آرزوی پیامبران یعنی سرنگونی ظالمان در آخرالزمان به واقعیت می‌پیوندد و این ناگهانی صورت نخواهد گرفت و بدون شاخص‌ها و عوامل و دلیل‌ها واقعیت نخواهد داشت. نمی‌توان بیدار شد و ناگهان تمامی ظالمان سرنگون شده‌اند.
کد خبر: ۹۱۳۸۷۸۷
|
۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، یکی از موضوعات مرتبط با مهدویت بحث آینده‌پژوهی است که از سوی مفسران و عالمان دین مورد کنکاش و بررسی واقع شده است. البته این موضوع از جمله موضوعات فرادینی است و سایر ادیان هم به آن علاقه نشان داده‌اند. سیدحسن نصرالله در سلسله سخنرانی‌های خود به تبیین «امام مهدی (عج) و اخبار غیب» پرداخته که از سوی انتشارات جمکران به زیور طبع آراسته شده است که در ادامه بخش سوم آن می‌آید:

 

برای خواندن بخش اول(اینجا)، بخش دوم(اینجا) و بخش سوم(اینجا) اقدام کنید.

نگاه اسلام به اخبار غیب و آینده

دومین منبع یعنی احادیث شریف و آن مطالبی است که مسلمانان از پیامبر روایت کرده‌اند یا آن مطالبی است که از اهل بیت (ع) در این زمینه به دست ما رسیده و به آینده و عالم غیب و اخبار آخرالزمان مربوط می‌شود. صدها روایت و حدیث وجود دارد و برخی علما،‌ هزاران روایت را نقل کرده‌اند که در مورد آینده و آخرالزمان خبر می‌دهند. همچنین در محتوای برخی کتب یکی از فصل‌ها با عنوان حماسه‌ها و رنج‌ها، وجود دارد و هدف از آن فصل بیان اطلاعاتی در مورد آینده است. در دوران اخیر برخی علما تمامی روایاتی را که به هر نحوی به حضرت مهدی (عج) مربوط می‌شوند، به صورت مجموعه‌های روایی بدون تحقیق درباره آن‌ها یا پژوهش در مورد صحت آنها گردآوری کرده‌اند.

از همین رو روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) که آینده را برایمان شرح می‌دهد، وجود دارد و منظور از آینده همان زمان پس از پیامبر (ص) است. می‌توان این حدیث ها و روایت‌ها را از زاویه‌های متعددی دسته‌بندی کرد. اما من سه دسته را اساسی می‌دانم، چرا که مربوط به نتیجه این مبحث هستند.

3 دسته روایات درباره عالم غیب و اخبار آینده

دسته اول: اخبار آینده و عالم غیب است که با امام مهدی (عج) و دولت آخرالزمان ارتباطی ندارد. بلکه در مورد این آیات می‌گویند مسأله‌ای معین در آینده اتفاق خواهد افتاد. به عنوان مثال روایتی هست که می‌فرماید: «زمانی برای مردم فراخواهد رسید یا زمانی فرا خواهد رسید که امت من چه و چه....» و اغلب آن‌ها ارتباطی با موضوع امام مهدی (عج) ندارند.

در این بخش به عنوان نمونه می‌توان به این روایت و آنچه که پیامبر اکرم (ص) درباره مرحله پس از رحلتشان خبر می‌دهند، اشاره کرد که می‌فرمایند که پس از وفاتشان زمانی خواهد آمد که بنی امیه حکومت خواهد کرد. این مسأله در روایاتی که در مورد ظلم و رفتار حکام بنی‌امیه ذکر شده وجود دارد. همچنین روایاتی هست که بیان می‌کند که مثلاً پرچم‌هایی حکمرانی بنی امیه را از بین خواهد برد و سپس از زوال بنی‌عباس و اوضاع بنی‌عباس و حمله مغول‌ها و اوضاع جهان و جنگ‌ها و حکام و پادشاهان و علما و قاریان و زنان و مردان روابط اجتماعی و رابطه فرزند با خانواده و در مورد رویدادهای کیهانی مانند طلوع خورشید از مغرب و کسوف و خسوف و باران و زلزله صحبت می‌کند. تمامی این روایت‌ها در مورد این نوع از خبرهای آینده هستند.

