محقق حوزه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران معقتد است پایه فکری "فرهنگ ابتذال" وابسته به نظام توسعه است که این سیاست در عصر پهلوی به صورت نرم اجرا شد.
کد خبر: ۹۱۰۱۳۶۱
|
۲۹ دی ۱۳۹۷ - ۰۷:۱۲

به گزارش خبرگزاری بسیج، کشور ایران در دوران حکومت رضاشاه با رویدادی عجیب مواجه شد که در طول تاریخ این کشور سابقه نداشت؛‌ این رویداد همان سیاست کشف حجاب زنان بود؛ سیاستی که واکنش‌ها و قیام‌های متعددی را از سوی مردم متدین ایران به همراه داشت. به دنبال این اعتراضات و واکنش‌ها،‌ یکی از تلخ‌ترین وقایع تاریخ ایران یعنی حادثه سرکوب مردم در مسجد گوهرشاد مشهد رقم خورد. مهم‌ترین زمینه تحصن گروه‌های مختلفی از مردم غیور ایران در مسجد گوهرشاد را می‌توان برگزاری جشن‌هایی برای ترویج مظاهر برهنگی و بی‌حجابی در ماه‌های دی و بهمن 1314 در سراسر کشور، به ویژه در شیراز نامید.

این برنامه که به دنبال تفکر مدرنیسم و با طرح ایده ناکارآمدی آموزه‌های دین در مواجهه با مسائل و تحولات نوین شکل گرفت، در عصر پهلوی دوم و با اِعمال سیاست‌های خصمانه و تصویب قوانین مدنی تبدیل به فرهنگی عمومی شد و زمینه را برای رواج بی‌بند و باری در سطح جامعه بیش از پیش فراهم کرد. 

 در گفت‌وگو با محمدرضا قائمی‌‌نیک، محقق حوزه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، ضمن معرفی جزئی از پیشینه و اهمیت حجاب  نزد ادیان آسمانی، زمینه‌های شکل‌گیری گسترده فرهنگ بی‌حجابی از دوران پهلوی اول تا پهلوی دوم مورد بررسی و واکاوی قرار گرفت. وی پیش از این مقاله خود را با عنوان «عصر تصویر بی حجابی و بی حجابی اجباری با محوریت بررسی وضعیت تصویر بی حجابی در دورۀ پهلوی دوم» به همایش ملی "نگرش علمی و کاربردی به عفاف و حجاب" به عنوان دبیر علمی این همایش ارائه داده بود. 

وی معتقد است ترویج فرهنگ بی‌حجابی که در سده‌های اخیر در کشورهای اسلامی و کشورهای جهان سوم شکل گرفت، به دنبال همان سیاست‌  دکترین و استراتژی‌های توسعه است که در دهه 1960 شکل گرفت. بر این اساس زن به عنوان ابزاری در دستان نظام سرمایه‌داری برای بهره‌برداری اقتصادی و ایجاد فسادی گسترده در پهنه عالم در راستای تقویت حاکمیت سرمایه‌داری و نظام استبدادی قرار گرفت. در این بین ابزارهای فرهنگی مثل صنایع سینما و موسیقی برای نمایش اندام زنانه یا مردانه ابزارهایی کارآمد بودند که  پس از جنگ جهانی دوم گسترش یافت. این ترفند به صورت نرم تحت عنوان و مفهوم "صنعت فرهنگ" شکل گرفت. 

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید. 

تأکید کتب مقدس درباره موضوع حجاب

لطفاً برای آغاز به سبقۀ تاریخی بحث حجاب و پوشش نزد ادیان اشاره‌ای بفرمایید.

در این فرصت، قصد ورود تخصصی به این بحث را ندارم، اما اجمالاً عرض کنم آنچه در بحث حجاب بانوان در ادیان الهی وجود دارد، تأکید بر پوشیده بودن بدن به ویژه بدن زنان بوده است. حتی در تاریخ سده‌های قبل غرب می‌خوانیم زن‌ها به هیچ وجه اجازه اجرای نمایش در تئاتر نداشتند و مردان باید نقش زنان را ایفا می‌کردند. این بدان خاطر است که توصیه‌‌ها، احکام و سخت‌گیری که سایر ادیان آسمانی به ویژه دین زردشت به مسئله حجاب دارند، بیشتر از دین مبین اسلام است. در تعالیم تلمود به عنوان که از آن به‌عنوان «تورات شفاهی» یاد می‌شودآمده است:

