خبرهای داغ:
بانو روزبهانی، همسر شهید بروجی در خصوص شهادت ایشان گفت: به نظرم اگر مرتبه ای بالاتر از شهادت بود، نصب ایشان می شد، لیاقتش را داشت و من احساس شهادت طلبی را در ایشان می دیدم و می دانستم که یک روز او شهید می شود و الان به عبدالرضا تبریک می گویم، شهد شیرین شهادت لایق ایشان بود و ان شالله به کامش باشد
کد خبر: ۹۱۱۴۴۸۵
|
۰۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۷

به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج،عبدالرضا بروجی پاسدار مدافع حریم وطن که در حادثه تروریستی خاش در زاهدان به شهادت رسید ۲۸ بهمن در شهر بروجرد تشییع و به خاک سپرده شد و مادر این شهید، داغ فرزند شهیدش را تاب نیاورد و در شب رحلت حضرت ام البنین(س) دعوت حق را لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
به همین مناسبت طنین یاس گفتگوی اختصاصی را با همسر شهید عبدالرضا بروجی ترتیب داد که در ادامه می خوانید.
لطفا خودتان را معرفی کنید:
من روزبهانی، همسر شهید عبدالرضا بروجی از شهرستان بروجرد هستم که دو فرزند به نام های عطیه و مطهره حاصل ۱۶ سال زندگی مشترک ما است.

شهید بروجی چه ویژگی های اخلاقی بارزی داشتند؟

ایشان نمونه کامل یک انسان با اخلاص بود و چیزی که در رفتار ایشان موج می زد، اعتدال بود، اعتدال در همسرداری، مادرداری و فرزندپروری، یعنی همه این روابط را با هم و به خوبی پیش می بردند.

ارتباط ایشان با دخترانشان چگونه بود؟
ایشان همیشه تاکید داشتند که باید با بچه ها رفیق بود و همیشه به دخترشان میگفتند که بیا با هم رفیق باشیم و هر مشکلی داریم به هم بگوییم و مانند یک دوست با دو دخترشان برخورد می کردند.
فرزند کوچکتان وقتی خبر شهادت ایشان را شنیدند، چه برخوردی داشتند؟
دخترم فقط ۵ سال دارد، اما مدام می گوید پدرم شهید شده و به پیش خدا رفته است.
در خصوص حجاب توصیه ای داشتند؟
بله، تاکید زیادی داشتند تا جایی که پیش از مراسم خواستگاری به برادرزاده خود تمرین چادرپوشیدن انجام دادند که الان هم برادرزاده شان می گوید واقعا از عموم متشکرم که چنین خواستگاری مذهبی را برایم ایجاد کردند.
با مادرشان چه رابطه ای داشتند؟
رابطه فوق العاده صمیمی داشتند و به هم وابسته بودند و علت اینکه مادران بلافاصله بعد از ایشان به رحمت خدا رفتند هم، همین رابطه صمیمی بود، شهید اعتقاد زیادی داشتند که اگر من رضایت مادرم را کسب کنم به همه چی می رسم و همیشه علی رغم میل باطنی مادرشان، کف پای ایشان را می بوسیدند.

آیا آرزوی شهدات را داشتند؟
بله، همیشه در نمازهایش از خدا می خواست این توفیق شامل حالش بشود و اواخر شب، همیشه دو رکعت نماز شکر می خواندند و و می گفتند خدایا این حقیر شاید لیاقت برای نماز شب کامل نداشته باشم اما تو این کم را از من به زیاد خودت قبول کن.
حرف آخر؟
به نظرم اگر مرتبه ای بالاتر از شهادت بود، نصب ایشان می شد، لیاقتش را داشت و من احساس شهادت طلبی را در ایشان می دیدم و می دانستم که یک روز او شهید می شود و الان به عبدالرضا تبریک می گویم، شهد شیرین شهادت لایق ایشان بود و ان شالله به کامش باشد/طنین یاس 

ارسال نظرات