در بخش دوم کتاب «الارشاد» شیخ مفید مجموعه‌ای از این روایت‌ها گردآوری شده که در آن از لباس و کتاب‌ها و مساجد و قرآن سخن گفته شده و در آن جزئیات فراوانی نقل شده که در کتب شیعیان و اهل تسنن هم وجود دارد و بسیاری از این خبرها در آن کتب آمده است. ما اکنون در سال 1436 هجری قمری قرار داریم و اگر نگاه کنیم به دنیا و آنچه در آن اتفاق افتاده است می‌بینیم که بسیاری از روایت‌ها و احادیث به حقیقت پیوسته‌اند.

دسته دوم: علائم و اتفاق‌هایی هستند که به امام مهدی (عج) ارتباط داده شده‌اند یا اینکه به نحوی ارتباطی میان آنها بوده است. اما گفته نشده است که اگر این اتفاق حاصل شود فاصله زمانی آن با امام مهدی (عج) چقدر است و از لحاظ زمانی مدتی تعیین نشده است. ممکن است برخی از این اتفاق‌ها در گذشته رخ داده باشد با اینکه قرن‌ها از قیام حضرت مهدی (عج) دور باشد و الله اعلم.

به طور نمونه اینکه در روایات آمده است: «این امر اتفاق نمی‌افتد قبل از اینکه چه و چه اتفاق افتاد»، «آنچه که دوست دارید را قبل از اینکه چه و چه اتفاق بیفتد مشاهده نخواهید کرد» و این اتفاق‌ها و شخصیت‌ها وقایع با حضرت مهدی (عج) مرتبط می‌گردند که قبل از قیام او رخ خواهند داد بدون اینکه فاصله زمانی مشخص شود. مانعی نیست که برخی از خبرهای ذکر شده و در قسمت اول و دوم با هم ذکر شوند مانند برپایی دولت بنی‌عباس و از بین رفتن آن‌ها که در قسمت اول در مورد آن سخن گفته شد. اما فاصله زمانی میان بنی عباس و ظهور حضرت مهدی (عج) نامعلوم است.

دسته سوم: حوادثی هستند که زمان‌ آن‌ها نامعلوم است و در روایات. صحبت از زمان به میان آمده است. حوادثی هستند که با قیام امام مهدی (عج) متصل هستند. همچنین از زمان مشخص مثلاً در ماه رمضان یا مثلا در طول یک سال صحبت شده است این یعنی تعیین زمان هم صورت گرفته است. این نوع علائم به دلیل اینکه از لحاظ زمانبندی به امام مرتبط هستند، از آن‌ها به عنوان علامت‌های خاص یاد می‌کنیم. این روایت‌ها در نزد شیعیان و اهل تسنن وجود دارند، مانند ظهور سفیانی و خراسانی و ظهور یمانی. علامت در اینجا همان بروز و ظهور است. یعنی ممکن است آن شخص موجود باشد، اما باید آشکار شود. صحبت از این است که فلان شخص ظهور کند، نه اینکه در دنیا وجود دارد.

سه نوع روایت داریم. بخش اول خبرهای عمومی از آینده هستند. بخش دوم آنچه با حضرت مهدی (عج) ارتباط دارد و توضیحی در مورد ارتباط مستقیم و دوره زمانی داده نشده است و بخش سوم با امام مهدی (عج) مرتبط است و رابطه زمانی معینی دارند

