مطرح کردن شهید پالیزپیشه در وصیت نامه اش :
شهید پالیزپیشه در وصیت‌نامه خود نوشته است: به فرزندم دروغ نگویید که پدرت مرده است، بگویید:«دشمن ما کافران عراق و استکبار جهانی هستند»؛ به او بگویید: «برای آزادی کشته شدم».
کد خبر: ۹۱۱۵۱۳۵
|
۰۶ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۰:۰۴
به گزارش سرویس بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت خبرگزاری بسیج،  شهید «نصرالله پالیزپیشه» متولد ۳۰ آبان‌ماه سال ۱۳۶۴ بود که به‌عنوان نیروی پاسدار برای دفاع از خاک کشور به جبهه‌های جنگ رفت و در تاریخ ۲۵ اسفندماه سال ۶۴ به شهادت رسید.

در وصیت‌نامه این شهید والامقام آمده است:

«إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ»

خدایا! به من ببخش کمال انقطاع به درگاهت را و روشن ساز دیده دل را به تابش نظر خود تا حجاب‌ها را بَردَرَد و به نور عظمت واصل گردد و برسد به سرچمشه عظمت و بگردد ارواح ما آویزان به عِزِّ قُدسِک. (فرازی از مناجات شعبانیه)

لا إلهَ اِلاّ اللّه حَقّاً حَقّاً، لا اِلهَ اِلاّ اللّه عُبودِیةً وَ رِقّاً، لا اِلهَ اِلاّ اللّه ایماناً وَ صْدقة، الحمدُلله كَما هُو اهلُه

با سلام و درود بر امام امت و با سلام به ارواح مطهر شهدا . بارالها! این قلبی که خانه و مکان توست توانی ده که غیر از تو را در آن جای ندهم.

سلام بر خانواده ارجمندم به خصوص پدر و مادر گرامی که عمر خود را نثار تعلیم و تربيت من نمودند، متشکرم؛ ولی من نتوانستم زحمات شما را جبران نمایم. آری، وظایف به خوبی انجام شد، «اما وجود هستی و سلامت و تندرستی انسان از آن خداست و خلق کرد انسان را تا بیازماید جانی را که داده و خداوند به جان و مال انسانی که جهاد می‌کند، بها می‌دهد و بهای آن بهشت خداوند است.»

خداوند حضرت ابراهیم را مأمور نمود که با بت‌های زمان مبارزه کند و امر فرمود: «اسماعیل را قربانی کند» اما اسماعیل از آن ابراهیم نبود، از آن خدا بود که به ابراهیم عطا کرده بود و اکنون که خداوند نصیب ما نموده و قدم به سنگر مبارزه با بت‌های بعثی و جنایت‌کاران است شده‌ایم، باید با آرمان واحد و ایمان مقدس بکوشیم تا قربانی راه خدا شویم و امیدوارم که خدا قبول نماید.

آرزو دارم که در وقت شهید شدن، امام علی (ع) و روی ماه تابان وی را ملاقات کنم؛ اگر لایق باشم باید در همان آیه «فاستقم كما أمرت ....» را سرلوحه هدف قرار دهم.

به گزارش دفاع پرس، اکنون برای برقراری پرچم مقدس اسلام از خداوند می‌خواهم این فقیر مسکین را مورد قبول درگاهش قرار داده و مرگم را شهادت در راه حسين (ع) قرار دهد.

خدایا! سنگر را دوست دارم؛ زیرا بندگی تو در این مکان مقدس نیاز بسیار به توبه دارد و چون تو را می‌بیند سر به سجده می‌گذارد.

از پدر و مادرم می‌خواهم که در شهادت من غم و اندوه به خود راه ندهند. هر وقت اضطراب و نگرانی داشتید بر سر مزار شهدا بروید و به یاد مظلومیت و غریبی امام حسین (ع) و یاران بی‌وفای او اشک بریزید و از شما انتظار دارم که در بین مردم فخر نفروشید، مغرور نشوید و شهادت مرا به رخ کسی نکشید و از همسرم انتظار دارم که فرزندم را آن طور که شایسته جامعه می‌باشد، تربیت کند و با اعمال شایسته و پسندیده، درس شجاعت و مردانگی و مبارزه را به او تعلیم دهد. به او دروغ نگویید که پدرت مرده است، بگویید: «او برای جنگیدن با یاغیان بعثی به جبهه رفته است.» به او بگویید: «دشمن ما کافران عراق و استکبار جهانی هستند.» به او بگویید: «برای آزادی کشته شدم». بگذارید درس بخواند تا آگاه به مسائل شود.

در آخر، اگر جنازه‌ام به دست شما رسید، در امامزاده محمد دفن کنید. از شما می‌خواهم که برای یک ماه روزه بگیرید و یک ماه نماز ادا کنید و از مبلغی که برایم موجود است ۵۰۰ هزار ریال به همسرم تعلق می‌گیرد؛ ۵۰ هزار ریال به فرزندم؛ ۵۰ هزار ریال را به مستضعفان و ضعیفان و ۵۰ هزار ریال را برای کمک به برادرم و مابقی آن را خرج و مخارج خودم بنمایید و همچنین مبلغ ۵۰ هزار ریال را وقف احداث مدارس یا مصلی نماز جمعه کرج کنید.

ارسال نظرات