خبرهای داغ:
پدر شهید حدادیان گفت: فرقه‌های انحرافی در کشور فعال هستند که ما نسبت به آن‌ها بی‌توجه هستیم. جوانان زیادی فریب خورده‌اند. با آگاه کردن مردم باید از ادامه این انحرافات جلوگیری کنیم.
کد خبر: ۹۱۲۷۷۰۲
|
۲۶ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۷

به گزارش خبرگزاری بسیج، «افرادی زیادی بعد از شهادت محمدحسین به خانه ما آمدند. از همه آن‌ها می‌پرسیدم که چرا امروز آمده‌اید؟ هر کدام جواب‌های متفاوتی می‌دادند؛ اما من می‌گفتم که شما امروز به منزل ما آمده‌اید؛ چون شهید اینگونه می‌خواست. شهید قطعاً خودش می‌خواست که با شهادتش جریان‌ساز باشد. او خودش حضور در بسیج را انتخاب کرد و روز اغتشاش داوطلبانه به میدان رفت و شهید شد.»

متن بالا برگرفته از سخنان پدر شهید محمدحسین حدادیان است که در ادامه ماحصل گفت‌وگوی خبرنگار ما با پدر این شهید را می‌خوانید:

فتنه‌ها در خارج طراحی و در کشور اجرا می‌شوند

پدر شهید حدادیان روز حادثه خیابان پاسداران را که پسرش در این حادثه به شهادت رسید، می‌گوید: محمدحسین بسیجی و خادم بود. دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی بود که به دلایلی از تحصیل انصراف داد. یک سال پیش از این اتفاق، تهران در یک بحران بود که شاید مردم متوجه آن نمی‌شدند؛ اما محمدحسین و امثال او به خوبی این موضوع را متوجه شده بودند. چند فتنه در خارج از کشور طراحی و در تهران مهندسی شد که تا مرحله عملیاتی پیش رفت. شاید تنها چند فتنه را که معروف است، مردم حس کرده باشند. فتنه دختران خیابان انقلاب یکی از فتنه‌هایی بود که دشمن طراحی کرده بود. خانمی آموزش دیده بود با کشف حجاب موضوع «نه به حجاب اجباری» را علنی کند. فتنه طوری طراحی شده بود که یک خانم روسری‌اش را برمی‌دارد، عده‌ای به امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، نفر سوم به آن امر به معروف‌کنندگان حمله کرده و نفر چهارم این وقایع را ثبت می‌کند. فتنه دیگر فتنه منتسب به بازاری‌های تهران بود که با هوشیاری بازاری‌ها در نطفه خفه شد. فتنه دیگر آتش زدن مساجد بود که اجرا شد. وزارت اطلاعات سه نفر از افرادی که مظنون در این پرونده بودند، دستگیر و به زندان اوین منتقل کرد. چندی بعد فرقه دراویش گنابادی‌ها فراخوان زدند که مقابل زندان تجمع کنید و تقاضای آزادی بی قید و شرط این افراد را داشته باشید.

وی ادامه می‌دهد: تعداد زیادی از آشوب‌گران از شهرهای مختلف خودشان را به تهران رساندند و حدود سه شب آنجا حضور داشتند. نظر عده‌ای بر این بود که این افراد آزاد شوند. این نیروها آزاد شدند. چند ساعت بعد این افراد در گلستان هفتم (پاسداران) درب منزل «نورعلی تابنده» تجمع و اعلام کردند که نیروی انتظامی قصد بازداشت وی را دارد. پیروان فرقه گنابادی حدود چهار روز در گلستان هفتم تجمع کردند. در این مدت مقادیر زیادی چوب، سنگ و سلاح‌های شکاری را جمع و در یک ساختمان نیمه کاره جاسازی کردند. خودشان هم در یک اتوبوس و ون استراحت می‌کردند.

پدر شهید حدادیان می‌گوید: یک اسفند خودروی سرقتی مقابل کلانتری ۱۰۲ پاسداران ایستاده بود که کلانتری به وی مشکوک و پس از بررسی اولیه متوجه سرقتی بودن خودرو می‌شود. به محض اینکه این افراد دستگیر می‌شوند، تعدادی از دروایش به سمت کلانتری حمله می‌کنند. در همان ساعت‌های اولیه حدود ۴۰۰ نفر از گلستان هفتم تا کلانتری تجمع کردند. هر لحظه به تعداد این افراد افزوده می‌شد تا جایی که کلانتری مجبور شد ساعت چهار بعد از ظهر خیابان نوبنیاد به سمت جنوب را ببندد. در کانال‌ها و سایت‌های مختلف هم فراخوان داده می‌شد که بیایید دراویش مورد حمله قرار گرفته‌اند. ساعت پنج و نیم یک اتوبوس سه پرسنل نیروی انتظامی را زیر گرفت.

