ابتدا فکر کردم عراق بمباران کرده اما بعد از دقایقی فهمیدم چه بلایی سرمان آمده، با سرعت به سمت خانه‌های خراب‌شده دویدم و به خانه پدرم رسیدم، خانه مخروبه شده بود، دنبال خانواده‌ام بودم، پاهایم را رو تَلی خاک گذاشتم، زیر پایم بسیار نرم بود، نگاه که کردم جنازه پدرم بود!
کد خبر: ۹۱۴۹۴۹۴
|
۳۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۸
31 خرداد؛ روز سیاه سرزمین سبز/ چند روایت تلخ از بازماندگان زلزله رودبار
 
به گزارش خبرگزاری بسیج از رودبار، بهار هر چه قدر هم زیبا و پُرخاطره باشد، برای مردم «دیار زیتون» پرمخاطره، تلخ و تأسف‌بار است، فصلی که آواز بلبل و قناری به جیغ‌وداد مردمانی ختم شد که آخرین روز بهار سال ۶۹ را تا پایان عمر فراموش نخواهند کرد.

مردمانی که پس از گذشته سه دهه از آن شب تلخ و تأسف‌بار، هنوز داغ عزیزانشان بر جبین چین‌وچروک خورده‌شان سنگینی می‌کند، هنوز در خرابه‌های شهر آثار زخم و جراحت مردمان زلزله‌زده رودبار هویداست؛ بعضی حفره‌های درد و زخم به‌قدری عمیق هستند که هیچ‌وقت التیام نمی‌یابند.

باگذشت قریب سه دهه از دردناک‌ترین روزِ تاریخ، مردمانی با دست‌های پینه‌بسته، سراغ دل‌شکسته‌هایی از سرزمین صلح و دوستی رفتیم تا از «شبِ درد »برایمان روایت کنند، شبی که چند ثانیه زمین تب کرد و «لرزید» و هزاران خانه را ویرانه و هزاران انسان بی‌گناه را بی‌خانمان کرد، شب داغ آخر خرداد، «داغ» بر دل هزاران بی‌گناه، گذاشته و دنیا را متأثر کرد.

نوشته‌اند در این شب تلخ قریب ۳۵ هزار نفر شهید گونه از جهان فانی پر کشیدند و تاریخ شاهد فروریختن سقف هزاران خانه در دیار زیتون بود، دیاری که در این تاریخ به تَلی از خاک تبدیل و علیرغم نبود ارتباط‌جمعی و شبکه‌های اطلاع‌رسانی قوی؛ بسیاری از ورزشکاران، هنرمندان و مردمان کشورهای خارجی و داخلی به کمک زلزله‌زدگان شتافته وعده‌ای از هنرمندان در وصف این حادثه دل‌خراش فیلم ساختند، شعر گفتند و کتاب نوشتند، اما همه این اقدامات ارزشمند و قشنگ نتوانست لحظه‌ای از آلام سهمگین و طوفانی مردمان زلزله‌زده دیار زیتون را بکاهد.

31 خرداد؛ روز سیاه سرزمین سبز/ چند روایت تلخ از بازماندگان زلزله رودبار

زلزله ۳۱ خرداد محشری کوچک بود

حامد حسین پور یکی از آسیب دیدگان زلزله ۶۹ رودبار در گفت‌وگو با خبرنگار بسیج، این واقعه را محشری کوچک برشمرد و اظهار کرد: از زمان زلزله تا ساعت ۶ صبح زیر آوار بودم و وقتی از آوار بیرون آورده شدم، اجساد نزدیک‌ترین عزیزانم را دیده و شوکه شدم، آن لحظات تلخ هیچ‌گاه از ذهنم پاک نمی‌شود.

وی با بیان اینکه در زلزله ۶۹ قریب ۶۰۰ نفر تنها در گنجه رودبار از بین رفتند، افزود: تعداد اجساد به‌قدری زیاد بود که افراد با لودر اقدام به خاک‌سپاری عزیزانشان می‌کردند و این تلخ‌ترین خاطرات دوران زندگی مردمان رودبار فراموش ناشدنی است.

