خبرهای داغ:
فاطمه اسدزاده
یادداشت/علی ریاحی پور
در قسمتی از یادداشت ریاحی پور آمده است: مقصر بخشی از این اتفاق بلاشک خود ما هستیم که با رای دادن‌های لیستی و قومیتی و حزبی و به دور از شناخت از افراد، آینده خود و کشور عزیزمان را با مخاطرات فراوانی رو به رو ساخته ایم.
کد خبر: ۹۱۰۸۶۰۶
|
۱۷ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۹

به گزارش خبرگزاری بسیج از فارس، علی ریاحی پور فعال دانشجویی و کارشناسی علوم سیاسی شیراز در خصوص انقلاب اسلامی ایران و چهل سالگی انقلاب یادداشتی نوشت.

متن این یادداشت به شرح زیراست:

یک )  سعادتمند کسی است که با وجود تمام محرومیتی که دارد، در راه رضای خدا وخدمت به خلق، قدم بردارد و جز از خداوند مزدی طلب نکند و در این مسیر ازسرزنش جاهلان نهراسد. نه آن هایی که در زمین خدا به تبرج و خودنمایی پرداختند و تنها زمانی به یاد خلق افتادند که در شکم پرستی و شهوت سکرآورخویش غوطه ور بودند و لحظه ای غفلت کرده و به سلامتی رعیتشان باده نوشیدند. زیرا ایشان را یا در حال افساد و فساد می توان دید و یا بی تفاوت و ناآشنا با رنج مردمان زمانه.

مگر می شود غرق در لذات و شهوات بود و حال محرومین و فقرا رادرک کرد؟ مگر می شود در اوج مشکلات اقتصادی مردم در کاخ سعدآباد مشغول برگزاری جشن تولد بود و مشکلات مستضعفین را فهم کرد؟ مگر می شود وزیرمسکن بود و در خانه ی چند میلیاردی در لواسان سکنی گزیده باشی و بی خانمانی وکرایه های ماهیانه سرسام آور هزاران مردمان این سرزمین را اندکی لمس کرد؟ چراکه به فرموده امام راحل، «کاخ نشینی، خوی کاخ نشینی می آورد »؛ تا آن که وضع محرومان را به سستی همتشان گره می زنند و گاه می گویند وقتی خدایشان برایشان چنین مقرر کرده از ما چه کاری ساخته است و عقب می کشند از خدمت به آن هایی که پله شدند برای کاخ های پوشالی امروزشان.

این چنین است که فقرا را از یاد می برند و خداوند نیز، آن ها را از یاد می برد؛ تا آن که جز شکم و شهوت خویش نبینند و از تولید فکر و بصیرت افزایی بازمانند و در درون، روز به روز متزلزل و ناآرام تر شوند و از نعمات خفی الهی بازمانند. همان طمأنینه و سکینه قلبی که در کاخ آن ها یافت نمی شود اما همسایه ی دیوار به دیوار محرومان و کوخ نشینان است. به راستی که اینان هستند ولی نعمتان حقیقی ما.

نه آن هایی که تمام هم و غمشان مال اندوزی و برتری جویی و فسادگری است و ازاین روی، در مقابل قدرت های بالاتر خویش عبد هستند و در مقابل محرومان،فرمانروایی سرسخت که چه زیبا پیر جمارانیمان فرمود : « وقتی اشراف و اعیانمتصدی امور کشور شدند، قهرا مردم را بحساب نمی آورند، این یک امر قهری است،در مقابل قدرت بزرگتر از خودشان خاضعند و در مقابل ضعفا و ملت خودشان جابرو ستمگر » .

دو ) ذکر این نکته اهمیت بسیار دارد که نهی از تجمل پرستی و اشرافی گری و تبرج، به معنای نفی اصل سرمایه داری و کمال طلبی و رفاه و یا به معنای پذیرش فقر ومحرومیت نیست؛ بلکه آن چه مذموم و تباه کننده است افراط و تفریط دربرخورداری از مواهب الهی و میل به برتری جویی و مانور تجمل است که اعتماد ومحبت مردم را از بین می برد. آن هایی که منتخب مردم هستند گمان نکنند که به واسطه این انتخاب، تا به انتهای کار، به مردم برتری دارند و پیرو همین توهمشان است که بعضا دیده می شود حدی در بهره گرفتن از بیت المال برای خود قائل نیستند و از دل همین تفکر است که حقوق ها و املاک نجومی ها سر برمی آورد . بااین مدل تفکر غیرانقلابی و ارتجاع مآبانه پهلوی مسلک بعضی مسئولان مملکت،دیگر نباید انتظار ایستادن در مقابل دشمن و پایداری بر ارزش های مردمی و انقلابی را انتظار داشت زیرا اساساً خوی کاخ نشینی و اشرافیت زمینه ساز ایجاد خطای محاسباتی در ذهن و سست شدن اراده ها را رقم می‌زند.

روی این سخنان یقینا با اینان نیست چرا که به تعبیر امام راحل پند و اندرز به مرفهین بی درد و رفاه طلبان اشرافی مسلک آب در هاون کوبیدن است ... « آنها که تصور می‌کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان باسرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه اند. آنهایی هم که تصور می‌کنند سرمایه داران و مرفهان بی درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می‌شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند ».

سوم ) آری، تنها کسانی به امام و این انقلاب وفادار می مانند که درد فقر ومحرومیت، استضعاف و تظلم خواهی را چشیده باشند . الباقی در غربال آخرالزمان فرو می ریزند. همان هایی که از حشر و نشر با محرومان عقب کشیدند و به جای شفافیت اقتصادی و شیوه های حمایتی، به هم نشینی با سرمایه داران پرداختند و تصمیمات سیاسی و اقتصادی را در جهت منافع خویش حرکت دادند وبه جای کاهش و یا توقف فاصله طبقاتی و ایجاد الفت بین قلب ها و پیش بردن اهداف جمعی، روز به روز بر این فاصله، خشت بی اعتمادی و نفرت چیدند و کوه‌هایی از فقر و دره هایی از ثروت را شکل داده و در سایه ی این بی عدالتی، بصیرت انقلابی و دینی مردم را تضعیف کردند و ایشان را از این انقلاب ناامید کرده و به کنج عزلت کشاندند . از این روی امام عزیزمان فرمود : « آن روزی که دولت و مجلس ماتوجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که ما باید فاتحه ی دولت و ملت را بخوانیم . »

از همین جهت امام عظیم الشأن بسیار تاکید داشتند که مسئولین خود را از کسانی انتخاب کنید که درد محرومیت و استضعاف را چشیده باشند : « رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه ‌ ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان رانمی توانند بفهمند » .

چهارم ) اگر چه گاهی تلخ و زهرآگین باید گفت که خود کرده را تدبیر نیست؛ به راستی آیا مسئولین کشور از مریخ آمده اند و یا به واسطه رای من و شما در مصادر مختلفی چون شوراهای شهر و مجلس و دولت قرار گرفته اند؛ باید بپذیریم که اگر وضع امروز کشور مطلوب خاطر ما نیست، مقصر بخشی از این اتفاق بلاشک خود ما هستیم که با رای دادن های لیستی و قومیتی و حزبی و به دور از شناخت از افراد، آینده خود و کشور عزیزمان را با مخاطرات فراوانی رو به رو ساخته ایم. نمی شود پذیرفت عده ای از مردم داد ظلم و اشرافیت سر دهند اما زیر علم روشنفکران وابسته کدخداپرست سینه بزنند و به جای تفکر انقلابی و دینی، فریفته ی الفاظی ملون و تهی از تدبیر شوند. به راستی بدبختی سرنوشت ملتی هست که تکلیف خویش ندانسته، سرنوشت خود و دیگران را رقم می‌زنند و هم چنان بی خبر از ظلم پذیری خویش هستند و حیران که حق از که باید گرفت .

این وجیزه را با سخنی حکیمانه از رهبر انقلاب که به زیبایی این مساله را که مردم نتیجه آرای خویش را چه خوب و چه بد در زندگی خویش می بینند به پایان میرسانیم . « برادران عزیز ! خواهران عزیز ! جوانان ! هرچه انتخاب کنید برای خودتان انتخاب کرده ‌ اید . انتخاب خوب شما به خود شما برمی‌گردد؛ اگر انتخاب باغفلت انجام بدهید که انتخاب بدی از آب دربیاید بدی ‌ اش به شما برمی‌گردد ... اگردرست و با دقّت انجام دادید، دو فایده می‌برید : اوّلاً خدای متعال از شما راضی‌ می‌شود که کار را درست انجام داده ‌ اید؛ ثانیاً نتیجه‌ی کار به احتمال زیاد نتیجه‌ی درست خواهد بود ... بشناسید و انتخاب کنید؛ بشناسید. به دینشان، به تعهّدشان،به وفاداری ‌ شان به انقلاب، به ایستادگی ‌ شان در راه انقلاب، به عزم و اراده ‌ شان، به شجاعتشان و به مرعوب نشدنشان خاطرجمع بشوید، [ آن ‌ وقت ‌ ] رأی بدهید ...آنجایی هم که نمی ‌ شناسید، نگویید من نمی ‌ شناسم پس رأی نمی‌دهم؛ نه، برویدسراغ کسانی که به دین آنها، به تعهّد آنها و به بصیرت آنها اطمینان دارید، از آنهاسؤال کنید؛ این راه علاج است ... در آن صورت، نتیجه ‌ انتخابات نتیجه ‌ ای خواهدبود که ان ‌ شاءالله به نفع کشور است.»

ارسال نظرات
پر بیننده ها