از جمله حوادثی که از لحاظ زمانی با یکدیگر مرتبط و متصل هستند، همچنین می‌توان از کشته شدن نفس زکیه (بی‌گناه) در خانه کعبه در میان رکن و مقام یاد کرد. برخی از روایات می‌گویند کسی که کشته می‌شود یک جوان هاشمی حسنی است و او یک نوجوان است و فریادی از آسمان می‌آید. طبق روایات جبرئیل در آسمان فریاد می‌زند و از مهدی (عج) خبر می‌دهد و نام او را می‌برد و دعوت به یاری او می‌کند و با تمامی مردم با زبان آن‌ها سخن می‌گوید و این صدا در یک لحظه به گوش تمامی جهان می‌رسد و شدت خاصی دارد و برخی روایات اشاره می‌کنند که از شنیدن آن صدا لرزه‌ای به تن مردم می‌افتد. از دیگر حوادث اینکه چند روز یا چند هفته بعد از این فریاد امام مهدی (عج) ظهور خواهد کرد و برخی روایات از ظهور در همان روز خبر می‌دهند.

همچنین از دیگر علامات شکاف در صحرا«الخسف فی البیداء» است. هنگامی که سفیانی آشکار شود، ارتشی به حجاز و ارتشی به عراق می‌فرستند و ارتشی که به حجاز می‌رود مرتکب کارهایی در مدینه می‌شوند که همانند کارهای پدران و اجداد آن‌ها (یزید بن معاویه) است. این ارتش در اول راه میان مدینه و مکه نابود می‌شود و فقط دو نفر از آن‌ها باقی می‌ماند. این روایت نزد شیعه و سنی وجود دارد.

این نوع اتفاقات را اتفاقات همزمان می‌گویند که از دوره زمانی کوتاهی صحبت می‌کند. از یک سال یا چند ماه یا چند روز برخی روایت‌ها این مسأله را مثل نخی پر از دانه تشبیه کرده‌اند که یک دانه پس از دیگری ظاهر می‌شود و این اتفاقات متصل پشت سر هم می‌آیند و این علائم، علائم خاص خوانده می‌شوند.

بدین ترتیب ما سه نوع روایت داریم. بخش اول خبرهای عمومی از آینده هستند. بخش دوم آن چه با حضرت مهدی (عج) ارتباط دارد و توضیحی در مورد ارتباط مستقیم و دوره زمانی داده نشده است و بخش سوم با امام مهدی (عج) مرتبط است و رابطه زمانی معینی دارند. اما امروز برخی با این علائم و اخبار به شکل صحیح برخورد می‌کنند و برخی دیگر به اشتباه همانند دانش و آب و اسلحه که می‌توان از آنها به صورت اشتباه و یا به صورت درست استفاده نمود.

اگر ما خبرهای آخر الزمان را بدانیم یا از آن‌ها مطلع شویم و بدانیم که علامت‌ها مربوط به امام مهدی (عج) هستند یا خیر. چه فایده‌ای دارد؟ برخی می‌گویند چه بدانیم یا ندانیم هیچ فرقی نمی‌کند چرا که اگر درست بود اتفاق می‌افتد و اگر اتفاق افتد ما خواهیم فهمید. این حرف درست نیست چرا که اگر بدانیم و آموزش ببینیم و درک کنیم، فایده‌های بسیاری را برای ما خواهد داشت.

حکمت بیان اخبار آینده از سوی خداوند

هنگامی که خداوند متعال از آینده خبر می‌دهد و آیا برای افزایش یافتن آیات دست به چنین کاری زده است یا اینکه حکمتی در آن نهفته است؟ به طور قطع خداوند متعال هر گاه از امر غیبی به پیامبران خبر داده در پس آن حکمت و رحمتی وجود داشته است. اینکه پیامبر اکرم (ص) هنگامی که از تمام این جزئیات در قالب روایات خبر داده است. آیا هدف و حکمت رحمتی داشته است یا خیر؟ یقیناً دارای هدف و حکمت است و خداوند بزرگ بابت این مصلحت است که رسول خود و پیامبران را مطلع ساخته است. چه ما این حکمت‌ها و منافع آن را دریابیم چه نه. مطمئناً حکمتی وجود دارد.

