امروز امت اسلامی نیازمند جوان‌هایی بصیر، آگاه، نترس و شجاع است، دشمن را به‌خروش بیاورند و آن‌ها را مأیوس کنند. حضرت علی اکبر(ع) طی همراهی با کاروان امام حسین(ع) با بصیرت و با شجاعت عمل کرد.
کد خبر: ۹۱۲۸۷۲۳
|
۲۹ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۶

به گزارش خبرگزاری بسیج،رشد و پویایی جامعه با الگوگیری از نخبگان بشری مسئله‌ای است که در تمام فرهنگ‌ها و ملت‌ها دیده می‌شود. دین مبین اسلام نیز به‌عنوان آخرین دین آسمانی و تکمیل‌کننده پازل مأموریت انبیای الهی و با جلوداری پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)  افرادی را در مکتب خود پرورش داد که تبدیل به الگوهایی درخشان نه‌تنها در عالم اسلام بلکه در پهنه عالم و در تمام ارکان و اصناف بشری شدند. بین این نخبگانِ معرفتی و علمی، نام بزرگواری همچون حضرت علی اکبر(ع) می‌درخشد.

 معرفت به خداوند و هادیان زمانه به‌عنوان بایسته‌های یک فرد متدین، کنار ویژگی‌هایی مثل کرامت نفس، حُسن خُلق، شجاعت و بصیرت از علی اکبر(ع) چهره‌ای ساخت که نامش را تا ابد در صف برترین شیعیان و سربازان حریم اهل‌بیت(ع) ثبت کرد تا الگویی برای مجاهدان راه خدا و آزادگان عالم باشد.

همزمان با روز ولادت حضرت علی اکبر(ع)‌ و روز جوان، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام سیدجواد بهشتی، کارشناس مذهبی ترتیب دادیم تا ضمن بررسی عوامل رشد و شکوفایی جوانان، برخی ابعاد شخصیتی علی اکبر(ع) به‌عنوان الگوی جوان مسلمان مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد.

بهشتی معتقد است: مسئله اصلی درباره امام حسین(ع) و حضرت علی اکبر(ع) رابطه فرزند و پدری نیست بلکه ارزش‌هایی مثل اطاعت، تبعیت و تسلیمِ محضِ امام بودن پررنگ است. چه‌بسا فرزندانی از ائمه(ع) که مسیر انحراف پیمودند و یا به رشد کافی دست نیافتند. حضرت علی اکبر(ع) طی همراهی با کاروان امام حسین(ع) با بصیرت و در روز عاشورا با شجاعت عمل کرد.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

پیامبر(ص) بر جوان‌گرایی تأکید داشت

* روز ولادت باسعادت حضرت علی اکبر(ع)‌ روز جوان نامیده شده است. درباره ارزش جوانی و عواملی که باعث می‌شود از فرصت جوانی استفاده بهینه‌تری صورت بگیرد، صحبت بفرمایید.

جوانان در تمام طول دوران تاریخ بشریت جلودار مهم‌ترین جریانات سیاسی و اجتماعی بودند. هواداران انبیاء از جوانان بودند. در صدر اسلام دشوارترین مأموریت‌ها از سوی پیامبر(ص‌) بر دوش جوانان سپرده می‌شد. حضرت به‌قدری به جوان‌گرایی اهمیت می‌داد که گاهی سابقه‌داران به اعتراض می‌پرداختند. در یکی از نبردها آن زمانی که پیامبر(ص) در بستر بیماری قرار داشت، یک جوان 18ساله را به‌عنوان فرمانده انتخاب کردند.

یا مثلاً پیامبر(ص) پیش از هجرت به مدینه، جوانی به‌نام «مُصعب» را مسئول تبلیغ اسلام در مدینه کرد. او از خانواده‌ای بسیار مرفّه بود که در مکه و دور از چشم بستگان به حضرت ایمان آورد. والدین او تمام امکاناتش را گرفتند. او نزد پیامبر اکرم آمد و وفاداری خود را به‌اثبات رساند و در جنگ احد به مقام رفیع شهادت رسید.

از این جهت ما باید نسبت به سرمایه‌گذاری روی جوانان اهتمام بیشتری در نظام داشته باشیم. امام صادق(ع) درباره اهمیت دادن به جوان فرمود: «عَلَیکَ بِالأَحداثِ فَإِنَّهُم أسرَعُ إلى کُلِّ خَیرٍ»؛ جوانان را دریاب، زیرا که آنان سریع‌تر به کارهاى خیر روى مى‌آورند.

اما در زبان عربی برای جوانی دو واژه به‌کار می‌رود: شابّ و فتا (فتی)؛ اولی به‌معنای طراوت و شادابی و دومی به‌معنای حرارت و شکوفایی. از نظر رهبران اسلام کسی که واجد این مقولات باشد، جوان محسوب می‌شود.

عوامل شکوفایی جوانان

* با توجه به هجمه‌های فرهنگی دشمن گاهی شاهد القای موجی از ناامیدی بین مردم به‌ویژه جوانان هستیم. چه راهکارهایی می‌توان جهت شکوفایی استعدادهای نهفته آن‌ها و امیدبخشی به این قشر ارائه داد؟

عوامل شکوفایی و شادابی را باید در جامعه‌مان توسعه دهیم؛ جوان امروز باید با طراوت و شادابی زندگی کند تا استعدادهای نهفته در او شکوفا شود. زمین بِکری که دست‌نخورده باقی بماند، هیچ گاه میوه نمی‌دهد، اما اگر باغبانی بالا سر آن باشد، آن درختان شکوفه و برگ و میوه می‌دهند.

عوامل شکوفایی یکی آگاهی است. دنیا، دنیای علم و آگاهی است؛ لذا جوانان باید سرشار از معلومات صحیح و دقیق باشند و خود را از جهل برهانند و هر تحلیلی را به‌سادگی قبول نکنند.

امام صادق(ع) می فرمایند: «لَسْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَى الشَّابَّ مِنْکُمْ إِلَّا غَادِیاً فِی‏ حَالَیْنِ‏: إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً، فَإِنْ لَمْ‌یَفْعَلْ فَرَّطَ، فَإِنْ فَرَّطَ ضَیَّعَ، وَ إِنْ ضَیَّعَ أَثِمَ، وَ إِنْ أَثِمَ سَکَنَ النَّارَ، وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِالْحَقِّ؛ دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا دانشجو. اگر (جوانی) چنین نکند، کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کرد، تباه کرده و اگر تباه شد، گناه کرده است و اگر گناه کند، سوگند به آن که محمد(ص) را به‌حق برانگیخت، دوزخ جایگاه او خواهد شد».

دوم، عبادت و بندگی خداست. در روایت آمده؛ خداوند وقتی جوانی را در حال عبادت می‌بیند، به فرشتگان نسبت به بنده‌اش مباهات و افتخار می‌کند. پیامبر(ص) در این باره فرمود: «خداوند بزرگ، به جوان عبادت‌پیشه نزد فرشتگان افتخار مى‌کند، در حالى که مى‌فرماید: «بنده‌ام را بنگرید؛ براى من خواسته‌هاى نفس خود را کنار گذاشته است».

سومین عامل شکوفایی جوانان، انتخاب دوست مناسب است. دوستان خوب نقش مهمی در شناساندن استعدادهای نهفته ما دارند. همچنین باید از دوستان نااهل پرهیز کنیم، چرا که رفاقت با چنین افرادی باعث هدر رفتن وقت می‌شود، حتی خداوند در آیه 28 سوره فرقان یکی از عوامل بدعاقبتی انسان ظالم را گرفتن دوست نااهل معرفی می‌کند و می‌فرماید: «یاوَیْلَتى‏ لَیْتَنی‏ لَمْ‌أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً»؛ (انسان ظالم می‌گوید) اى‌واى، کاش من فلانى را [که سبب بدبختى من شد] به‌دوستى نمى‏‌گرفتم‏.

عامل چهارم، ورزش، تندرستی و تحرک بدنی است. همچنان که قول مشهوری است که می‌گوید عقل سالم در بدن سالم است. ورزش تأثیر مثبتی بر روان انسان دارد و عامل محرکی برای فعالیت‌های روزمره محسوب می‌شود، همچنین افکار و روحیات منفی را از انسان پس می‌زند. این اثرگذاری در بالاترین حد خود در جوانان جلوه می‌کند.

* یکی از مسائلی که در ارتباط با جوانان با آن مواجهیم، معرفی الگوهای اثرگذار در شخصیت آن‌هاست. متأسفانه در این مسئله افرادی را در جامعه الگو معرفی می‌کنیم که شایستگی لازم در ابعاد مختلف شخصیتی و اجتماعی را دارا نیستند. با توجه به اینکه در ایام ولادت حضرت علی اکبر(ع) قرار داریم، چگونه می‌توان از ایشان به‌عنوان فرد موفق الگو گرفت؟

حضرت علی اکبر(ع)‌ شخصیتی است که امام حسین(ع)‌ درباره ایشان جمله مشهوری دارند، آن حضرت خطاب به فرزند خود فرمود: «أَشْبَهُ‏ النَّاسِ‏ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِک؛‌ تو شبیه‌ترین مردم از جهت خلقت، اخلاق و گفتار به رسولت هستی». البته عاملی که ایشان را به این مقام رساند، تربیت‌های امام حسین(ع) بود، در واقع حضرت علی اکبر(ع)‌ دل به تربیت‌های امام زمانش داد و خود را تسلیم محض ایشان کرد؛ چه‌بسا فرزندانی از ائمه(ع) که مسیر انحراف پیمودند و یا به رشد کافی دست نیافتند، بنابراین مسئله اصلی درباره امام حسین(ع) و حضرت علی اکبر(ع) رابطه فرزند و پدری نیست بلکه ارزش‌هایی مثل اطاعت، تبعیت و تسلیمِ محضِ امام بودن پررنگ است.