شهادت پرسنل نیروی انتظامی

وی در ادامه به لحظه ورود فرزندش به درگیری آشوب‌گران با نیروی انتظامی اشاره می‌کند و می‌گوید: زمانی‌که خبر شهادت سه پرسنل نیروی انتظامی منتشر شد، محمدحسین در خانه بود که بعد از نماز به فرمانده‌اش زنگ زد و اجازه ورود به عملیات را خواست. اجازه صادر نشد. پسرم وضو گرفت و به هیأت رفت. چند ساعت بعد اجازه ورود به عملیات صادر شد و محمدحسین مستقیم به خیابان پاسداران رفت. آن شب من هم به خیابان پاسداران رفتم. هوا سرد و جو خاصی آنجا حاکم بود. در کوچه گلستان هفتم به فاصله بیست متر آتش روشن کرده بودند. کپسول بزرگ گاز هم کنار آتش‌ها بود که هر ساعت آن را کمی باز می‌کردند و آتش فوران می‌کرد. اگر کسی می‌خواست وارد کوچه شود، از ساختمان‌ها مورد هدف چوب و سنگ قرار می‌گرفت. نیروهای انتظامی و بسیج آماده ورود به کوچه بودند؛ اما اجازه ورود به آن‌ها داده نشده بود. آن شب برخی دراویش ماشین‌هایشان را در بزرگراه صیاد پارک کرده و خودشان را به درگیری رساندند. خوشبختانه نیروهای انتظامی و بسیج مقاومت کردند و اجازه ورود آشوب‌گران به خیابان پاسداران را ندادند. اگر این اتفاق می‌افتاد، صدمات زیادی به مغازه‌ها و بانک‌ها وارد می‌کردند. از آنجایی که کاری از دستم برنمی‌آمد، به خانه برگشتم؛ اما محمدحسین آنجا ماند. ساعت چهار صبح دستور ورود به کوچه صادر شد.

آشوب‌گران با سلاح‌های دست‌ساز محمدحسین را شهید کردند

پدر این شهید مدافع وطن ادامه می‌دهد: آشوبگران لامپ‌های کوچه را شکسته و مردم هم از ترس چراغ‌های خانه‌شان را خاموش کرده بودند. کوچه در تاریکی مطلق بود. در این شرایط محمدحسین به همراه تعدادی از پلیس امنیت و نیروی انتظامی قصد ورود به گلستان هفتم را داشتند که یک خوردوی سمند به طور زیگزاگی به سمت نیروها می‌آید. پشت سر این ماشین هم تعدادی با سلاح به سمت نیروها حمله می‌کنند. محمد حسین به کنار ماشین برخورد می‌کند و آشوب‌گران او را اسیر می‌گیرند. هر کدام ضربه‌ای به او وارد می‌کنند. شدت ضربات به حدی بود که در همان لحظات اولیه به شهادت می‌رسد. با اسلحه شکاری از پیشانی تا شکمش نزدیک به ۵۰ گلوله شلیک کرده بودند. چشم چپش به جهت فرو رفتن میله، نیمه تخلیه و بینی‌اش له شده و جمجمه‌اش از پشت سر شکسته بود. جای تیغ موکت بری، قمه، چاقو و … بر روی بدنش بود.

وی می‌گوید: چهار ساعت بعد از حادثه، من محمدحسین را در آمبولانس دیدم. روز بعد ما برای وداع به معراج الشهدا رفتیم. حرف‌هایی که بعد از آن حادثه شنیدیم و ارادت برخی‌ها به این فرقه، ما را بیشتر از شهادت محمدحسین، ناراحت کرد. ما نفوذ را جدی نمی‌گیریم، ولی در اطراف ما رخ می‌دهد و به آن بی‌توجه هستیم.

مراقب فتنه‌ها باشید

پدر شهید حدادیان با بیان اینکه مراقب فتنه‌ها باشیم، عنوان می‌کند: ما به خاطر شهادت محمدحسین شکایت نکردیم. در کانال شهید حدادیان اعلام کردم که این فرقه بنگاه‌های اقتصادی خوبی دارند. این فتنه‌ای که سال ۹۶ اجرا شد، سال‌ها قبل طراحی شده بود. این فرقه از زمان امام هادی (ع) مورد لعن قرار گرفته است. فرقه‌های انحرافی در کشور فعال هستند که ما نسبت به آن‌ها بی‌توجه هستیم. جوانان زیادی فریب خورده‌اند. با آگاه کردن مردم باید از ادامه این انحرافات جلوگیری کنیم. بعد از شهادت پسرم هیچ کمک مالی دریافت نکرده‌ام و تمام هزینه‌های تشییع و خاکسپاری بر عهده خانواده بود. تنها درخواست‌مان از مسئولان این است که حواس‌شان به نفوذ و فتنه‌های پیش‌رو باشد.

 
 
منبع: دفاع پرس
ارسال نظرات
پر بیننده ها