جانباز شیمیایی حمید شمسی هنوز در کربلای پنج مانده است و صدای خمپاره و تیراندازی را می شنود هر چند از نظر چشم و ریه هم شیمیایی شده است و روزی ۵۰ قرص می خورد اما همچنان خانواده او محکم ایستاده اند.
به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، محفل روایتگری شهدا و ایثارگران شهرستان شاهرود این هفته در روستای علی آباد و صالح آباد دهستان دهملا بخش مرکزی شهرستان شاهرود برگزار شد.
روستایی که زادگاه هشت شهید و دهها جانباز و رزمنده بوده و هست و این‌بار محفل روایتگری شهدا و ایثارگران در منزل یک جانباز شیمیایی در این روستا با حضور اهالی این روستا ها و ایثارگران شهرستان برگزار گردید.
روایت این هفته در مورد جانباز اعصاب و روان و شیمیایی حمید شمسی بود که در عملیات کربلای پنج مجروح و مورد موج گرفتی واقع می شود.
این جانباز ۳۵ درصد دوران دفاع مقدس در سخنانی در جمع همرزمانش با اشاره به اینکه در عملیات کربلای چهار حضور داشته و بعد از عقب نشینی طی پانزده روز سازماندهی مجدد شدن برای کربلای پنج گفت: یک شب رزم شب زدن برای ما و رفتیم داخل رودخانه ای و تا صبح می دویدیم که لباس تن ما خشک شد و آموزش سخت به ما دادن تا بتوانیم برای عملیات آماده شویم.
وی با بیان اینکه یک شب که در حال نگهبانی بودیم گلوله توپ آمد و به سنگر ما خورد و من متوجه نشدم چی شد افزود:بعدها دوستم تعریف کرد ما را قسمت شهدا بردن بودند چون در کما بودیم و یکی از مجروحین متوجه شدند که ما زنده ایم چون یک تکان خوردم و ما را با هواپیما به بیمارستان گرگان بردند و به هوش آمدم و ۴۲ روز جزو مفقودین بودم و هویتم را نمی دانستند و من هم نمی دانستم و جالب این جا بود که همزمان در دو بیمارستات ثبت برای بستری بودم.
وی با بیان اینکه برای گرفتن درصد جانبازی مجبور شدم دکترها را کتک بزنم که البته دست خودم نبود و بعدها برای عذرخواهی منزل ما آمدند و جانبازی مرا دادند گفت: نور خورشید مرا اذیت می کند و شب ها کار کشاورزی می کنم و جانباز ۳۵ درصد و مستمری بگیر بنیاد شهید هستم و زمانی که درد مرا بگیرد دنیا را طلا کند برای من اهمیت ندارد و در زمانی که درد ندارم خدا را شاکرم.
ابوالقاسم اسدی همرزم شهید حسین کاظم زاده و جانباز شمسی نیز در این محفل شهدایی اظهار کرد: گروه ابوذرغفاری در روستا درست کردیم و همه با بچه های محل جبهه رفتیم تا با نفس خود بجنگیم، هر کدام یک گروهان بودیم تا بتوانیم از احوال هم با خبر شدیم.
وی با اشاره به شهید حسین کاظم زاده افزود:خیلی بچه ساده ای بود در خط رهایی عملیات کربلای چهار آخرین نفر حسین بود که از او خداحافظی کردم و یک بیماری داشتم که حسین لطف کرد و من رهایی یافتم.
سعید اللهیاری فرمانده گردان دوران دفاع مقدس و جانباز شمسی در این مراسم گفت: این جلسات در قالب بیان خاطرات شهدا و ایثارگران است که مطالب بیان شود از آن دوران و خانواده های شهدا و جانبازان که سختی ها و مشقات را تحمل می کنند، همسران جانبازان بیشترین تحمل را دارند و بار سخت مشکلات بر دوش همسران جانبازان است.
وی افزود: رزمندگان دوران دفاع مقدس امروز با این سوال مواجه شده ایم رفتی و حالا چی شد ؟ قرار نبود اینطوری باشد که مسائل زیادی در جامعه انجام شده است، جواب داریم آنچه که رزمندگان را به جبهه کشاند انجام تکلیف الهی بود که جهاد است و ما برای اینکه دفاع کنیم بر اساس تکلیف و عقل عمل کردیم و وجه مشترک این است در اصول دین تکلیف از دوش انسان ساقط نمی شود.
اللهیاری تصریح کرد: جهاد یک وقت سخت است و یک وقت نرم است که تکلیف از ما ساقط نمی شود و ما مامور انجام تکلیف هستیم نه نتیجه که البته مسئولین باید قدر زحمات کشیده شده را بدانند و خدمت کنند به مردم با تمام توان.
وی ادامه داد: در داخل و خارج همه تلاش دارند که نظام اسلامی را تضعیف کنند و وظیفه ما حفظ حراست از انقلاب و نظام است و باید تلاش کنیم.این جلسات مورد توجه شهداست و باید قدر بدانیم.
