این سوال مردم است که چرا یک مسؤول از مجرم دفاع می‌کند در حالی که نیروی انتظامی به عنوان مجری قانون در کمال مظلومیت طبق قانون مقابل او عمل کرده و حتی مورد ضرب و شتم و هتاکی هم قرار گرفته است؛ آیا این اقدام فلان مسؤول معاونت در جرم نیست، آیا همه ما مردم حق نداریم از این نماینده یا مسؤول شکایت کنیم که به چه حقی با قانون نظام مخالفت می‌کند و از کسی که قانون‌شکنی کرده دفاع می کند.

ما برای نظام جمهوری اسلامی مدیون خون شهدا هستیم کسی که در این نظام مسؤولیت بر عهده دارد باید نسبت به احکام قرآن و قانون اساسی ملتزم باشد،‌ ما باید از آن نماینده یا مسؤولی که بر خلاف قانون صحبت می‌کند شکایت کنیم که چرا جایگاهی را تصدی کرده که شرایط لازم برای آن را ندارد و بر خلاف قانون صحبت یا عمل می‌کند.

گاهی اصطلاح  حجاب اختیاری و یا حجاب اجباری را از زبان مسؤولان هم می‌شنویم، به نظر شما استفاده از این اصطلاحات که از سوی اپوزیسیون طراحی شده در میان مسؤولان جمهوری اسلامی چه معنا و مفهومی دارد؟

به نظرم اینکه برخی «حجاب اختیاری» یا  «حجاب اجباری» را مطرح می‌کنند، به نوعی دنبال ایجاد انحراف در افکار عمومی هستند، حجاب اختیاری یک کلمه انحرافی است، وقتی ما اسلام را به عنوان قانون کشور قبول کردیم باید به ضوابط و قوانین آن ملتزم باشیم، ما نمی‌توانیم وارد یک دانشگاه شویم و بگوییم هرگونه که تمایل داریم رفتار خواهیم کرد؛ وقتی وارد جلسه امتحان می‌شویم باید طبق مقررات آن رفتار کنیم، ما نمی‌توانیم درباره چراغ قرمز، ‌ورود ممنوع و در کل مقررات راهنمایی و رانندگی به سلیقه خود رفتار کنیم باید طبق قانون مربوطه رفتار کنیم.

البته در مورد آزادی‌های شخصی و حریم خصوصی باید گفت، هر انسانی در فضای منزل خود بدون اینکه به دیگران آزار برساند اختیاراتی دارد که کسی حق تجسس درباره آن ندارد، به عنوان مثال پوشش هر کس در منزل و به دور از انظار عمومی به خود او مربوط است، اما در اجتماع چنین نیست زیرا همه جای دنیا هر نظام اجتماعی قوانینی دارد که افراد آن جامعه در فضای عمومی ملزم به رعایت هستند، در بسیاری از کشورها درباره پوشش در دانشگاه‌ها یا ادارات حتی به جزئیاتی نظیر پاشنه کفش، اندازه دامن، گیره روی سر یا دکمه لباس که چه اندازه یا چه رنگ باشد قانون دارند که اگر شخصی رعایت نکند در ابتدا به او و سپس به خانواده تذکر داده و تعهد گرفته شود در مراحل بعد منتهی به اخراج می‌شود؛ اینجا باید پرسید آیا وقتی شخص پذیرفته و وارد دانشگاه یا بیمارستان و اداره شده است می‌تواند بگوید من به مقررات این نهاد نخواهم بود.

در کشور اسلامی ما نیز برای حجاب و عفاف قوانینی وجود دارد که همه ما ملزم به رعایت آن هستیم و این تحمیل یا اجبار نیست بلکه احترام به قانون است قانون کشوری که مردم آن برای حفظ خاکش شهدای فراوان فدا کردند؛ مردم جامعه ما اسلام را خواستند و قوانین کشور خود را بر همین اساس تصویب کردند؛ یکی از اصل‌های مهم اسلام و قرآن حفظ حجاب و اجرای عملی آن در جامعه است که در قانون اساسی ما نیز وارد شده است بنابراین هر کس می‌تواند زندگی فردی خود بدون اعتقاد یا دین باشد و کسی حق دخالت ندارد اما حجاب و عفاف در جامعه یک اصل اجتماعی اسلام است که کسی حق نقض آن را ندارد.

 اگر قانون است که خود ما گذاشته ایم خود ما نیز حق تغییر آن را داریم؟

برخی قوانین صرفاً قرارداد اجتماعی است مثلاً مدتی خیابانی یکطرفه است و از طرف مقابل ورود ممنوع و بعد از تعریض، خیابان دو طرفه می شود و ممنوعیت برداشته می‌شود زیرا صرفاً یک قرارداد براساس یک مصلحت خاص  وجود دارد اما برخی از قوانین برخواسته از فطرت و طبیعت و واقعیات تغییر ناپذیر و همیشگی هستند، حجاب از جمله این قوانین است.

 

ارسال نظرات
آخرین اخبار