«زنانی که در موارد زیر به رفتار و کردار آنان اشاره می‌شود، ازدواجشان باطل اسـت و مبلغ کتوبا (مهریه) به ایشان تعلق نمی‌گیـرد: زنـی کـه از اجـرای قـوانین دینـی یهـود سرپیچی می‌کند و فی‌المثل بدون پوشاندن سر خود به میان مردان می‌رود، در کوچـه و بازار پشم می‌ریسد و با هر مردی از روی سبک‌سری‌ به گفت‌وگو می‌پردازد؛ زنی کـه در حضور شوهر خود به والدین او دشنام می‌دهد و زن بلندصدا که در خانه با شـوهر خـود به صدای بلند درباره امور زناشویی صحبت می‌کند و همسایگان او مـی‌شـنوند کـه چـه می‌گوید» (تلمود،7/6)

همچنین از قوانینی که در مسیحیت نسبت به یهودیت تغییر پیدا نکرد مسئله حجاب بود. در انجیـل متّی از بیان حضرت عیسی( ع) چنین آمده است:

«و همچنین، زنان خویشتن را بیارایند به لباس مُزیّن  به حیا و پرهیز، نه به زلفهـا و طلا و مروارید و رختِ گرانبها، بلکه شایسته است زنانی که دعـوی دینـداری دارنـد، بـه اعمال صالحه بپردازند» (انجیل، رسالة پولس به تیموناؤس، باب دوم، فقرة 9 ـ15)

از دیگر سو به گـزارش ویل دورانت، در طول قرون وُسـطی، یهودیـان «هرچنـد زنـان خـویش را بـا لبـاسهـای فـاخر می‌آراستند، اما به آنان اجازه نمی‌دادند که با سر عریان به میان مردم بروند» 

اما آنچه از آن به عنوان بدحجابی یا بی‌حجابی یاد می‌کنیم، تقریباً از نیمه دوم قرن بیستم و در جریان جنگ جهانی دوم و یا بعد از آن شکل گرفت.

تا قبل از قرن بیستم زنان با حجاب مشهور به زنان شریف بودند

* زمینه‌های شکل‌گیری سیاست بی‌حجابی یا عریان‌نمایی در این قرن چه مسائلی بود؟

به نظر می‌رسد نقش تصاویر رسانه‌ای در قرن بیستم در ظهور بدحجابی غیر قابل انکار است. تقریباً قبل از نیمه دوم قرن بیستم با معنای رسانه به گستردگی که اکنون با آن مواجهیم، مواجه نبودیم. با شروع کار رسانه‌ها به ویژه صنعت سینما با موج جدیدی از پوشش خاص زنان که امروزه از آن، با عنوان بی‌حجابی یاد می‌کنیم، روبرو می‌شویم. تا پیش از این زنان شریف کسانی بودند که تقید به حجاب داشتند. در این دوره اصل بر تبرّج و خودنمایی زنان قرار می‌گیرد و بدن زن تبدیل به وسیله‌ای برای کسب منفعت نظام سرمایه‌داری می‌شود.

 
با شروع کار رسانه‌ها به ویژه صنعت سینما با موج جدیدی از پوشش خاص زنان که امروزه از آن، با عنوان بی‌حجابی یاد می‌کنیم، روبرو می‌شویم. تا پیش از این زنان شریف کسانی بودند که تقید به حجاب داشتند. در این دوره بدن زن تبدیل به وسیله‌ای برای کسب منفعت نظام سرمایه‌داری می‌شود.
 
 

* یکی از جریاناتی که به دنبال مدرنیسم شکل گرفت، جریان فمنیست بود که حیات فکری آن تاکنون ادامه دارد. نقش این گروه در گسترش بی‌حجابی در جوامع آن دوران را چگونه ازریابی می‌کنید؟

موضوع بدحجابی و بی‌حجابی تا حدی توسط فمنیست‌ها پیش رفت، اما در واقع اصل این قضیه به تصوری از فلسفه وجودی انسان در تفکر اندیشمندان غربی در دورۀ اخیر باز می‌گردد. در این عصر انسان دیگر ابزاری در خدمت رشد اقتصادی و نردبانی برای ارتقای سیاستمداران سرمایه‌دار است. در این نگاه شرافت انسان و کرامت وی جایگاهی ندارد. به دنبال این سیاست بود که در موضوع برهنگی زنان، نیازهای کاذب را جایگزین نیازهای واقعی کردند.