این بازمانده زلزله ۶۹ با بیان اینکه در شرایط زلزله هر کس به فکر نجات خود بود، گفت: شرایط و اوضاع به‌قدری به‌هم‌ریخته بود که پدر، فرزندش را فراموش کرده بود.

حسین پور با اظهار تأسف از اینکه بعد از 29 سال از زلزله رودبار، هنوز حق مطلب برای شهرستان به‌عنوان یک شهرستان زلزله‌زده، ادانشده است، تصریح کرد: در حق شهرستان رودبار اجحاف شده، چراکه بعد از زلزله مبالغ اندکی برای ساخت‌وساز به زلزله‌زدگان رودباری پرداخت شد که مبلغش، هزینه یک ستون را هم تأمین نمی‌کرد.

31 خرداد؛ روز سیاه سرزمین سبز/ چند روایت تلخ از بازماندگان زلزله رودبار

نحوه امدادرسانی در آن زمان بسیار ضعیف و شکننده بود

یکی دیگر از بازماندگان زلزله خرداد 69 با اشاره به اینکه زلزله ۳۱ خرداد یکی از حوادث تلخ و فراموش‌نشدنی تاریخ گیلان است، اظهار کرد: شرایط زلزله‌زدگان در سال ۶۹، وصف‌ناشدنی و نحوه امدادرسانی در آن زمان بسیار ضعیف و شکننده بود.

کیقباد طالبی با بیان اینکه در بخش کمک‌های مردمی توزیع عادلانه‌ای صورت نمی‌گرفت، افزود: شرایط اخذ مجوز برای ساخت‌وساز در روستاها، سخت بود چراکه بروکراسی اداری و همچنین بالا رفتن هزینه‌های جواز ساخت سبب کاهش ساخت‌وساز در روستا و شهرها می‌شود.

31 خرداد؛ روز سیاه سرزمین سبز/ چند روایت تلخ از بازماندگان زلزله رودبار

اولین جرقه ارتباط ایران و عراق بعد از جنگ، زلزله رودبار بود

بیژن فلاح یکی دیگر از بازماندگان زلزله ۶۹، ضمن گرامیداشت یاد جان‌باختگان زلزله، اظهار کرد: عمق فاجعه زلزله ۶۹ رودبار به‌قدری عمیق و دردناک بود که دل بی‌رحم‌ترین موجود بشر یعنی صدام را به درد آورد و صدام نیز دستور کمک به زلزله زندگان رودباری داد.

وی با بیان اینکه اولین جرقه ارتباط ایران و عراق بعد از جنگ، زلزله رودبار بود، افزود: اولین کمک‌های برون‌مرزی از عراق وارد کشور شد و این زلزله باعث شد بعد از دو ماه اولین مبادله اُسرا نیز بین این دو کشور صورت گیرد.

این بازمانده زلزله ۶۹ با اشاره به کمک‌های ویژه و انسان دوستانه مردم تهران خاطرنشان کرد: دردناک‌ترین لحظات را می‌توان در بیمارستان شهید چمران تهران دید که تمام تخت‌های آن مملو از زلزله‌زدگان رودباری بود.

فلاح با بیان اینکه نگاه محبت‌آمیز پرستاران و کادر پزشکی بیمارستان شهید چمران و سایر بیمارستان‌ها را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کند، گفت: بسیاری از پرستاران و کادر پزشکی بیمارستان‌ها هم‌نوا با مردم زلزله‌زده می‌گریستند و این لحظات محبت‌آمیز این عزیزان جبران‌ناپذیر است.

وی با اشاره به محبت‌های ارزشمند مردم تهران و دیگر استان‌ها بیان کرد: اگر خدای‌نکرده زلزله‌ای در تهران رخ دهد، ما توانایی جبران محبت‌های پایتخت‌نشینان را نداریم.

این بازمانده زلزله ۶۹، با بیان اینکه امدادرسانی در آن زمان بسیار ضعیف بود، تصریح کرد: در فرودگاه رشت، مصدومان زلزله ۳۱ خرداد همانند هیزم روی‌هم جمع شده بودند و کسی نبود که به دادشان برسد.

فلاح وضعیت اقتصادی مردمان شهرستان رودبار را بسیار ضعیف دانست و گفت: اکثر کارخانه‌ها و شرکت‌های تولیدی شهرستان تعطیل و لطمه بزرگی به اقتصاد و اشتغال شهرستان واردشده است.

وی با تأکید بر لزوم احیای شرکت‌های منفعل در شهرستان افزود: به‌منظور تقویت قشر آسیب‌پذیر و مصیبت‌زده شهرستان رودبار می‌بایست شرکت‌های منفعل دوباره احیا شود.

31 خرداد؛ روز سیاه سرزمین سبز/ چند روایت تلخ از بازماندگان زلزله رودبار

جوانان امروز زیر آوارِ بیکاری هستند

یکی دیگر از بازماندگان زلزله ۳۱ خرداد رودبار نیز با بیان اینکه خاطرات تلخ زلزله هیچ‌وقت از اذهان پاک نمی‌شود، اظهار کرد: جوانان امروز زیر آوارِ بیکاری هستند کدام مسئول آمده آن‌ها را از زیر این آوار در بیاورد؟

منوچهر امیری با اظهار تأسف از تعطیلی کارخانه‌ها در این شهرستان گفت: مردم شهرستان رودبار بعد از زلزله با گرفتاری و مشکلات فراوان برای خود سرپناه ساختند اما اکنون با مشکلاتی روبرو شده‌اند.

امیری با بیان اینکه زیربنا و زیرساخت‌ها برای فعالیت کارخانه‌ها فراهم است، افزود: مسؤولین به‌جای عکس گرفتن و سیاه نمایی، اقدامی عاجل در خصوص رفع مشکلات کارخانه‌ها شهرستان به‌ویژه صنایع گنجه نمایند.

وی با ابراز تعجب از اینکه مسؤولین خود را به خواب‌زده‌اند، تصریح کرد: عدم استفاده از زیرساخت‌هایی نظیر کفش گنجه و غیره نشان‌دهنده سهل‌انگاری مسؤولین است و می‌بایست از این زیرساخت‌ها به‌منظور ایجاد اشتغال در شهرستان استفاده شود.

31 خرداد؛ روز سیاه سرزمین سبز/ چند روایت تلخ از بازماندگان زلزله رودبار

فکر کردم عراق بمباران کرده است

رضی الله فرخی نیز با اشاره به خاطره تلخ شب زلزله اظهار کرد: شب زلزله ۳۱ خرداد تلخ‌ترین شب عمرم بود چراکه در شب زلزله برحسب اتفاق شب‌کار بوده و ساعت دوازده و نیم شب بود که با شنیدن صدای مهیبی به بیرون دویدم.

یکی دیگر از بازماندگان زلزله 69 با تشریح لحظه زلزله تصریح کرد: ابتدا فکر می‌کردم عراق بمباران کرده و بعد از دقایقی فهمیدم چه بلایی سرمان آمده، ازاین‌رو، از شرکت به سمت خانه‌های خراب‌شده شتافته و به خانه پدرم رسیدم، خانه مخروبه شده بود، از لابه‌لای آوار دنبال خانواده‌ام بودم، پاهایم را رو تَلی خاک گذاشتم و دیدم زیر پایم بسیار نرم است با مکث جنازه پدرم بود.

فرخی با اشاره به کمک اندک دولت به زلزله‌زدگان شهرستان رودبار گفت: تسهیلاتی که شرکت کفش گنجه به کارگران زلزله‌زده داد چند برابر بیش از دولت بود و وامی که دولت به زلزله‌زدگان رودباری هیچ دردی را دوا نکرد.

وی با بیان اینکه کمک‌های ارزشمندی از سوی کشورهای خارجی به زلزله‌زدگان رودباری شد، افزود: متأسفانه در بخش توزیع کمک‌ها هیچ مدیریتی وجود نداشت و در حق مردمان زلزله‌زده رودباری اجحاف شد.