 
مسئله اصلی درباره امام حسین(ع) و حضرت علی اکبر(ع) رابطه فرزند و پدری نیست بلکه ارزش‌هایی مثل اطاعت، تبعیت و تسلیمِ محضِ امام بودن پررنگ است. چه‌بسا فرزندانی از ائمه(ع) که مسیر انحراف پیمودند و یا به رشد کافی دست نیافتند.
 
 

 اگر مقداری درباره این حدیث فکر کنیم،‌ اندکی با عظمت آن آشنا می‌شویم. تصور کنید الآن شخصی باشد که دارای چنین ویژگی‌هایی باشد؛ چقدر برایمان تقدس دارد. پیامبر(ص) به‌عنوان خیر البشر و برترین مخلوق خداوند است و خداوند بابت اخلاق زیبایش به او مباهات و آن را عاملی برای پیروزی رسالت معرفی می‌کند. در آیه 159 سوره آل‌عمران می‌خوانیم: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ...؛ [اى پیامبر!] پس به مهر و رحمتى از سوى خدا با آنان نرم‌خوى شدى، و اگر درشت‌خوى و سخت‌دل بودى از پیرامونت پراکنده مى‏‌شدند». خود رسول‌الله(ص) نیز می‌فرماید: «إِنَّمَا بُعِثْتُ‏ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ‏ الْأَخْلَاقِ»؛ من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را تکمیل کنم. حال حضرت علی اکبر(ص) از جهت اخلاقی شبیه‌ترین فرد به ایشان است.

بیشتر بخوانید

اگر امروز علی اکبر بود چه می‌کرد؟

آنچه امروز باید برایمان سؤال باشد،‌ آن است که آیا امروز می‌توان دارای چنین ویژگی‌هایی شد؟ پاسخ آن است که همان طور که علی اکبر(ع) توانست از پیامبر(ص) اثر بگیرد، می‌توان از اخلاق و منطق پیامبر(ص)‌ بهره گرفت، ضمن آنکه خود آن حضرت بارها اشاره داشتند «بر اساس سیره و اخلاق من رفتار کنید».

یکی از راهکارهای آن، مطالعه سیره عملی پیامبر(ص) است. اکنون الحمدلله با وجود فضاهای مجازی، قابلیت دسترسی به احادیث بسیار آسان شده است. اگر فرصتی برای مطالعه کتاب نبود، می‌توان به‌راحتی از این منابع استفاده کرد. برخی از موضوعاتی که می‌توان مطالعه کرد، طرز برخورد آن حضرت با خانواده، آشنایان و دوستان و همچنین طرز برخورد ایشان با دشمنان‌شان است.

جوان علی‌اکبری از تهدید دشمن نمی‌ترسد

* به‌نظر شما اگر امروز علی اکبر(ع) بود، چه رفتاری به‌عنوان جوان از خود بروز می‌داد؟

وقتی کاروان امام حسین(ع)‌ از مکه بیرون آمد، شنید پدرش امام حسین(ع) آیه استرجاع یعنی «إِنَّا لِلَّهِ‏ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون‏» را می‌خواند. علی اکبر(ع)‌ از امام(ع) پرسید "چرا این آیه را می‌خوانید؟"، امام(ع) فرمود: "الآن به خواب رفته بودم، یک سواره را دیدم مى‌گفت: «این قوم حرکت مى‌‏کنند و مرگ هم قصد آنها را دارد»؛ از خواب بیدار شدم، دانستم که گفته او متوجه ما و مرگ در تعقیب ماست؛ «الْقَوْمُ یَسِیرُونَ وَ الْمَنَایَا تَصِیرُ» إِلَیْهِمْ فَعَلِمْتُ أَنَّهَا أَنْفُسُنَا نُعِیَتْ إِلَیْنَا. على اکبر(ع) گفت "همواره از گزند روزگار در امان باشىد، مگر ما برحق نیستیم؟"، فرمود "بله سوگند به کسى که بازگشت همگان به‌سوی اوست، ما برحقیم". علی اکبر(ع) گفت: "بعد از اینکه ما برحقیم چه بیمى از مرگ داریم". جوان امروزی نباید در مسیر حق از کسی بترسد.