در سطح عقیدتی پیگیری این احادیث و اثبات کردن آنها و اطمینان از صحت آنها فایده فراوانی دارد. پیامبران همیشه هنگامی که نزد مردم خود می‌رفتند. مردم از آنها درخواست دلیل می‌کردند دلیل آنها معجزه بود که پیامبر نیز دارای معجزه و معجزاتی بود تا مردم در اشتباه قرار نگیرند و هر کسی نتواند ادعا کند که پیامبر و دارای رسالت است و با غیب تماس دارد. از جمله معجزات پیامبران قبل یعنی حضرت موسی (ع) و عیسی (ع) سخن از آینده بود و اینکه چه چیزی اتفاق خواهد افتاد. به طور نمونه حضرت عیسی (ع) از غیب خبر می‌داد یا به مردم می‌گفت که در خانه‌های آن‌ها چه می‌گذرد.

از پیامبر ما نیز مقدار بسیار زیادی از خبرهای مربوط به آینده نقل شده که به اثبات رسیده است و با نگاه به گذشته و حال می‌بینیم که بسیاری از چیزهایی که پیامبر (ص) درباره آن‌ها خبر داد تحقق یافته است. آیا این امر دلیلی بر صداقت و یا عظمت این پیامبر بزرگوار نیست؟ آیا دلیلی بر گستردگی معرفت این پیامبر گرامی نسبت به آنچه بود و هست، از گذشته تا روز قیامت نیست؟ ما به عنوان کسانی که به نبود حضرت محمد (ص) ایمان داریم، ایمانمان نسبت به نبوت پیامبر و کرامت ایشان افزایش می‌یابد و این خود یک فایده آشکار است.

هنگامی که شخصی ما را از قضیه‌ای باخبر می‌سازد و این امر محقق می‌شود و دوباره چیزی می‌گوید که محقق می‌شود و اگر صد قضیه را به ما خبر دهد و همه درست باشند ما به توانایی‌های او بیشتر اعتماد می‌کنیم. حتی اگر از عالم غیب سخن نگوید چه رسد به اینکه پیامبری ما را از وحی باخبر کند و بگوید که در طول صدها سال و تا قیام ساعت چه اتفاقی خواهد افتاد. پیامبری که از غیب سخن بگوید و اغلب آنچه گفته است محقق شده و امور دیگری در آینده اتفاق خواهد افتاد. این فایده عقیدتی معرفت است، اما اگر از این موضوع غفلت کنیم و آن را در کتاب‌ها نگه داریم هیچ استفاده‌ای از آن نمی‌توانیم ببریم.

این امر یعنی امیدواری به آینده بسیار مهم است. امروزه فشار روانی بیش از هر وقت دیگر شده است. در گذشته حوادثی که در مشرق اتفاق می‌افتاد. کسی در مغرب از آن باخبر نبود آنچه در ایران رخ می‌داد کسی در آفریقا از آن مطلع نبود. چرا که ارتباطات به کندی صورت می‌گرفت و هر کسی فقط اوضاع کشور خودش باخبر بود. اما امروزه با وجود شبکه‌های ماهواره‌ ای وسایل ارتباط جمعی همه چیز را می‌بینیم و می‌شنویم و از آنها متأثر می‌شویم و این مسائل از نظر روانی بر ما اثر می‌گذارند.

آرزوی پیامبران در آخرالزمان به واقعیت می‌پیوندد

همه این حوادث ارتباط زیادی با یکدیگر دارند همچنان که در گذشته طرح‌هایی به وسعت طرح‌های امروزه برای کره زمین و اداره کردن آن ریخته نمی‌شد. اما امروزه وضعیت متفاوت شده است. امروزه کشمکش‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و فجایع و بیماری‌ها و چالش‌ها و ... در تمام زمینه‌ها از جمله فکری و نظامی و محیط زیستی و فرهنگی وجود دارد. این چند میلیارد انسان که تعدادشان در حال افزایش است و همه آن اموری که اشاره شد، در صورت فقدان امید به شکست و سقوط منجر خواهند شد.

