یادداشت/علی صالحی زاده
از صبح تا شب انواع جنگ اعصابها از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و مدیریت به اندازه کافی در زندگی روزمره وجود دارد، دیگر ساعات آخر یک روز کاری فرصتی نمی ماند که بخواهد با تماشای سریال بی روح به اتمام برساند.
به گزارش خبرگزاری بسیج،از صبح تا شب انواع جنگ اعصابها از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و مدیریت بلبشوی اجرایی کشور به اندازه کافی در زندگی روزمره وجود دارد، دیگر ساعات آخر یک روز کاری فرصتی نمی ماند که بخواهد شامگاه باقی مانده آن روز را هم با تماشای سریال بی روح و پر از پر از تنش و اضطراب به اتمام برساند.
انتظار بوده و هست که رسانه ملی در لحظات افطار و آرامش روحی و معنوی مردم، کمکی به آرامش روانی ملت بنماید؛
اما،#برادر_جان! آرامش پیش کش! باید همراه با کریم بوستان و پسرش ستار نگران حق از دست رفته او و دعوایش با بچه های برادرش باشیم و اعصاب و روانمان را دست چاوش و برادرِ عصبی اش دهیم! ( هرچند که بازی های قوی و کارگردانی خوب را از قلم نمی اندازیم)
کاش در این اوضاع اقتصادی و جولان دلالان و بی مدیریتی دولتی ها، آخر شب سیمای رسانه ملی دلها را قدری آرام و شاد کند که #دل_دار ی سیما، ما را درگیر داستان تکراری عاشقانه و عشقهای شکست خورده و قدیمی می کند و ما را وادار به تماشای دختری کرده که بعد طلاق، دوباره یاد عشق قدیمی و قبل از ازدواج اولش می افتد و در گیریهای شوهر اول و عاشق قدیمی و مشکلات زوج های جوان.
آخرین ساعات شب ملت باید به تماشای سریالی با کارگردانی نه چندان خوب و بازی ضعیف یک خواننده ای تلف گردد که این شبها رخت بازیگری برتن کرده و صحنه های مشت زنی و پراز خشونت و باز رابطه های عشقی و صحنه های پر از تنش و دعوا را به خانه میلیونهای ایرانی به سوعات می برد.(هر چند که این سریالی تاریخی-ایرانی حسرت سریالهای موفق و قوی همچون هزاردستان و سربداران و کیف انگلیسی و یا پهلوانان و... را به دل می گذارد که چرا رسانه ملی بعد از سریالهای موفق به ساخت چنین سریال ضعیفی دست زد)
انگار دو عامل نشاط و شادی در سریالهای نمایشی #از_یاد_رفته_ها ی مدیران رسانه ملی است.
از "برادرجان" و "دل دار" و "از یادرفته ها" نشان از رقابت نفس گیر سه شبکه اصلی رسانه ملی برای انتشار افسردگی و جنگ اعصاب در بهترین ساعات و پیک تماشای رسانه ملی در این ماه است! (هر چند که به این لیست باید سریالهای دیگری از این جنس همچون: به وقت گرگ و میش و ستایش و...را اصافه کرد)
خوب است که مدیران رسانه ملی بار دیگردیدگاه های رهبرمعظم انقلاب پیرامون لزوم پخش برنامه های مفرح در سیما مطالعه ای نمایند و در عملکرد خود بازنگری نمایند قبل از این همچنان شاهد ریزش مخاطب گردند؛ معظم له صراحتاً در خصوص شاد کردن جامعه توسط صدا و سیما فرمودند: «نباید نمایشنامههایی پخش کنید که فضای زندگی را تلخ میکند. ایجاد نگرانی، اضطراب و دلهره، لزومی ندارد... ما متأسفانه در صدا و سیما - بخصوص بیشتر سیما - از این چیزها زیاد داریم. تلویزیون را باز میکنیم، میبینیم دعوای خانوادگی است و دو نفر دعوا میکنند. شما در خانهتان هم که نشسته باشید، اگر از خانه همسایهتان صدای دعوا بیاید، ناراحت نمیشوید؟ مگر آدم دعوا را خودش باید راه بیندازد یا جلوی چشم خود انسان باشد تا ناراحت شود؟ فیلم، طبیعتش این است که انسان را در فضای حادثه ببرد؛... وقتی انسان میرود در آن فضا، میبیند این فضا، فضای دعواست؛ فضای جنگ و جدل است و زن و شوهر با هم دعوا میکنند. این را چرا منتقل میکنید؟... از هر چیزی که مأیوسکننده است، باید به کلی پرهیز شود. برنامهها باید شاد باشد...» (دیدار با مدیران صداو سیما 1371/10/1)