این‌که علی اکبر(ع)‌ خطاب به امامش گفت: «بعد از اینکه ما برحقیم چه بیمى از مرگ داریم» باید الگوی جوان امروزی باشد، یعنی جوان باید در مسیر حق نترس و شجاع باشد. در حال حاضر آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها ما را تهدید می‌کنند. جوانِ علی‌اکبری، جوانی است که از دشمن و تهدیدات او نمی‌ترسد و به مبانی ایمانی خود اعتقاد راسخ دارد. این‌چنین انسانی اگر با مرگ هم مواجه شود، آن را پلی به‌سوی سعادت ابدی می‌داند. او شهادت را یکی از عالی‌ترین ارزش‌های دینی می‌داند که بدون آن، نمی‌توان به‌سوی جامعه آرمانی حرکت کرد.

امروز امت اسلامی همچون علی اکبر(ع) نیازمند جوان‌هایی بصیر، آگاه، نترس و شجاع است، هم نترسند و هم صحیح عمل کنند، دشمن را به‌خروش بیاورند و آن‌ها را مأیوس کنند. حضرت علی اکبر(ع) در همراهی با کاروان امام حسین(ع) با بصیرت و در روز عاشورا با شجاعت عمل کرد.

از این جهت امام حسین(ع) در تشویق فرزندش فرمود: خدا به تو پاداش دهد بهترین پاداشى که فرزند را از پدرش عنایت مى‌‏فرماید؛ «فَإِنَّنَا إِذاً لَانُبَالِی أَنْ نَمُوتَ‏ مُحِقِّینَ‏ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ(ع) جَزَاکَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ خَیْرَ مَا جَزَى وَلَداً عَنْ وَالِدِهِ».

هراس‌افکنی دشمنان برای تصرف مناطق اسلامی است

مقابل شجاعت، ترس است. فرد ترسو دارای چشم‌انداز روشن نیست چرا که همواره از آینده ترس دارد، نسبت به چالش‌های پیرامون خود هراس دارد. در آن زمان اگر ابن‌زیاد و یزید ملعون با تهدید و ایجاد ترس در دل کوفیان، آن‌ها را نسبت به تعهدشان درباره امام حسین(ع)‌ بازداشتند تا جایی که مصیبت عاشورا به‌وقوع پیوست، امروز نیز آمریکا و هم‌پیمانان او با ایجاد ترس در دل مردم برخی جوامع اسلامی، قصد هراس افکندن در دل مسلمانان و تصرف مناطق اسلامی را دارند، از این جهت خداوند در آیات قرآن افراد مؤمن و مسلمان را از ترس پرهیز داده است.

 
اگر ابن‌زیاد و یزید ملعون با تهدید و ایجاد ترس در دل کوفیان، آن‌ها را نسبت به تعهدشان درباره امام حسین(ع)‌ بازداشتند تا جایی که مصیبت عاشورا به‌وقوع پیوست، امروز نیز آمریکا و هم‌پیمانان او با ایجاد ترس در دل مردم برخی جوامع اسلامی، قصد هراس افکندن در دل مسلمانان و تصرف مناطق اسلامی را دارند.
 
 

* در حاشیه این بحث یک سؤال مطرح است؛ برخی تحلیل‌گران سیاسی که فهم عمیق معرفتی ندارند، فهمی از پیروزی امام حسین(ع) و اصحابشان در روز عاشورا ندارند و این شبهه را در جامعه رسوخ می‌دهند، زیرا می‌گویند ماجرای عاشورا به شکست انجامید.

اگر در آن روز دشمن تصور کرد در روز عاشورا باعث شکست امام حسین(ع) و اصحاب ایشان شده است و اگر تحلیل‌گران ما با شک و تردید به این مسئله می‌پرداختند، در این عصر با جریان یافتن حرکت اربعین حسینی و شنیده شدن شعار «لبیک یا حسین» از زبان مردم دنیا آن هم در سرزمین عراق، متوجه پیروزی حق بر باطل و پیروزی جریان عاشورای حسینی علیه جریان باطل می‌شویم، از این جهت باید رفتار امام حسین و عاشوراییان مثل علی اکبر(ع) را در پازل تمدنی و آینده‌نگرانه مورد ارزیابی قرار داد، از این جهت امام حسین(ع)‌ در قیام عاشورا بسیار حساب‌شده عمل کرد و نتیجه قیام ایشان بیداری گسترده مسلمانان شد و زمینه‌ساز گرایش حداکثری شیعیان و محبان اهل‌بیت(ع) در دوران بعدی شد و اکنون اگر شیعه حرکت دارد، حرکت خود را مدیون قیام امام حسین(ع)‌ است و همان طور که گفته شد ماجرای اربعین مصداق بارز پیروزی حق علیه باطل است.

الحمدلله امروز جوانان مؤمن و انقلابی در جامعه ما زیاد حضور دارند، معنویت، شجاعت و جسارتشان ستودنی است، از این جهت به آینده چشم امید داشته باشیم و در انتظار ظهور حضرت ولی عصر(عج) سپری کنیم.

ارسال نظرات