خبرهای داغ:
متاسفانه بسیاری از کتب، مقالات و رساله‌های تحقیقی را مشاهده می‌کنیم که به دلیل فقدان پایبندی پژوهشگر به مسألۀ تحقیق، نظم تعریف شده‌ای ندارند و از این­ رو، مطالب آنها دچار پراکندگی است.
کد خبر: ۹۱۱۵۶۷۲
|
۱۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، متن زیر یادداشتی از سید حسین حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در ادامه می خوانید؛

 

یک اصل روشی

یکی از الزامات روشیِ فعالیت پژوهشی، لزوم پایبندی پژوهشگر به مسألۀ تحقیق در فرآیند کار علمی است؛ به ویژه در رساله‌های دکتری، توجه به این اصل، لازمه اصالت کار است. هر آینه این امر در صورتی رخ می‌دهد که پژوهش در درجه اول، مسأله‌محور بوده و محقّق، مرز بین کار تحقیقیِ «موضوع محور» با «مسأله محور» را فهم کرده باشد.

متاسفانه بسیاری از کتب، مقالات و رساله‌های تحقیقی را مشاهده می‌کنیم که به دلیل فقدان پایبندی پژوهشگر به مسألۀ تحقیق، نظم تعریف شده‌ای ندارند و از این­ رو، مطالب آنها دچار آشوب و پراکندگی است به مانند دانه‌های متفرق تسبیحی که نخ وحدت‌بخش خود را رها کرده و متشتت شده‌اند.

یک جلسه دفاع

چندی پیش در جلسه دفاع رسالۀ دکتری با موضوع «باور دینی از دیدگاه جیمز» به عنوان داور شرکت داشتم و نکاتی روشی و محتوایی را یادآور شدم که کلیات آن (بدون ذکر مصادیق) عبارتند از:

۱- تشکر از انتخاب موضوع(باور دینی) بدلیل ورود در عرصۀ یک مسألۀ چالش برانگیز.

۲- ضرورت توجه به اهمیت تفاوت مفهومی دقیق بین «باور دینی» و «عقاید دینی». از مهم‌ترین مشکلات محتوایی این تحقیق، در عنوان آن و مربوط به مسألۀ باور دینی بود؛ پرسش این است که باور دینی نزد جیمز به چه معناست و آیا وی باور(belief) دینی را با عقاید دینی یکی می‌دانست؟، اگر جیمز به تفاوت چهار ساحت وجودی انسان(یعنی ساحت‌های شناختی-عقیدتی، احساسی-عاطفی، ارادی-اختیاری، و رفتاری-عملی) معتقد است، آنگاه باید روشن کرد باور دینی به کدام ساحت تعلّق دارد؟. پس از تعریف دقیق باور دینی، می‌توان وارد مباحث دیگر شد اما به دلیل ابهام این موضوع، مطالب تحقیق آشفته از کار درآمده بود.

۳- مشکل فقدان نظم منطقی در کلیت پژوهش.

۴- عدم همخوانی هدف تحقیق در چکیده با محتوای رساله.

۵- مناسب است به ضرورت رعایت اخلاق پژوهش، منابع مورد استفاده در خصوص معادل‌سازی‌ واژه‌های لاتین به فارسی، ذکر شود.

۶- زیاد شدن حجم کمّی فصول مقدماتی.

۷- فقدان تحلیل مسائل به نحوی که پژوهش، صرفاً به نقل منابع و کنار هم قرار دادن فیش‌های گوناگون اطلاعاتی منحصر شده بود.

۸- فقدان جمع‌بندی و نتیجه‌گیری.

۹- مرز بین مطالب تحقیق با مطالب منقول از منابع مشخص نشده بود.

۱۰- اشتباه فاحش در تصور غلط از مفهوم قلمرو مکانی و قلمرو موضوعی و قلمرو زمانی در طرح‌ تحقیق. این اشتباه تعجب‌برانگیز نشان می‌داد متاسفانه استادان راهنما و مشاور، حتی فرصت یک مرور اجمالی بر این رساله را نداشته‌اند!.

۱۱- ناتوانی در توجیه اهمیت پژوهش به نحوی که از اثبات عدم کارایی براهین سنّتی اثبات وجود خدا، نمی‌توان بر توجیه عملگرایی باور دینی استدلال کرد.

۱۲- نه تنها اهداف پژوهش با چکیده سازگاری نداشت که اهداف پژوهش ترسیم شده بیش از توان محتوایی رساله بود به نحوی که در اهداف، همه جا سخن از اثبات وجود خدا رفته حال آنکه رسالت تحقیق این نبوده است.

۱۳- از آنجا که مسألۀ پژوهش به‌صورت دقیق مُنقح نشده، سوالات پژوهش پراکنده و طبیعتاً کار را مغشوش کرده بود به نحوی که مشخص نبود از سه سوال طرح شده کدامیک نقش محوری دارد: یعنی توجیه عملگرایانه باور دینی؟ یا تبیین و نقد نظریه عملگرایانه جیمز درباره دین؟ یا بحث اثبات وجود خدا؟

۱۴- فرضیه‌های تحقیق به صورت فنی تنظیم نشده و در متن پژوهش نیز عموما اثبات نشده‌ بودند؛ به‌ویژه فرضیه سوم که از نظریه جیمز در خصوص شخصی و فردی دانستن دین سخن میگفت.

۱۵- در بخش مفاهیم، واژه‌هایی که در چنین تحقیقی لازم بود به تعریف آنها پرداخته شود ارائه نشده‌اند مانند: توجیه، عملگرایی، باور دینی، دین، و اراده.

۱۶- استنادات بسیاری در این کار بدون ذکر منابع لازم آورده شده بود که زیبنده یک کار پژوهشی نیست.

۱۷- در بخش پیشینه تحقیق، به معرفی منابعی پرداخته اما در معرفی آن منابع، نسبت آنها را با مسألۀ تحقیق تبیین نمیکند که آیا در آن منابع در خصوص مسألۀ تحقیق چه نکاتی مطرح شده و یا به چه مسائلی نپرداخته‌اند و سپس این تحقیق درصدد پر کردن کدام خلاء در پیشینه کار تحقیقی است.

۱۸- پاره‌ای از فصول تحقیق را می‌توان از کلیت کار حذف کرد بدون آنکه خللی به رساله وارد شود، این امر نشان می‌دهد نتیجه محتوای این فصول در روند کار پژوهش تأثیری نداشت!

۱۹- در خصوص فصل انتقادات بر دیدگاه جیمز لازم نیست همه نقدهای وارد بر تفکر وی فهرست شود، بلکه بایستی به مواردی که بر محور مسألۀ تحقیق دور می‌زند پرداخته شود.

یک اخلاق علمی

این جلسه و جلساتی از این دست نشان از معضلات و چالش های بسیار آموزش عالی ما دارد. بالاخره بایستی از جایی آغاز کرد؛ یکی از نقاط شروع در این چرخۀ معیوب، خود اعضاء هیأت علمی­ هستند. اگرچه به خوبی می دانیم که قوانین نادرست و ناکارآمد وزارت علوم عرصه را بر همگان تنگ کرده و استادان دانشگاه را برای کسب ارتقاء و رتبه و پایه به سمت مقاله وکتاب­سازی و شرکت در طرح­ های پژوهشی تصنعی و اخذ رساله و پایان­ نامه ­های بیشتر سوق داده است و سهم این قوانین و آیین ­نامه ­ها در ایجاد و تقویت بحران های علمی امروز جامعه بیش از افراد انسانی است، اما با همۀ اینها، یک عضو هیأت علمی نمی تواند به این بهانه از وظایف انسانی و اخلاقی خود به عنوان «عضو مسئول در یک جامعۀ علمی» شانه خالی کند.

چنانچه در شرایط کنونی تمامی اعضاء هیأت علمی مراکز آموزشی و پژوهشی یا حتی جمع زیادی از آنان زیر بار پذیرش رساله ­های دکتری و ارشدی که فرصت و زمان مطالعه دقیق و راهنمایی و مشاورۀ موثر آن را نداشته نمی­ رفتند، وضعیت بهتر و پیش‌روتری را شاهد بودیم.

سخن بسیار است و چالش و ساختار­های علمی پرپیچیده ­تر از آنچه بیان شد اما از جایی باید آغاز کرد؛ وقتی امیدمان از مقامات وزارتی ناامید گشته پس بهتر آن است که از خود شروع کنیم...

ارسال نظرات
پر بیننده ها