بیشتر بخوانید

تصویر ذهنی نامطلوب از بدن زن در عصر مدرن به عینیت رسید

همچنین اتفاقی دیگری که در عصر مدرن رخ می‌دهد، پیدایش واقعیت ثانویه از عالم است و تکنولوژی‌های غربی متکی بر همین واقعیات ثانویه هستند؛ به این معنا که ما در جهان جدید چیزهایی را می‌سازیم که در خیال ما پرورش می‌یابند. یعنی ابتدا آن‌را خیال می‌کنیم سپس به ساخت آن مبادرت می‌کنیم. فضای مجازی مثال خوبی برای این ماجراست. ما مجازهای خودمان را در دنیای جدید تبدیل به واقعیت می‌کنیم. این مسئله اتفاقی است که با پیدایش علم مدرن شکل گرفت.

برای توضیح بیشتر باید عرض کنم که انسان تصوری از بدن خود را در خیال و ذهنش می‌پروراند و حالا می‌تواند این تصاویر را به واقعیت برساند. نمود این قدرتی که انسان مدرن دارد را در تصاویری که امروزه از بدن انسان در عرصه‌های مختلف مجازی و واقعی وجود دارد، می‌بینیم. یعنی آن چیزی است که مطابق میل ما باید باشد نه آنچه در حقیقت وجود دارد. ما هرگونه که میلمان بکشد، به بدنمان شکل می‌دهیم.

بنابراین از نیمه دوم قرن بیستم تاکنون آنچه در ذهن انسانِ مدرن از بدن انسان و نوع پوشش آن شکل گرفت، آن چیزی است که در حال حاضر در جهان غرب به صورت بسیار افراطی و در سایر جوامع به شکل ضعیف‌تر مشاهده می‌کنیم. 

در واقع همواره در دستگاه‌های قدرت، سیاسی وجود دارد که این تصاویر را کنترل کرده و جهت می‌کنند؛ آنها برای توضیح این معنا، از صنعت فرهنگاستفاده می‌کنند. اما جالب است که مفهوم صنعت فرهنگ دقیقاً در واکنش به مسئلۀ توسعۀ سرمایه‌داری شکل می‌گیرد. باید توجه داشته باشیم که دهۀ 1960، دهه توسعه نامیده می‌شود. اتفاقی که 1960 رخ داد، این است که "مکتب فرانکفورتی‌ها" به عنوان منتقدین به سرمایه‌داری به این نتیجه می‌رسند که توسعه سرمایه‌داری در قالب برنامه‌های توسعه، تقویت‌کننده نظریات آنان درباره صنعت فرهنگ است. یعنی صنعت فرهنگ لزوماً مربوط به دوره فاشیسم آلمانی نیست بلکه در سرمایه‌داری این اتفاق رخ می‌دهد. سرمایه‌داری با استفاده از صنعت فرهنگ باعث تأخیر در انقلاب‌های آزادی‌بخش می‌شود. این اتفاق از کجا رخ می‌دهد؟ با تأثیر تصاویری که در دستگاه قدرت سرمایه‌داری وجود دارد و در ذهن افراد شکل می‌گیرد.

 
سرمایه‌داری با استفاده از "صنعت فرهنگ" باعث تأخیر در انقلاب‌های آزادی‌بخش می‌شود. این اتفاق از کجا رخ می‌دهد؟ با تأثیر تصاویری که در دستگاه قدرت سرمایه‌داری وجود دارد و در ذهن افراد شکل می‌گیرد.
 
 

پایه فکری "فرهنگ ابتذال" وابسته به نظام توسعه است 

* در واقع شما معتقدید فرهنگ مبتذلی که اکنون غرب قصد دارد در تمام دنیا اشاعه دهد، مبنای فکری‌ آن به نظام توسعه و نظام سرمایه‌داری باز می‌گردد؟

این مسئله نظر بنده نیست بلکه عقیده خود نظریه‌پردازان این موضوع است. توصـیفی کـه "آدورنـو" و "هورکهـایمر" در آخـرین سـطور مقالـه «صـنعت فرهنـگسـازی: روشـنگری بـه مثابـه فریـب تـوده‌ای» از ایـن چارچوب روشی ارائه می‌دهند، به خوبی با مفهوم تصویر بی‌حجاب از بـدن زنانـه و نیـز وضـعیت فرهنگی ناشی از آن نه تنها در قرن بیستم کشورهای غربی بلکـه در ادواری از تـاریخ ایـران، از جمله در دوره پهلوی دوم، همدل و سازگار است. در بخش آخر این مقاله آمده است:

«امروزه همگان آزادند تـا برقصـند و کیـف کننـد، درسـت همـان طـور کـه از زمـان خنثی شدن تاریخی دین آزاد بوده‌اند تا به هر یک از کیش‌ها و فرقه‌های بی‌شمار موجـود بپیوندند. اما آزادی انتخاب یک ایدئولوژی که همواره بازتاب جبر و زور اقتصادی اسـت، در همه جا چیزی از آب درنمی‌آید جز آزادی انتخاب آنچه همواره یکسـان اسـت»

همچنین او ادامه می‌دهد:

«شخصیت، دیگر عملاً دال بر چیزی نیست، جز داشتن دندان‌های سفیدبراق و رهایی یـا منزه بودن از بوی بدن و احساسات. این اسـت پیـروزی تبلیغـات در چـارچوب صـنعت فرهنگ‌سازی: تقلید اجباری مصرف‌کنندگان از کالاهای فرهنگی‌ای که درعین حـال بـه کذبشان واقفند». همان طور که می‌بینید تمام این وضعیت را به مسأله صنعت فرهنگ ارتباط می‌دهد که برخاسته از تفکر نظام سرمایه‌داری است.

* شما اشاره داشتید برنامه توسعه که از ابزارهای فرهنگی در راستای توسعه سرمایه‌داری بهره‌برداری می‌کند، در دوران پهلوی دوم رسوخ کرد. در این باره بیشتر توضیح می‌دهید؟

نظام سرمایه‌داری که عمدتاً ابزاری برای مواجهه بلوک غرب با بلوک شرق و در واقع خنثی‌سازی ایدئولوژی بلوک شرق بود، در 1960 در جهان گسترش یافت و همزمان برنامه‌های خود را در ایرانِ دهه 1340 از طریق پهلوی دوم دنبال کرد.   

پهلوی دوم بر این اساس «انقلاب شاه و مردم» معروف به «انقلاب سفید» را مطرح می‌کند تا به شکل ظاهراً دموکراتیکی این برنامه‌ها را در ایران اجرا کند. همان‌طور که می‌دانید از نظر حکومت شاهنشاهی، مخالفان شاه به دو دسته تقسیم‌ می‌شدند: یکی مرتجعین سرخ که در واقع همان چپ‌های مارکسیستی ایران بودند و دیگری مرتجعین سیاه که در واقع جریان روحانیت و اسلام‌گراها بودند. این دو جریان در دهه 1960 با این سیاست‌ها تقابل می‌کنند. این برنامه‌ها که ظاهراً اصلاحات ارضی نام داشتند، چیزی جز بسط نظریه‌های توسعه نبود که در بلوک غرب تولید شده و برای بسط و گسترش مبانی سرمایه‌گذاری به کشورهای جهان سوم تزریق می‌شد.

 
نظام سرمایه‌داری که عمدتاً ابزاری برای مواجهه بلوک غرب با بلوک شرق و در واقع خنثی‌سازی ایدئولوژی بلوک شرق بود، در 1960 در جهان گسترش یافت و همزمان برنامه‌های خود را در ایرانِ دهه 1340 از طریق پهلوی دوم دنبال کرد. پهلوی دوم با طرح «انقلاب شاه و مردم» مجری این برنامه بود.  یکی از حوزه‌هایی که در توسعه این فعالیت‌ها مهم است، تغییر ذائقه فرهنگی مردم در جهت نظام سرمایه‌داری است.
 
 

این تفکر توسط پهلوی دوم و جریان نفوذی که در آن زمان در دستگاه حکومتی وجود داشت، کاملاً اجرا می‌شد و همان طور که عرض کردم مفاد برنامه‌های توسعه نشان می‌دهد که چه نسبتی با تصاویر رسانه‌ای و چه نسبتی با دستگاه‌های قدرت برقرار می‌کند.

در این برهه زمانی همان طور که تحلیل‌های فرهنگی مکتب‌ فرانکفورت نشان می‌دهد، یکی از حوزه‌هایی که در توسعه این فعالیت‌ها مهم است، تغییر ذائقه فرهنگی مردم در جهت نظام سرمایه‌داری است.

تغییر ذائقه فرهنگی در عصر پهلوی دوم به دنبال نظریه توسعه شکل گرفت

* پهلوی دوم و کلاً دستگاه حکومتی چه سیاست‌هایی را در راستای استحاله فرهنگی کشور که برگرفته از نظام توسعه بود پیگیری کرد؟

 همان طور که می‌دانید نظریه توسعه چند بُعد داشت؛ یکی از آن‌ها بعد فرهنگی نظریه توسعه است. این نظریه‌پردازان از جمله "دیوید مک‌کله‌لند" معتقدند برای اینکه جهان وارد نظریۀ توسعه شود، باید ذائقۀ افراد تغییر یابد. این ذائقه‌سازی به نظرم کاملاً سوار بر روی همین تصویرسازی رسانه‌ای می‌شود. به همین دلیل در این دوره می‌بینید تلویزیون برای اولین بار در دورۀ پهلوی دوم به صورت گسترده‌ای شکل می‌گیرد. صنعت سینما و موسیقی کاملاً از سوی دستگاه پهلوی حمایت می‌شود. چیزی حدود 100 خواننده با اسم‌های کاملاً مستعار در این دوره شکل می‌گیرند که در تاریخ ایران بی‌سابقه بود. جالب اینجاست بر خلاف مطرب‌های دوران شاه قاجار، اینها خواننده‌های دربار نیستند بلکه خوانندگان فضای عمومی جامعه هستند در حالی که در عصر قاجار صرفاً برای دربار بودند و در فضای عمومی اجرا نداشتند.

موضع‌گیری امام خمینی(ره) مقابل ایده "انقلاب شاه و مردم"

در همین برهه یکی از موضوعاتی که امام خمینی(ره) شدیداً نسبت به آن موضع می‌گیرند، حق آزادی جنسیتیاست که در واقع یکی از مفاد انقلاب سفید شاهنشاهی بود. امام خمینی(ره)‌می‌فرمایند «ما ملت‌های مسلمان باید متحد شویم و با اسرائیل و عمال آن‌ها در ایران مبارزه کنیم ... اکنون که در ایران حق آزادی از ما سلب شده، به فکر زنها افتاده‌اند». این سخنان در دهم اردیبهشت سال 1342 انجام می‌شود.

 
نظریه توسعه چند بُعد داشت؛ یکی از آن‌ها بعد فرهنگی نظریه توسعه است. این نظریه‌پردازان از جمله "دیوید مک‌کله‌لند" معتقدند برای اینکه جهان وارد نظریۀ توسعه شود، باید ذائقۀ افراد تغییر یابد. این ذائقه‌سازی به نظرم کاملاً سوار بر روی همین تصویرسازی رسانه‌ای می‌شود. به همین دلیل در این دوره می‌بینید تلویزیون برای اولین بار در دورۀ پهلوی دوم به صورت گسترده‌ای شکل می‌گیرد.
 
 

پهلوی اول با اعمال فرهنگ عریان‌نمایی به دنبال بهره‌برداری اقتصادی کرد

این مسئله نشان می‌دهد که امام خمینی(ره) کاملاً واقفند که حق آزادی که به زنان داده می‌شود، چه بازتاب‌های اجتماعی دارد. یعنی چرا رژیم پهلوی برای اولین بار از خوانندگان زن و بازیگران زن آن هم با شکل و شمایل کاملاً بی‌سابقه از جهت پوشش استفاده می‌کند و از آن‌ها حمایت می‌کند؟ به نظر می‌رسد این موضع دربار با وقوع جریان سرمایه‌داری و "انقلاب شاه و مردم" کاملاً گره می‌خورد و به همین دلیل منافعی که دستگاه پهلوی از این قشر افراد به دست می‌آورد، کاملاً متناسب با نظام سرمایه‌داری است.