این بازمانده زلزله ۶۹، با بیان اینکه مصیبت بی‌توجهی مسؤولین از مصیبت زلزله دردناک‌تر بود، اذعان کرد: بعد از گذشت ۲۸ سال، هیچ اتفاق مثبتی از طرف مسؤولین برای کاهش آلام و دردهای زلزله‌زدگان رودباری نیفتاد.

31 خرداد؛ روز سیاه سرزمین سبز/ چند روایت تلخ از بازماندگان زلزله رودبار

۳۱ خرداد تداعی‌کننده تلخ‌ترین خاطرات برای مردم رودبار است

یکی دیگر از بازماندگان زلزله ۶۹ نیز با بیان اینکه در آن زمان سرباز بوده و در خوزستان مشغول خدمت بود، اظهار کرد: دو روز قبل از زلزله مرخصی گرفته بودم و در شهرستان حضور داشتم، شب واقعه قرار بود به‌اتفاق برادرم برای تماشای فوتبال به مغازه یکی از دوستان برویم، در خواب‌وبیداری بودیم که صدای وحشتناکی آرامشمان را به هم زد.

غلامرضا عاشوری شدت صدا در هنگام زلزله را به‌مانند بمباران و حمله هوایی عنوان کرد و افزود: ابتدا فکر می‌کردیم صدام حمله کرده، اما بعدش فهمیدیم که زلزله آمده است.

وی با بیان اینکه در این حادثه نزدیک‌ترین بستگانم را از دست دادم، گفت: ۳۱ خرداد تداعی‌کننده تلخ‌ترین خاطرات برای مردم رودبار است.

رضا طالبی یکی دیگر از بازماندگان زلزله ۳۱ خرداد نیز با بیان اینکه شب زلزله مهمان خواهرم بودم، اظهار کرد: شب زلزله چیزی شبیه قیامت بود زلزله آمد و همه‌چیز را نابود کرد و خون و خاک باهم برابر شد.

وی با بیان اینکه کمک‌های بسیاری از سوی هم‌وطنان و همچنین کشورهای خارجی به زلزله‌زدگان شد، افزود: عدم تعهد و همچنین مدیریت صحیح در توزیع کمک‌های مردمی سبب بروز آسیب جدی به زلزله‌زدگان شد.

این بازمانده زلزله ۶۹، با بیان اینکه زلزله عزت‌نفس مردم را تحت تاثیر قرار داد، گفت: مردم زلزله‌زده برای یک‌تکه نان، التماس می‌کردند و این موضوع اصلاً زیبنده نبود.

طالبی با اشاره به مدیریت ضعیف متولیان اجرای ستاد اسکان موقت و دائم در زمان زلزله بیان کرد: هیچ‌گونه مدیریتی در ارائه تسهیلات و همچنین ساخت اسکان موقت و دائم صورت نگرفت.

وی به ارزیابی عملکرد نمایندگان شهرستان رودبار در ادوار مختلف پرداخت و تصریح کرد: مردم در انتخاب افراد دقت لازم را ندارند، کجای قانون نوشته نماینده باید وقتش را صرف جابجایی آبدارچی و کارمند یک اداره کند؟

این شهروند رودباری خطاب به نماینده شهرستان گفت: شهرستان رودبار فقط رحمت‌آباد و عمارلو نیست، بخش مرکزی هم وجود دارد، آقای نماینده از ظرفیت‌های بخش مرکزی رودبار استفاده کنید.

31 خرداد؛ روز سیاه سرزمین سبز/ چند روایت تلخ از بازماندگان زلزله رودبار

دامنه اطلاع‌رسانی در سال ۶۹ بسیار ضعیف بود

یکی دیگر از بازماندگان زلزله سال 69 با بیان اینکه در شب حادثه تنها 16 سال داشته است، اظهار کرد: شب زلزله زیر آوار ماندم اما با تلاش فراوان از زیر آوار بیرون آمده ولی تمام اعضای خانواده‌ام زیر آوار ماندند و فقط توانستم برادرم را از زیر آوار خارج کنم، نزدیک‌ترین بستگان و خانواده‌ام از دنیا رفتند، لحظات بسیار سخت، غمگین و تأسف‌باری بود.