این محفل روایتگری با گرفتن عکس یادگاری پایان یافت اما یک عصر به یادماندنی برای جانباز شمسی باقی ماند که بعد از مدت ها فرمانده خود را دیده بود و توانسته بود خاطره ای خوب برای خانواده خود رقم بزند.
روستایی که زادگاه هشت شهید و دهها جانباز و رزمنده بوده و هست و این‌بار محفل روایتگری شهدا و ایثارگران در منزل یک جانباز شیمیایی در این روستا با حضور اهالی این روستا ها و ایثارگران شهرستان برگزار گردید.
روایت این هفته در مورد جانباز اعصاب و روان و شیمیایی حمید شمسی بود که در عملیات کربلای پنج مجروح و مورد موج گرفتی واقع می شود.
این جانباز ۳۵ درصد دوران دفاع مقدس در سخنانی در جمع همرزمانش با اشاره به اینکه در عملیات کربلای چهار حضور داشته و بعد از عقب نشینی طی پانزده روز سازماندهی مجدد شدن برای کربلای پنج گفت: یک شب رزم شب زدن برای ما و رفتیم داخل رودخانه ای و تا صبح می دویدیم که لباس تن ما خشک شد و آموزش سخت به ما دادن تا بتوانیم برای عملیات آماده شویم.
وی با بیان اینکه یک شب که در حال نگهبانی بودیم گلوله توپ آمد و به سنگر ما خورد و من متوجه نشدم چی شد افزود:بعدها دوستم تعریف کرد ما را قسمت شهدا بردن بودند چون در کما بودیم و یکی از مجروحین متوجه شدند که ما زنده ایم چون یک تکان خوردم و ما را با هواپیما به بیمارستان گرگان بردند و به هوش آمدم و ۴۲ روز جزو مفقودین بودم و هویتم را نمی دانستند و من هم نمی دانستم و جالب این جا بود که همزمان در دو بیمارستات ثبت برای بستری بودم.
وی با بیان اینکه برای گرفتن درصد جانبازی مجبور شدم دکترها را کتک بزنم که البته دست خودم نبود و بعدها برای عذرخواهی منزل ما آمدند و جانبازی مرا دادند گفت: نور خورشید مرا اذیت می کند و شب ها کار کشاورزی می کنم و جانباز ۳۵ درصد و مستمری بگیر بنیاد شهید هستم و زمانی که درد مرا بگیرد دنیا را طلا کند برای من اهمیت ندارد و در زمانی که درد ندارم خدا را شاکرم.
ابوالقاسم اسدی همرزم شهید حسین کاظم زاده و جانباز شمسی نیز در این محفل شهدایی اظهار کرد: گروه ابوذرغفاری در روستا درست کردیم و همه با بچه های محل جبهه رفتیم تا با نفس خود بجنگیم، هر کدام یک گروهان بودیم تا بتوانیم از احوال هم با خبر شدیم.
وی با اشاره به شهید حسین کاظم زاده افزود:خیلی بچه ساده ای بود در خط رهایی عملیات کربلای چهار آخرین نفر حسین بود که از او خداحافظی کردم و یک بیماری داشتم که حسین لطف کرد و من رهایی یافتم.
سعید اللهیاری فرمانده گردان دوران دفاع مقدس و جانباز شمسی در این مراسم گفت: این جلسات در قالب بیان خاطرات شهدا و ایثارگران است که مطالب بیان شود از آن دوران و خانواده های شهدا و جانبازان که سختی ها و مشقات را تحمل می کنند، همسران جانبازان بیشترین تحمل را دارند و بار سخت مشکلات بر دوش همسران جانبازان است.
وی افزود: رزمندگان دوران دفاع مقدس امروز با این سوال مواجه شده ایم رفتی و حالا چی شد ؟ قرار نبود اینطوری باشد که مسائل زیادی در جامعه انجام شده است، جواب داریم آنچه که رزمندگان را به جبهه کشاند انجام تکلیف الهی بود که جهاد است و ما برای اینکه دفاع کنیم بر اساس تکلیف و عقل عمل کردیم و وجه مشترک این است در اصول دین تکلیف از دوش انسان ساقط نمی شود.
اللهیاری تصریح کرد: جهاد یک وقت سخت است و یک وقت نرم است که تکلیف از ما ساقط نمی شود و ما مامور انجام تکلیف هستیم نه نتیجه که البته مسئولین باید قدر زحمات کشیده شده را بدانند و خدمت کنند به مردم با تمام توان.
وی ادامه داد: در داخل و خارج همه تلاش دارند که نظام اسلامی را تضعیف کنند و وظیفه ما حفظ حراست از انقلاب و نظام است و باید تلاش کنیم.این جلسات مورد توجه شهداست و باید قدر بدانیم.
این محفل روایتگری با گرفتن عکس یادگاری پایان یافت اما یک عصر به یادماندنی برای جانباز شمسی باقی ماند که بعد از مدت ها فرمانده خود را دیده بود و توانسته بود خاطره ای خوب برای خانواده خود رقم بزند.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار
