خبرهای داغ:
تبليغات كذب درباره دين و القای شبهه در بين جوانان بخش عمده رفتارهای انكارگونه جوانان و گرايش آنان به فرهنگ بيگانه را تشکیل می دهد و چون جوانان براي اين سؤالات و شبهات خود پاسخ قانع كننده ای نمی يابند، از دين گريزان شده، به فرهنگ بيگانه و غربی گرايش می یابند.
کد خبر: ۹۱۳۵۵۷۵
|
۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۸

گرايش به فرهنگ بيگانه و فرهنگ غربی در بين جوانان ما رشد صعودی يافته است و گروه هايی از جوانان به علل گوناگون از دين و فرهنگ حالت گريز پيدا كرده اند، به گونه ای كه وقتی در بين برخی از آنها از دين و فرهنگ خودی سخن به ميان می آيد به صورت علنی بی ميلی و بي علاقگی خود را به دين اظهار مي كنند که البته بايد اذعان كرد اين انكار و زدگی از دين به خاطر خود دين نيست،چرایی این رفتار را باید با طریقه ارتباط یافتن این افراد با دین و دیندارانی اینان می شناسند جستجو کرد.

دین یکی از مولفه های اصلی در جوامع مذهبی است که بر اساس آن زندگی فردی و اجتماعی در چارچوب قوانین خاص هدفمند می شود.

در ادیان ابراهیمی دین عبارتست از مجموعه تعالیم و دستورالعمل هایی که خداوند به وسیله وحی و با واسطه پیامبران برای تأمین سعادت همه جانبه انسان­ها فرستاده است و معمولاً این ادیان با یک دسته اعمال سمبلیک و رمزی همراه است که بعضی از اعمال و احکام آن، اگر چه در بدن صورت می گیرند (مانند غسل و وضو و سجده و غیره) اما لزوماً معطوف به احکام بدن نیستند بلکه منظور از آنان امور فوق ماده و بدن است.

تعاریفی که با رویکرد گرایی از دین و مشخصا دین اسلام شده، نشان می دهد که دین در این رویکرد، کارکردهای تبیین، شکل گیری و نگهداشت نظم اجتماعی، حفظ و رفاه جامعه، اتحاد و انسجام جامعه، نظارت بر عواطف و احساسات شخصی و شریعت بخشی به تنظیمات اجتماعی، امکان و دوام حیات اجتماعی، متحد ساختن افراد اجتماع و رو در رویی با عوامل تنش و اختلاف، پاسخگوی مشکلات مادی و معنوی انسان را دارد.

اما با وجود تعاریف ذکر شده، چه چیزی موجب دین گریزی نسل جوان در جامعه دینی می شود؟ در این مجال به یکی از مواردی که موجب دین گریزی شده اشاره می شود.

افراط و تفریط، یکی از دلایل دین گریزی و گرایش به ویژه نسل جوان به آیین و سنن غربی می شود آن گونه که حتی این سنن و آیین ها، گاها به شکل کاملا بی سروصدا، رنگ فرهنگ در جامعه دینی را به خود می گیرد.

این گرایش بیش از حد به فرهنگ جوامع غربی همواره دغدغه های را برای رهبران دينی، دين داران و خانواده های متدين به وجود آورده و تهديد بس بزرگ و خطرناکی برای نسل جوان محسوب میشود.

اين پديده در دهه های اخير، به ويژه در قرن بيستم، بخش عظيمی از جهان را فرا گرفته و حتی موجب به وجود آمدن مكاتب فلسفی الحادی و ايدئولوژی های دين ستيز يا دين گريز در سطح جهانی و منطقه ای گرديده است.

به طور مثال می توان به انجمن بی دینان افغانستان، انجمن نخیر من مسلمان نیستم، و مانند اینها اشاره کرد که این ملحدانِ وطن فروش و خاین که هم به خاک وطن خیانت کرده و هم با ایجاد چنین نهاد های الحادی افکار جوانان را بسوی لامذهبی و بی دینی سوق می دهند.

برخی از این نهاد ها با انجمن بی دینان ایران دست به هم داده، داستان های تخیلی و صهیونیستی را بشکل داستان های اسلامی ترتیب داده در صفحات فیسبوک و حتی در اخبار و جرائد نشر می کنند و متاسفانه آن عده از جوانان که مطالعهٔ کافی در مورد دین ندارند، دستخوش این تبلیغاتِ سؤ و داستان های دروغین قرار گرفته تمایل شان را به دین از دست می دهند.

 

در دينِ الهي هيچ عنصر گريزاننده وجود ندارد و اگر انسان ها به دريافت معارف دينی و درک صحيح از دين حق نايل آيند، هرگز از دين نمي گريزند. چرا که دین، هم ذهن و خرد انسان را تغذيه مي كند و هم به دل آدمی حيات، حركت و نشاط می بخشد.

اما عواملی همچون افراط و تفریط در رفتار برخی متدینین، موجب می شود تا دوگانگی بین آنچه دین گفته و آنچه افراطیون از فرد می خواهد به وجود آید که این دو گانگی به مرور زمان راههای اعتقادی فرد را تضعیف کرده و آرام آرام و گاها حتی اگر خود بخواهد به نوعی از گرایش به دین فراری است.

با مراجعه به زندگی جوانان و مطالعهٔ رفتارو سلوکِ اجتماعی آنها، اين مسئله را به صورت ملموس درخواهد يافت كه در سال هاي اخير و هجوم نهاد های غربی به کشور، گرايش به فرهنگ بيگانه و فرهنگ غربی در بين جوانان ما رشد صعودی يافته است و گروه هايی از جوانان به علل گوناگون از دين و فرهنگ حالت گريز پيدا كرده اند، به گونه ای كه وقتی در بين برخی از آنها از دين و فرهنگ خودی سخن به ميان می آيد به صورت علنی بی ميلی و بي علاقگی خود را به دين اظهار مي كنند که البته بايد اذعان كرد كه اين انكار و زدگی از دين به خاطر خود دين نيست، بلكه علل اين مسئله بيشتر به رفتارهای دين داران و مدعيان دين برمی گردد.

تبليغات كاذب و دروغين درباره دين و القای شبهه در بين جوانان بخش عمده اين رفتارهای انكارگونه جوانان و گرايش آنان به فرهنگ بيگانه می باشد و چون جوانان براي اين سؤالات و شبهات خود پاسخ قانع كننده ای نمی يابند، از دين گريزان شده، به فرهنگ بيگانه و غربی گرايش می یابند.

درک جوان، از جمله مسائلی است كه لازم است در مورد جوانان رعايت شود. به دليل آنكه جوان خود را در اين سنين، غريب و تنها ميبيند، غالبا سعي می كند عليه سنّت ها و آداب و رسوم قيام نمايد، از والدين خود و جامعه كناره گيری كند و فقط با همسالان خود تماس بگيرد. در چنين حالتي، جوان به یک چند راهنما نياز دارد تا او را درک كرده و محرم اسرار و همراز او گردند.

آنچه مهم است، ضعف دغدغه مندی گروههای مذهبی جهت جذب جوانانی است که باید مدیریت کشور به آنها سپرده شود.

در مقابل بازی ها، نقش ها، فیلم ها، افکار و انجمن های رنگارنگ و خوش رنگ و لعابی که جامعه غرب ارائه داده و به لحاظ این که این امور با برنامه های کاملا کارشناسانه در طول سالها و دهه ها به اجرا درآمده تا جوان ایرانی را از پای خانواده مذهبی ایرانی به پای تفکرات و گرایش های ویرانگر غربی بکشاند، هنوز هیچ دستگاه و نهادی نتوانسته نقش مقابله گر با این سیستم کاربلد غربی را ایفا کند و این امر نیاز به ایجاد گروههای فکر کارشناس و ماهر دارد که با ترسیم نقشه راهی درست، بتوانند کمبودهای گذشته را جبران و بارقه های دلگرم کننده دین را در دل جوان ایرانی زنده کنند.

 

1004/ت30/ب

ارسال نظرات
پر بیننده ها