انتظار بوده و هست که رسانه ملی در لحظات افطار و آرامش روحی و معنوی مردم، کمکی به آرامش روانی ملت بنماید؛
اما،#برادر_جان! آرامش پیش کش! باید همراه با کریم بوستان و پسرش ستار نگران حق از دست رفته او و دعوایش با بچه های برادرش باشیم و اعصاب و روانمان را دست چاوش و برادرِ عصبی اش دهیم! ( هرچند که بازی های قوی و کارگردانی خوب را از قلم نمی اندازیم)
کاش در این اوضاع اقتصادی و جولان دلالان و بی مدیریتی دولتی ها، آخر شب سیمای رسانه ملی دلها را قدری آرام و شاد کند که #دل_دار ی سیما، ما را درگیر داستان تکراری عاشقانه و عشقهای شکست خورده و قدیمی می کند و ما را وادار به تماشای دختری کرده که بعد طلاق، دوباره یاد عشق قدیمی و قبل از ازدواج اولش می افتد و در گیریهای شوهر اول و عاشق قدیمی و مشکلات زوج های جوان.
آخرین ساعات شب ملت باید به تماشای سریالی با کارگردانی نه چندان خوب و بازی ضعیف یک خواننده ای تلف گردد که این شبها رخت بازیگری برتن کرده و صحنه های مشت زنی و پراز خشونت و باز رابطه های عشقی و صحنه های پر از تنش و دعوا را به خانه میلیونهای ایرانی به سوعات می برد.(هر چند که این سریالی تاریخی-ایرانی حسرت سریالهای موفق و قوی همچون هزاردستان و سربداران و کیف انگلیسی و یا پهلوانان و... را به دل می گذارد که چرا رسانه ملی بعد از سریالهای موفق به ساخت چنین سریال ضعیفی دست زد)
انگار دو عامل نشاط و شادی در سریالهای نمایشی #از_یاد_رفته_ها ی مدیران رسانه ملی است.
از "برادرجان" و "دل دار" و "از یادرفته ها" نشان از رقابت نفس گیر سه شبکه اصلی رسانه ملی برای انتشار افسردگی و جنگ اعصاب در بهترین ساعات و پیک تماشای رسانه ملی در این ماه است! (هر چند که به این لیست باید سریالهای دیگری از این جنس همچون: به وقت گرگ و میش و ستایش و...را اصافه کرد)
خوب است که مدیران رسانه ملی بار دیگردیدگاه های رهبرمعظم انقلاب پیرامون لزوم پخش برنامه های مفرح در سیما مطالعه ای نمایند و در عملکرد خود بازنگری نمایند قبل از این همچنان شاهد ریزش مخاطب گردند؛ معظم له صراحتاً در خصوص شاد کردن جامعه توسط صدا و سیما فرمودند: «نباید نمایشنامههایی پخش کنید که فضای زندگی را تلخ میکند. ایجاد نگرانی، اضطراب و دلهره، لزومی ندارد... ما متأسفانه در صدا و سیما - بخصوص بیشتر سیما - از این چیزها زیاد داریم. تلویزیون را باز میکنیم، میبینیم دعوای خانوادگی است و دو نفر دعوا میکنند. شما در خانهتان هم که نشسته باشید، اگر از خانه همسایهتان صدای دعوا بیاید، ناراحت نمیشوید؟ مگر آدم دعوا را خودش باید راه بیندازد یا جلوی چشم خود انسان باشد تا ناراحت شود؟ فیلم، طبیعتش این است که انسان را در فضای حادثه ببرد؛... وقتی انسان میرود در آن فضا، میبیند این فضا، فضای دعواست؛ فضای جنگ و جدل است و زن و شوهر با هم دعوا میکنند. این را چرا منتقل میکنید؟... از هر چیزی که مأیوسکننده است، باید به کلی پرهیز شود. برنامهها باید شاد باشد...» (دیدار با مدیران صداو سیما 1371/10/1)
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار