خبرهای داغ:
بر سیاسیون پیشکسوت و با تجربه است که با تشکیل جلسه ای و دعوت از این دو شخصیت حقوقی فرجام نیکی به این اختلافات بدهند.
کد خبر: ۹۱۳۷۶۵۴
|
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۲۰:۵۶

به گزارش خبرگزاری بسیج از ارومیه، معمولا در ساختارهای سیاسی نرمال، سیاست ورزی در قلمرو احزاب و تشکل‌های سیاسی صورت می گیرد و مدیران اجرایی وظیفه ای به ورود در مسائل سیاسی ندارند‌ حتی در حوزه وزارت داخله هم، نمایندگان اجرایی دولت مسوولیت فراهم نمودن فضای عمومی کشور برای سیاست ورزی آزاد و داوطلبانه احزاب و تشکل های سیاسی و شهروندان را بر عهده دارند.

حتی حزبی ترین دولت هم، بعد از کسب قدرت اجرایی از طریق انتخابات، باید بیشترین وقت و زمان خود را صرف پیگیری و عملیاتی نمودن شعارهای انتخاباتی خود بکند تا بتواند بر اریکه قدرت مستدام بماند‌، هر نوع دل‌مشغولی در اموری خارج از حیطه وظایف اجرایی. دولت و نمایندگان استانی آن را زمین گیر و درگیر حاشیه هایی خواهد کرد که فرصت پیگیری اهداف و امورات شهروندان را از آنها خواهد گرفت.

بر می گردیم به نظام نرمال سیاسی که در آن مدیران اجرایی  علیرغم کسب قدرت از مسیر تلاش حزبی و انتخاباتی، با صرف بیشترین وقت و قدرت به فکر امور اجرایی هستند و امر سیاسی را به سیاسیون کشور و استان سپرده اند، هرچند که بنا به مسوولیت خود، ارتباط مداوم و مستحکمی را با تشکل های سیاسی و احزاب با افکار و گرایش های مختلف حفظ می کنند.

با بررسی حوادث اخیر در آذربایجان غربی، به راحتی می توان خلاء حضور سیاسیون را در عرصه عمل سیاسی استان و ورود نامناسب و غیرلازم مدیران را در عرصه سیاسی مشاهده کرد، در جایی که باید نیروهای سیاسی حرف بزنند و افکار عمومی را نسبت به ناکارآمدی مدیران و دستگاه های اجرایی آگاه بکنند، لب و زبان قفل کرده اند و به نظاره اختلافات پیدا و پنهان نماینده دولت با نماینده مردم نشسته اند!؟

شواهد خروج جامعه سیاسی از نرمال بودن همین است که کسانی که باید مجری و منادی امر سیاسی باشند، ساکت هستند و کسانی که باید مجری برنامه های دولت در استان باشند، وارد عملیات سیاسی شده اند، من در واقع به حق و ناحق بودن این دعواها و اختلافات کاری ندارم، چون در جایی که به جای نیروهای سیاسی استان، بیشتر رسانه های مدافع و منتقد طرفین دعوا به مقابله پرداخته و این عرصه را به یک بازی فوتبال تبدیل کرده اند، سکوت سیاسیون و به ویژه حامیان دولت بیش از پیش فضای سیاسی استان را مبهم می کند.

شهروندان فعال سیاسی قطعا این سوالات در ذهن‌شان شکل گرفته است که چرا دو شخصیت حقوقی که ظاهرا هر دو از یک جناح سیاسی هستند، تعلق علنی و صریح به یک جریان سیاسی خاص دارند، نتوانسته اند مسائل و مشکلات خود را در جلسات خصوصی و با حضور بزرگان سیاسی حل بکنند و در نهایت اختلافات خود را به تریبون های عمومی کشانده اند؟ آیا حامیان دولت که با هر دو در ارتباط هستند و بنا به ماهیت امر سیاسی، معمولا با هم نشست و برخاست دارند ،چرا نتوانسته اند مانع وقوع این اختلافات مخرب در سطح افکار عمومی شوند ؟ پس کارکرد احزاب و جریان های سیاسی چیست و این ها به چه دردی می خورند؟

چرا بعد از علنی شدن اختلافات، کاری برای رفع اختلاف و صلح و صفا بین این دو نمی کنند؟

سوالات زیادی مطرح است که باید جریان های سیاسی فعال در سطح استان به افکار عمومی جواب بدهند.

چون تداوم این وضعیت متفرق و افزایش اختلافات بین نمایندگان  و نماینده دولت به ضرر شهروندان است و دود این اختلافات به چشم مردم می رود و آذربایجان غربی از قافله توسعه و پیشرفت عقب و عقب تر می ماند.

به نظرم باید هر چه سریع تر داعیه داران رهبری جریان سیاسی حامی دولت، برای کاهش آثار سوء این دعواها و برگرداندن امور به مسیر درست اجرایی و کاهش هزینه های مدیریت استان و ایجاد وحدت اجرایی در بین مسوولین و نمایندگان و ممانعت از دو تکه شدن جامعه به حیدری و نعمتی، قدم به پیش بگذارند و میانجی صلح و صفا باشند. واقعیت آن است که استان آذربایجان غربی به اندازه کافی از این اختلافات و ناسازگاری ها آسیب دیده است و درست نیست که بیش از این مجروح تصمیمات نادرست و احساسی باشد.

بر سیاسیون پیشکسوت و با تجربه است که با تشکیل جلسه ای و دعوت از این دو شخصیت حقوقی فرجام نیکی به این اختلافات بدهند.

هوشنگ عطاپور روزنامه نگار

انتهای پیام

ارسال نظرات