۱۸ ماه پیش رو دوران انسداد دیپلماتیک همراه با اضطراب استراتژیک است/ ترامپ برای پیروزی در انتخابات به تأییدیه ایران نیاز دارد
کد خبر: ۹۱۵۱۰۷۶
|
۰۵ تير ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۶

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری بسیج ،درست در روزگاری که امید می رفت ایرانیان بعد از سالهای دوری از عرصه بین الملل، در کریدورهای دیپلماسی دنیا حضور می یابند و «رویکرد پیوند» جایگزین «رویکرد اعتراض» می شود، اتفاقی مهیب رخ داد و منطق و روند بازی ها را دگرگون ساخت. اکنون، نگاه لبریز از مهر و کین ترامپ به ایران، هم دیپلمات ها را گیج کرده و هم ژنرالها. او بسان فاشیست های قرن ۲۰، هم باغ بهشت را وعده می دهد، هم در های جهنم  و بیابان تردید را گشوده است. در این دوران شتاب آلود، سرویس بین الملل شفقنا به سراغ یکی از استادان پژوهشگر در حوزه «روندهای فکری » رفته و «وضعیت آخر» را با او در میان نهاده است.

آنچه در پی می خوانید مشروح گفت وگوی شفقنا با دکتر قدیر نصری، استاد اندیشه سیاسی کاربردی در دانشگاه خوارزمی است.

نصری، بسان گفتارهای قبلی  اش ترجیح می دهد از رخدادهای پر تعداد و سیال روزمره فراتر رفته، ارکان استراتژیک رویارویی ها را واکاوی نماید. این گفت وگو با یک سوال اساسی، پیش می رود و آن این است که مقصود نهایی ترامپ درخصوص ایران کدام است و ایران چه گزینه هایی در اختیار دارد؟

 

* آقای نصری، اجازه بدید ابتدا از همین آینده نزدیک شروع کنیم، گویا مجال پرداختن به گذشته نیست! احتمال وقوع جنگ بین آمریکا – ایران تا چه حد جدی است؟ گویا طرفین آرایش تمام عیار جنگی گرفته اند!

نصری: بله. هیاهو در منطقه بسیار زیاد شده است. اما این هیاهو ناشی از یک اضطراب استراتژیک است.

هیاهو در منطقه ناشی از یک اضطراب استراتژیک است

* اضطراب از سوی کدام طرف؟ بر سر چه چیزی؟

نصری: اضطراب ترامپ این است که سیاست خارجی را یک کسب و کار و پروژه می بیند. تصور کنید او همان مشی اوباما را ادامه می داد! نتیجه چه می شد؟ آیا آمریکا می توانست میلیاردها دلار سلاح بفروشد؟ آیا می توانست مساله فلسطین را از اولویت جهان خارج کند؟ نگاه پراگماتیک او به سیاست خارجی، می طلبد که کارهای بزرگی انجام دهد، بحران را تبدیل به دلار و دلار را تبدیل به رأی کند.

او و مشاورانش می دانند که فقط یک چیز در چنته دارند و آن «آورده نقدی» و ارتقای تحفظ و امنیت آمریکاست! به گمان آنها سه چهار مساله وجود دارند که ذهن آمریکایی ها را اذیت می کنند: موشک های اتمی کره شمالی، کالاهای ارزان و جذاب چینی، مساله فلسطین و بالاخره قابلیت های بازدارنده ایران!

او می خواهد با حل و فصل نیم بند این ماجراها، خیال آمریکایی ها را راحت و خود را قهرمان قرن و منجی آمریکایی ها معرفی کند و هر چه زمان می گذرد و این رویاها، تحقق ناپذیر می نماید، اضطراب او بیشتر می شود. درست مانند پسری که خواستگار دختری زیبا و کلاس بالاست. پسری که به والدینش و اقوامش وعده جشنی با شکوه داده، اما تردید خانواده دختر، پسر را مضطرب نموده است. آن پسر فقط می خواهد «بله» را از خانواده دختر بگیرد و برای همین مدام ماجراجویی می کند!

دوران جنگ های گسترده، بلند مدت و خونین و کلاسیک به سر آمده است

* یعنی شما فکر نمی کنید جنگی رخ خواهد داد؟

نصری: به گمان من دوران جنگ های گسترده، بلند مدت و خونین و کلاسیک به سر آمده است. اکنون فقط ملت ها و گروه های معدودی دست به سلاح می برند. شروع جنگ آسان، اما ختم آن بسیار بسیار دشوار است. معمولاً رژیم های دموکراتیک به سمت جنگ کلاسیک نمی روند چون عمر حکومت ها محدود به فصول انتخابات است اما جنگ اینگونه نیست! جنگ ادامه می یابد اما روسای جمهور می آیند و می روند. اما شیوه های دیگر جنگ از قبیل جنگ تجاری، سایبری و روانی مدت هاست که آغاز شده است.

* اما صف آرایی نظامی شروع شده است و صدای شلیک هم شنیده می شود!

نصری: بله. رجزهای جنگی به گوش می رسد، اما همه اینها مقدمه است. ببینید از حیث استراتژیک و ارکان فکری رویارویی، آمریکا و دوستانش در منطقه، ایران را قدرتی تجدید نظر طلب، الهام بخش و غیر قابل پیش بینی می شمارند. به زعم آنها ایران ظرفیت آن را دارد که سامان منطقه ای را متحول کند و بازیگری است حیثیت مند. منظور از بازیگر حیثیتی بازیگری است که برای مرام و باور و وجود می جنگد و بسیار هم اهل محاسبه نیست! و چنین بازیگری در قواره دیپلماتیک نمی گنجد! اما در سوی دیگر، تصمیم گیران استراتژیک ایران امروز، باور و سودای دیگری دارند. به زعم اینان، هیچ چیز بدتر از آن نیست که موشک و بمب را بر سر ملت و مملکت بریزند و تو التماس کنی! ایران به واسطه تجارب تلخ ناشی از جنگ و تحریم و تجاوز، تشنه استقلال، تشخص و بازدارندگی است.

ایران با هیچ کشوری پیمان امنیتی همه جانبه ندارد

* همه کشورها در جست وجوی استقلال هستند، اینطور نیست؟

نصری: موضوع ایران فرق می کند، شاید تعجب کنید ایران با هیچ کشوری پیمان امنیتی همه جانبه ندارد. یعنی اگر فردا کشوری به ایران حمله کند یا موشک بزند، هیچ کشوری عمیقاً ناراحت نمی شود. این «احساس تنهایی» از حیث استراتژیک، ایران را وادار کرده است وابسته نباشد! تجربه جنگ، داعش، استعمار، عهدنامه های حقارت بار و… عطش ایران به تعیین کننده بودن و بازی سازی را بسیار افزایش داده است. این گرایش، در حال حاضر در دستگاه سیاستگذاری ایران حرف اول را می زند مخصوصاً بعد از درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی که علمدار سیاست پیوند و تنش زدایی با منطقه و جهان بود.

 

* منظورتان این است که در حال حاضر ایران به دنبال تنش زدایی نیست؟

نصری: منظورم این است که اگر سیاست داخلی و خارجی را محصول ذهنیت، تجارب و علایق رهبران بدانیم طی حداقل سه دهه اخیر، دو پارادایم فکری در کریدورهای قدرت ایران قابل احصا بود؛ پارادایم استقلال گرایی انقلابی و پارادایم پیوندگرایی بین المللی.

من هر کدام از دو را واجد استدلال استراتژیک می دانم؛ پارادایم اول که پیشاهنگ آن آیت الله خامنه ای بوده، بر این استدلال استوار است که ایران هرگاه آباد بوده یعنی باغی، آبی، رفاهی و آسایشی داشته گروه ها و کشورهایی از دور و نزدیک به کشور حمله ور شده و آن را تاراج کرده اند لذا برای حفظ ایران باید ابزار بازدارنده داشت به نحوی که رقیب یا دشمن در حمله به ایران مردد باشد و اگر حمله کرد پشیمان شود! و این ابزار در دنیای فعلی، موشک، صنایع نظامی و نیروی وفادار است!

اما پارادایم دوم، پیوندگراست. این پارادایم استدلال می کند که دنیای فعلی، عمیقاً جهانی شده و راه استقلال از پیوستگی می گذرد. پس باید از طریق سیاست پیوند یا Engagement کاری کرد که حمله به ایران، پیش و بیش از همه به زبان خود غرب و منطقه باشد! این ایده، البته بعد از فوت مرحوم هاشمی به حاشیه رفته است.

* به آینده برگردیم و به امروز؛ چه باید کرد؟ ایران چه کاری می تواند بکند تا این روزهای حساس و نفس گیر به پایان برسد؟

شاید هدف از هیاهو در منطقه برای مشغول سازی ایران و پیشبری پروژه های دیگر باشد! 

نصری: فراموش نکنید در بسیاری مواقع، هیاهوی ایجاد شده، آنقدر هم که تبلیغ می شود جدی نیست. می شود نوع دیگری هم به قضایا نگاه کرد و سوال کرد که نکند این هیاهو برای مشغول سازی ایران و پیشبری پروژه های دیگر است؟! احتمالاً این فشارها برای این است که قرار است در ایران اتفاقی بیفتد یعنی مثلاً شکافی در بین نظامیان رخ دهد، کسی از رهبران ارشد کشور از دنیا برود، شورشی در شهرها پدیدار شود و یا مخصوصاً در سطح منطقه، قراردادهایی منعقد شود!؟ در خیلی از موارد همین سیاست مشغول سازی سبب می شود که کشور هدف، از مسئولیت ها و مأموریت هایش باز بماند و رقبای ایران با بهره گیری از این فرصت، مثلاً نفت بیشتری بفروشند، سلاح بیشتری انبار کنند و یا پیمان و عهدنامه ای را در غیاب ایران پیش ببرند.