وجود امیدواری و افق و امیدواری در زندگی الهی داشتن که می‌گوید زمانی خواهد آمد که مؤمنین مستضعف عادل حکمرانی خواهند کرد و صلح جهانی و آرامش را برقرار خواهند نمود و درب‌هایی از دانش را باز خواهند کرد که کسی به آنها دست نیافته است. انسان را به خود وابسته می‌کند و به سوی آن جذب می‌گردد و در درون انسان اراده و عزم و تصمیم به تلاش جهت آماده سازی برای محقق شدن این امید به وجود می‌آورد.

اخبار پیامبر ما نیز در کتب یهودیان وجود دارد. به عرب‌ها اطلاع داده بودند که پیامبر آخرالزمان در اینجا به دنیا خواهد آمد. مسیحیان نیز این مسأله را می‌دانستند. همچنین در ایران هم از این امر مطلع بودند

این موضوع جزئیات آن اهمیت فراوانی دارد. اینکه اتفاقی جهانی با این گستره وسیع رخ می‌دهد یعنی طاغوت‌ها و ظالمان سرنگون شوند و حکومت صالح مومنان مستضعف بر روی زمین برپا شود اتفاقی تاریخی و جهانی بی‌نظیر است و در یک لحظه اتفاق نمی‌افتد و تصادفی و ناگهانی نیز روی نمی‌دهد. بلکه به مقدماتی نیاز است که تا آن اتفاق به سرانجام برسد.

حتی در سطح فکری و ذهنی، بشریت نیاز به آماده‌سازی برای چنین اتفاق تاریخی در این اندازه دارد. بنابراین آرزوی پیامبران در آخرالزمان به واقعیت می‌پیوندد و این ناگهانی صورت نخواهد گرفت و بدون شاخص‌ها و عوامل و دلیل‌ها واقعیت نخواهد داشت. نمی‌توان بیدار شد و ناگهان دید که تمامی ظالمین سرنگون شده‌اند و دولت عدل برپا گشته است. چرا که در نهایت این خود انسان‌ها هستند که ابزار تحقق دولت عدل الهی هستند.

ایرانیان؛ مسیحیان، یهودیان از آمدن پیامبر (ص) خبر داشتند

این امر نیاز به علائمی دارد. وظیفه ما آماده‌سازی روانی و فرهنگی و عملیاتی است. به طور مثال نبوت حضرت موسی (ع) مورد انتظار بود و بنی‌اسرائیل صدها سال در انتظار او بودند. بنی‌اسرائیل از طرف فراعنه و حکام ستمگر عذاب دیده و به حاشیه رانده شدند و امیدوار بودند به آنچه پیامبران بنی‌اسرائیل به آن‌ها وعده داده بودند که پیامبری عظیم‌الشان خواهد آمد و شما را از فرعون و کارها و ظلم‌هایش رها خواهد نمود. علائمی هم برای زمان ظهور حضرت موسی (ع) تعیین شده بود. بنی‌اسرائیل این نشانه‌ها را می‌دانستند و فرعون و طرفدارانش نیز از آن‌ها مطلع شده بودند و در آن سال تمامی کودکانی که به دنیا می‌آمدند را می‌کشتند تا از به دنیا آمدن موسی (ع) جلوگیری کنند. حضرت موسی موعود (ع) که قوم او برای نجات یافتن از فرعون در انتظار او بودند بیهوده انتظار نمی‌کشیدند و بلکه از علامت‌هایی با خبر بودند.

یهودیان در انتظار آمدن حضرت مسیح (ع) بودند و هنگامی که از مریم زاده شد، به ایشان تهمت زدند و به او ظلم کردند که ایشان مرتکب گناه بزرگی شده است. در حالی که آن‌ها صدها سال در انتظار مسیح (ع) بودند و پیامبران قبلی بشارت آمدن او را داده بودند و در مورد او سخن گفته بودند و نشانه‌های زمانی که ایشان ظهور می‌کند در پیش همه موجود بود.

اخبار پیامبر ما نیز در کتب یهودیان وجود دارد. آن‌ها می‌دانستند و به دنیا آمدن ایشان را رصد می‌کردند و به عرب‌ها اطلاع داده بودند که پیامبر آخرالزمان در اینجا به دنیا خواهد آمد. مسیحیان نیز این مسأله را می‌دانستند. همچنین در ایران هم از این امر مطلع بودند، چرا که سلمان فارسی از ایران آمد تا به حضرت رسول (ص) بپیوندد.

و اتفاقی که با این حجم یعنی قیام حضرت مهدی (عج) و بازگشت حضرت مسیح (ع) به زمین به صورت ناگهانی و بدون مقدمات و آماده‌سازی روانی و روحی و فرهنگی و فکری و میدانی و انسانی صورت نخواهد گرفت و بدون انتظار کشیدن مثبت و جدی و حقیقی اتفاق نخواهد افتاد. منطقی نیست که حضرت مسیح به زمین بازگردد و یهودیان علیه او مجدداً دسیسه کنند. همچنان درست نیست که حضرت مهدی (عج) قیام نماید، اما مردم به ایشان پشت کنند. همانطور که به جد او اباعبدالله الحسین (ع) پشت کردند تا واقعه کربلایی تازه و شهادتی مجدد به وقوع بپیوندد. بلکه انتظار می‌رود که یاران و عبادت‌کنندگان مؤمنی باشند تا وارث زمین شوند در آن زمان است که خداوند متعال به اولیای خود اجازه حرکت و ظهور می‌دهد. بنابراین این مسأله فقط به این فواید ختم نشد، اما وقت برای توضیح بیشتر وجود ندارد.

نزدیک شدن به امید/ شرطی اساسی برای پیروزی و موفقیت

یک فایده دیگری برای دانستن اخبار آینده وجود دارد. در کشورهایی مانند ایران که راه‌های طولانی دارد می‌بینیم که تابلوهای فراوانی در طول راه وجود دارد که طی شدن مسافت و مقدار آن را نشان می‌دهد. این تابلوها باعث تقویت ایمان به رسیدن (به مقصد)و نزدیک شدن به تحقق امید می‌شود و فرد برای رسیدن آماده می‌گردد.

اگر ما از صدها سال پیش هیچ قرینه و علامتی در دست نداشتیم ناامید می‌شدیم. در حالی که ما نشانه‌ها و خبرها و پیش‌بینی‌هایی از آنچه اتفاق خواهد افتاد را در دست داریم. به این ترتیب هنگامی که گفته می‌شود که صد موضوع برای محقق شدن وجود دارد و بیست مورد از آن‌ها تحقق یافته این امر باعث نزدیک‌تر شدن به تحقق امید می‌شود. لذا دلبستگی به آینده امری تعیین کننده برای ایجاد اراده و پافشاری و تلاش جدی است.

اما باید همراه با امیدواری، در انتظار نشانه‌ها باشیم. چرا که امید به تنهایی باعث وقوع رویداد نمی‌شود. خداوند متعال در اراده خود نشانه‌ها و حوادث و شرایطی برای محقق شدن این وعده الهی نهاده است. بخش زیادی از این شرایط مسئولیت بشر است. اما نشانه‌ها به ما نزدیک شدن مسافت و رسیدن را یادآوری می‌کنند و نشانه‌های خاص دلیلی برای نزدیک شدن به تحقق امید به مدت یک ماه یا یک هفته یا حتی یک روز هستند. لذا نشانه‌ها به ما شاخص و دید و بصیرت داده تا توسط آنها هدایت شویم و با وضوح و دلیل آشکار حرکت کنیم و آینده در مقابل ما آشکار گردد و این شرطی اساسی برای پیروزی و موفقیت است.

ارسال نظرات