احمد صدیقی با بیان اینکه سال ۶۹ دامنه اطلاع‌رسانی بسیار ضعیف بود، گفت: اگر سال ۶۹ وسعت اطلاع‌رسانی همانند امروز گسترده بوده آمار تلفات و مصدومین بسیار کاهش پیدا می‌کرد و از سوی دیگر امدادرسانی و کمک‌های مردمی هم‌شکل بهتری پیدا می‌کرد.

31 خرداد؛ روز سیاه سرزمین سبز/ چند روایت تلخ از بازماندگان زلزله رودبار

شناسنامه‌های باطل‌شده حکایت از مرگ بیش از 15 هزار نفر دارد

استاد تمام پژوهشگاه بین‌المللی زلزله نیز با اشاره به گزارش یک خبرنگار ژاپنی در روز اول و دوم حادثه زلزله منجیل رودبار اظهار کرد: خبرنگار ژاپنی در گزارش خود از مرگ 35 هزار نفر در زلزله خبر داده بود که بعدها بر اساس تعداد شناسنامه‌های باطل‌شده، ۱۵ هزار و ۸۰۰ نفر به‌طور حتمی جز کشته‌شدگان ثبت‌شده بودند و با توجه به اینکه خطای این نوع آمارگیری، زیر پنج درصد است نمی‌توان به آمار 35 هزارنفری این خبرنگار ژاپنی اکتفا کرد.

مهدی زارع با بیان اینکه بعد از زلزله منجیل _ رودبار توسعه شبکه شتاب‌نگاری کشور و نصب شتاب‌نگاری دیجیتال رخ‌داده است، خاطرنشان کرد: ۲۷۶ دستگاه آنالوگ (SMA1) از سال ۵۲ تا ۷۱ و یک هزار و ۱۰۰ دستگاه آنالوگ از سال ۱۳۷۲ تاکنون صورت گرفته است.

وی از ویرایش آیین‌نامه‌ها و استانداردهای لرزه‌ای مانند آیین‌نامه 2800 پس از زلزله منجیل خبر داد و افزود: سوانح طبیعی حوادثی هستند که نتایج تأسف‌باری برای موجودات زنده به وجود می‌آورند و باعث ایجاد خسارت‌های جانی و مالی زیادی می‌شود که می‌توان آتش‌سوزی در جنگل‌ها، آتش‌فشانی، بهمن‌ها، سیلاب، رعدوبرق، طوفان، تورنادوها، گردبادها، خشک‌سالی، موج گرما، آفت را بلایای طبیعی نامید.

به گزارش بسیج، زلزله سال 69 رودبار اگرچه جهان را متأثر کرد اما تأثر و تأسف شاعران به گونه دیگر نمایان شد و با لرزیدن زمین، بیت بیت اشعار شاعران نیز لرزیدند:

در خواب شیرین سحرگاه امروز - آندم که لبخند دل آواز لبانت را در آغوش میفشرد

آندم که در خواب سحرگاهان ناز بودی گل من - در بستر ناز خود آماج چنگال بی‌وجدان گشتی

زلزله رودبار این غول بی‌وجدان شکست قلب تو را و بستر ناز تو را پر کرد از خون

ای کودک گیل، ای نازپرورده، عزیز دامن عشق
ای نو گل سبز عزیز خطه گیلان سرسبز - جرت چو زهری آتشین از هم دریده قلب ما را
ای آنکه ناز مادرت بودی و بابا را نیازی - برخیز و خانه را پر کن زعطر خوب بازی

ای نازنین گلبرگ خونین چرا زود کردی تو ما را ترک ای زیبای مسعود (1371 نعمت اله رضایی برسری)

گزارش از: بهرام قربانپور

انتهای پیام/
ارسال نظرات