جنگ نظامی و بلند مدت بین ایران و آمریکا منتفی است 

* یعنی شما احتمال وقوع جنگ را منتفی می دانید؟!

نصری: جنگ نظامی کلاسیک و بلند مدت، بله منتفی است.

* ادله و شواهدتان برای این ادعا چیست؟

نهایی ترین سناریوی جنگی بین ایران و آمریکا نابودن کردن تأسیسات حیاتی ایران است

 

 ایران نیز نفرات، پایگاه ها و متحدان آمریکا(حدود شش کشور) را هدف قرار می دهد

نصری: ببینید جنگ دو طرف دارد. طرفین قصد، توان و برنامه جنگی ندارند یعنی نمی توانند داشته باشند. سیاست آمریکا که فعلاً اجتناب از رویارویی و سودخواهی و سودبری غیرمستقیم است. یعنی جنگ نمایی و التهاب افزایی با هدف عقد پیمان های نظامی از یک سو و پیشبری پروژه معامله قرن از سوی دیگر. درسمت ایران هم، چنین برنامه ای نیست. به نظرم در صورت وقوع جنگ بین آمریکا و ایران، ایران قرار است به چه چیز و چه کسی شلیک کند؟ مگر نه این است که نبردهای جدید شلیک به نفر نیست بلکه به تأسیسات حیاتی است؟! آمریکا در منطقه، نفرات پر تعدادی ندارد. نهایی ترین سناریوی جنگی این است که آمریکا تأسیسات حیاتی ایران را نابود می کند و ایران و متحدان میدانی اش، نفرات، پایگاه ها و متحدان آمریکا(حدود شش کشور) را هدف قرار می دهند. پایان این بازی، به شدت تیره و تار است مخصوصاً برای ترامپ که خواهان معامله با امضاست نه با شلیک گلوله و موشک.

هدف قرار دادن پهباد آمریکایی، محاسبات اسرائیلی ها و آمریکایی ها و عرب های منطقه را دگرگون کرد

این هم اضافه کنم که هراس آمریکا و متحدینش از قدرت و دقت سلاح ایران بسیار افزایش یافته است. هدف قرار دادن پهباد پیشرفته اخیر و قبل از آن حمله دقیق به مقر و جلسه کردهای معارض ایران در اقلیم کردستان، محاسبات اسرائیلی ها و آمریکایی ها و عرب های منطقه را دگرگون کرده، مخصوصاً که ایران این موشک ها را خودش می سازد و از جایی خریداری نمی کند.

 

* به نظر شما چگونه می توان این تنش ها را مدیریت و حل و فصل کرد؟

نصری: من شخصاً فکر می کنم که ایران و امریکا، در مقابل گذارها و تصمیم های دشواری قرار گرفتند! از آنجایی که هر دو طرف اختلاف را حیثیتی کرده اند چشم انداز حل اختلاف، بسیار تیره و تار است. ترامپ می خواهد با نمایش زورگویی و دیوسیرتی، متحدین عرب و یهودی اش را راضی نگه دارد و با پیشنهادهای مذاکرات بی قید و شرط هم در پی عدم تحریک ایران است.

 ترامپ می خواهد ایران طی سال آینده، دعوت مذاکره را اجابت کند

عشق ترامپ به این است که ایران طی سال آینده، دعوت مذاکره را اجابت کند تا ترامپ با استناد به همین «بله» انتخابات ۲۰۲۰ را با اقتدار پشت سر بگذارد. اما در این طرف بازی، ایران قرار دارد که هیچ اعتمادی به آمریکای ترامپ ندارد و می خواهد با تصمیمات ضد ترامپی، شانس پیروزی او در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ به حداقل برسد بنابراین ۱۸ ماه پیش رو دوران انسداد دیپلماتیک همراه با اضطراب استراتژیک است. یعنی نفس ها در سینه حبس می شود تا انتخابات ۲۰۲۰ برگزار گردد.

ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری خود رفتار دیگری خواهد داشت

* برآوردها که نشان می دهد ترامپ در انتخابات پیش رو هم به احتمال قوی برنده می شود!

نصری: بله. من هم نظرسنجی ها را دیده ام. تا اینجا دلیل و ادله ای هم ندارد که ترامپ برنده نشود. اما به نظرم ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری اش {اگر رأی بیاورد} رفتاری دیگر خواهد داشت! همین طور، ایران. ایران نیز ترامپ را در دور دوم به گونه ای دیگر خواهد دید.

در آینده نبردها بر سر فرصت های عینی خواهد بود تا رجزهای شعاری

* یعنی چگونه؟

نصری: خیلی واضح تر بگویم این گونه است که مناسبات ایران و آمریکا تا نوامبر ۲۰۲۰ جنگ اراده هاست، اما بعد از آن تلاش برای تأمین منافع است. البته در دور دوم ترامپ، سیاستگذاران ایران هم تا حدود زیادی تغییر خواهند کرد. در مجموع، در دوره دوم ترامپ، نبردها بر سر فرصت های عینی خواهد بود تا رجزهای شعاری.

منبع:شیعه نیوز

ارسال نظرات