یادداشت روز :

چهل سالگي انقلاب اسلامي

ما بايد خدا را شکر کنيم که در اتاق فکر براندازي ايران در واشنگتن، پاريس و لندن يک مشت احمق نشسته اند و با چهل سال برنامه ريزي واهي در برابر مقدس ترين انقلاب در جهان و بزرگ ترين دموکراسي دنيا و در منطقه يعني ايران قرار گرفتند و هر چه هزينه و تلاش کردند، کمتر نتيجه گرفتند.
کد خبر: ۹۱۰۵۰۰۴
|
۰۹ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۸

تا چند ماه ديگر انقلاب اسلامي ايران چهل سالگي خود را جشن مي گيرد. وقتي انقلاب اسلامي پيروز شد دشمنان قسم خورده نظام يک کنتور نصب کردند و با هر اتفاقي که در بيرون و درون انقلاب مي افتاد، مي گفتند انقلاب 6 ماه ديگر، يک سال ديگر يا دو سال ديگر سقوط مي کند! اما ماه ها و سال ها گذشت و اين آرزوي ضد انقلاب برآورده نشد. آمريکايي ها پس از پيروزي انقلاب، جنگ داخلي راه انداختند، غائله کردستان، خلق عرب، خلق بلوچ و... را به پا کردند. بعد کنتور براندازي را راه انداختند و گفتند انقلاب چند روز ديگر سقوط مي کند! اما نشد. آمريکايي ها غائله اتحاد شوم ليبرال ها و منافقين و ملحدين را راه انداختند و با چاشني ترور رهبران انقلاب و 17 هزار شهروند مظلوم ايران به ميدان آمدند و گفتند سه ماه يا چهار ماه ديگر نظام سقوط مي کند! اما نشد. آمريکايي ها توطئه يک جنگ خارجي نيابتي را به گماشتگي صدام راه انداختند و مردم غيور و جوانان شجاع کشور را هشت سال گرفتار جنگ تحميلي کردند. باز هم گفتند کنتور براندازي اين بار درست کار مي کند و نظام اگر با حمله خارجي هم سقوط نکند، با چاشني عمليات فروغ جاويدان حتماً سقوط خواهد کرد! عمليات فروغ جاويدان تبديل شد به عمليات غروب جاويدان. باز هم نشد. کنتور از کار افتاد و جواب نداد. آمريکايي ها رفتند سراغ نبرد نرم. دو تا برنامه 10 ساله را در اين وادي تست کردند؛ يکي سال 78 و يکي هم سال 88، باز کنتور جواب نداد و هر دو توطئه، نفرت مردم را از باعث و باني براندازي بيشتر کرد و مردم مثل کوه در برابر شرارت دشمن ايستادند. ضد انقلاب ها و منافقين، اول مجبور شدند به دشمن بعثي پناهنده شوند و از پشت به ملت خنجر بزنند. بعد هم که صدام سقوط کرد، به وطن اصلي خود يعني آمريکا، اسرائيل، انگليس و فرانسه رفتند و آنجا روزگار مي گذرانند. فعلاً کارشان برگزاري ميتينگ سالانه است و دق دلي خود را در همين ميتينگ با جيغ بنفش عليه ملت ايران و جيغ و داد عليه ملت هاي جهان و برخي دولت ها که با ايران همراهي و همگراي دارند، خالي مي کنند. اين روزها نشست 2017 ضد انقلاب و منافقين در پاريس بار ديگر ملت و مسئولين نظام را به ياد آن روزگاران انداخت که انقلاب بالأخره مخالفيني دارد و نبايد آنها را فراموش کرد. يکي از مقامات آمريکايي که پاي ثابت اين نشست هاست نماينده سابق آمريکا در سازمان ملل يعني جان بولتون صهيونيست است. کثيري از سياستمداران جهان مي دانند که او جزء شيرين مغزترين ديپلمات هاي آمريکايي است. او در نشست اخير منافقين گفته است: «نبايد بگذاريم رژيم ايران چهل سالگي خود را ببيند.» اين گفته بيشتر به يک جوک بي مزه سياسي شبيه است، چرا که نشان مي دهد هر کاري در اين چهل سال خواستند، انجام دادند و نتيجه اي هم نگرفتند. حالا در اين چند ماه باقي مانده چه غلطي مي خواهند جز برگزاري يک ميتينگ رسوا انجام دهند؟ معلوم نيست. برگزاري نشست مشترک آمريکايي ها با ضد انقلاب و منافقين همزمان با سالروز شليک موشک ناو آمريکايي به هواپيماي مسافربري ايراني و کشتار بي رحمانه 290 نفر مسافر بي گناه ايراني را هم از شيرين مغزي هاي آمريکايي ها و منافقين، بايد به حساب آورد. حضور چند چهره سياسي آمريکا به غير از بولتون در اين نشست نشان مي دهد آمريکايي ها در پروژه براندازي نظام همچنان به ترور و تروريسم و دخيل بستن به فرقه تروريستي رجوي فکر مي کنند و نمي توانند آنها را ناديده بگيرند. بالأخره آنها توانايي اين را داشتند که خون 17 هزار شهروند بي گناه ايراني را به زمين بريزند و قدرت قصابي و خونريزي و خشونت خود را نشان داده اند.  آمريکايي ها اين روزها بيش از هر چيز به سه واژه در قبال انقلاب اسلامي و ملت ايران فکر مي کنند؛ تهديد، تحريم و ترور. آنها حاضر نيستند اين سه واژه را از راهبرد اصلي خود در قبال ملت و دولت ايران حذف کنند. آنها چهل سال فريب منافقين را خوردند. منافقين هم چهل سال در خط آمريکا حرکت کردند و نتيجه نگرفتند. امروز بايد کنتور براندازي را با بازه زماني چهل سال ديگر تنظيم کنند. ما بايد خدا را شکر کنيم که در اتاق فکر براندازي ايران در واشنگتن، پاريس و لندن يک مشت احمق نشسته اند و با چهل سال برنامه ريزي واهي در برابر مقدس ترين انقلاب در جهان و بزرگ ترين دموکراسي دنيا و در منطقه يعني ايران قرار گرفتند و هر چه هزينه و تلاش کردند، کمتر نتيجه گرفتند. آنها در اين چهل سال گرفتار فريب کساني شدند که احمق تر از خودشان بوده و هستند. روايت است روزي حضرت مسيح عليه السلام را ديدند که دارد مي گريزد. از او پرسيدند چرا مي گريزي؟ فرمود از آدم احمق! مولانا در توصيف اين حال حضرت مسيح عليه السلام مي گويد؛ از احمقان بگريز چون عيسي گريخت صحبت احمق بسي خون ها بريخت حضرت مسيح عليه السلام که مرده را زنده مي کند نه تنها نمي تواند حماقت را درمان کند بلکه از احمق مي گريزد. حضرت مسيح عليه السلام مي فرمايد؛ رنج حماقت، قهر خداست، من نمي توانم آن را درمان کنم. آمريکايي هاي احمق از مصاحبت با احمق هاي منافق جز خونريزي دستاوردي نداشته اند. امروز بين ايران و آمريکا دريايي از خون جاري است. هيچ ديپلمات عاقلي در کاخ سفيد نمي تواند از اين دريا عبور کند و مناسبات روابط دو کشور را بر اساس عقلانيت و احترام متقابل با رعايت حقوق بين الملل استوار سازد. هر کس در ايران و آمريکا به عادي سازي روابط دو کشور فکر کند، فقط آب در هاون مي کوبد! کساني که تعامل سازنده با جهان را برقراري ارتباط با آمريکا ترجمه مي کنند، بايد اين حقيقت را درک کنند که عبور از مرز اتاق فکر احمق ها در آمريکا محال است و جز گريز از آن، راهي نيست. اشکان عبدالی

ارسال نظرات