خبرهای داغ:
یادداشت /خانم سلیمانی:

گمشده ی صحرای محشر!!!

هنوز فریادهای ابراهیم هادی در کانال کمیل و حنظله به گوش می رسد! اینجا کربلاست، به امام بگویید احد تکرار نخواهد نشد. چه شجاعانه در برابر خیل طایفه ابوسفیان ایستاده است. شاگردان مکتب علی با ذوالفقار خود فرشتگان را به تعجب وا داشتند.
کد خبر: ۹۱۲۳۵۸۱
|
۱۳ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۶:۰۸

خبرگزاری بسیج قزوین: همه جا سکوت، در گوشه ای راویان صحنه محشر سعی می کنند با بیان خاطرات و حوادث آن دوران شیران خفته را در ذهن مخاطب به تصویر بکشند.
روزهای سرد و بارانی اروند، خون های جاری شده در شلمچه، پیرزنی در گوشه کربلای ایران نگاه به دوعیجی می کند. از او می پرسم به کجا می نگری مادر من! با بغض فروخفته ای می گوید: محمد خودش گفت برمی گردم! هرگز دروغ نمی گوید و به زودی باز می گردد. در دشت منتهی به دوعیجی عملیات داشتند همه برگشتند اما نمی دانم چرا فرزندم نیامد.
آرام از کنارش گذشتم! صحنه های شلیک توپ تانک و هواپیماهای مهاجم را بر جسد فرزندان خمینی تجسم می کردم! به شهیی فکر می کردم که جسدش بر دشت نینوای ایران رها شده است و هیچ فریادرسی ندارد. شب ها ستارگان به نظاره اش می نشستند، مادری چشم به راه بوده تا فرزندش بیاید اما سالها گذشت و خبری نشد.
کربلای ایران چه غمگین است که گامهای استوار مردان عاشورایی خمینی رهایش کردند.مردانی از جنس نور که با لباس های خاکی پرواز تا ابدیت را تجربه کردند و ملائکه برای رقص خون به دیدارشان شتافتند.

ای شلمچه! تو شهادت بده که در دفاع از آرمانهای اسلام و قرآن طایفه سلمان کوتاهی نکردند و در برابر امپراطوریهای مخوف عصر اتم و نوچه هایشان ایستادند. ای روزهای غریبانه فکه تو گواهی بده که جوانانی از دیار رستم و سهراب جان دادند تا ملتی استوارتر از گذشته در تاریخ بماند.

هنوز فریادهای ابراهیم هادی در کانال کمیل و حنظله به گوش می رسد! اینجا کربلاست، به امام بگویید احد تکرار نخواهد نشد. چه شجاعانه در برابر خیل طایفه ابوسفیان ایستاده است. شاگردان مکتب علی با ذوالفقار خود فرشتگان را به تعجب وا داشتند.

بی سیم در کانال کمیل از کار افتاده و باطری ندارد. آخرین مکالمات را مخابره می کنند. ابراهیم هستم . آب تمام شده است بچه های دست خود را به سوی سقای دشت نینوا بلند کردند. صحنه عاشورا را رقم خواهیم زد. السلام علیک یا ابا عبدالله! جوانانی تشنه لب هیمنه تانک و ارابه های آهنین شیطان را در هم شکستند.
تانک های دشمن وارد کانال می شوند و بر بدنهای جوانان سرزمین رستم و سهراب رانده می شود.
با ورود تانک های کانال کمیل و حنظله زیارتگاه عاشقان و سکوی پرواز یک ملت تا سوریه،عراق و یمن می شود.
قلم هایمان در برابر بزرگی فرزندان ایران اسلامی نای نوشتن ندارد و تنها دلنوشته ای برای آرام شدن خاطر خودم است.

ارسال نظرات
پر بیننده ها