اجازه دهید این مسئله را با مقایسۀ دو دورۀ پهلوی اول و دوم بیان کنم. در عصر حکومت شاهنشاهی با اتفاقی مواجهیم که در دوره پهلوی اول شاهد نیستیم. در مواجهه با پدیده کشف حجاب که در دوره پهلوی اول رقم خورد و زمینه‌ساز واقعه مسجد گوهرشاد شد، فعالیت‌های پژوهشی زیادی صورت گرفته است. در کنار پرداختن به علل روی آوردن رضاشاه به سوی سیاست کشف حجاب و نیز مقاومت مردم در برابر این پدیده تحقیقات مناسبی صورت گرفته است، اما نسبت به پهلوی دوم کم‌تفاوت عمل کردیم، زیرا ابزارهای پژوهشی تاریخی ما به دلیل آنکه متناسب با تحولات علوم اجتماعی و ارتباطات جدید نیست، تلاش‌های پهلوی دوم در ترویج بی‌حجابی و گسترش بی‌بند و باری در این دوره را نادیده گرفتیم.

در دوره پهلوی اول چون کشف حجاب به صورت فیزیکی در خیابان‌ها و توسط مأموران امنیتی اتفاق می‌افتد، ما کاملاً پژوهشی‌ها مناسبی داریم،‌ اما در دوره پهلوی دوم سیاست‌های کشف حجاب در قالب تصاویر اتفاق می‌افتد و مأموران امنیتی دیگر لازم نیست به خیابان‌ها بریزند و کشف حجاب کنند بلکه این تبلیغات و تصاویر هنری و سینمایی است که بناست فرهنگ جدیدی را در افکار عمومیِ مردم نهادینه کند. در واقع ترویج بی‌حجابی از طریق ناخودآگاه افراد در ذهن‌شان شکل می‌گیرد.

دشمن با چه ابزارهای دیگری به مبارزه علیه حجاب برخاسته؟

این همان نکته‌ای است که باید در جریان‌شناسی و فلسفۀ کشف حجاب در دوره پهلوی اول و دوم مورد توجه قرار گیرد. هر دو از یک تفکر سرچشمه می‌گیرند، اما در هر دوره باید متوجه ابزارهای اجرای این سیاست باشیم. اکنون نیز باید دید جبهۀ مقابل جمهوری اسلامی علاوه بر رسانه در چه قالبی سعی در اشاعه بی‌حجابی یا عفت‌زدایی از جامعه دارد. در واقع ابزار سلطه بر جهان سوم و جهان اسلام همان رسانه‌ها هستند.

* به نظر شما عدم پژوهش مناسب در آسیب‌شناسی حجاب که به آن اشاره داشتید، چه عواقبی را در پی دارد؟

همان طور که عرض کردم در وهله اول نمی‌توانیم نگرش صحیحی نسبت به سیاست‌های کشف حجاب و ابزارهای این امر داشته باشیم. اگر در دوره پهلوی اول در مقابل سیاست‌های کشف حجاب که به دنبال سیاست‌های توسعه جهانی شکل گرفت، واقعه مسجد گوهرشاد را داریم، در دوره پهلوی دوم قیام 15 خرداد و قیام 19 دی و بقیۀ قیام‌ها را داریم. البته این قیام‌ها را نه از همۀ جهات، اما حداقل از یک وجه در واکنش به سیاست‌های کشف حجاب پهلوی دوم می‌توان تفسیر کرد.

بخش زیادی از انگیزه‌های مبارزاتی مردم در واکنش به سیاست‌های پهلوی دوم، رواج فسادهای اخلاقی از طریق هنر مدرن، موسیقی و صنعت سینما بود که در جامعه رسوخ می‌کرد و زمینه‌ساز اشاعه بی‌بند و باری بین مردم به ویژه زنان، به‌عناوین مختلف از جمله تساوی جنسیتی بود. وقتی فعالیت‌های پژوهشی مناسبی در راستای سیاست‌های پنهان نظام سلطه انجام نمی‌دهیم، در برنامه‌ریزی‌های فرهنگی به ویژه در موضوع حجاب با چالش مواجه می‌شویم. وقتی بینشی از علل شکل‌گیری فرهنگ ابتذال در دهه‌های اخیر نداشته باشیم و نسبت به ابزارهای اشاعه آن آگاهی کافی نداشته باشیم، به طور طبیعی با چالش‌های برنامه‌ریزی و عدم سیاست‌گذاری صحیح و تن سپردن به قوانین بین‌المللی مواجه می‌شویم. 

 
وقتی بینشی از علل شکل‌گیری فرهنگ ابتذال در دهه‌های اخیر نداشته باشیم و نسبت به ابزارهای اشاعه آن آگاهی کافی نداشته باشیم، به طور طبیعی با چالش‌های برنامه‌ریزی و عدم سیاست‌گذاری صحیح و تن سپردن به قوانین بین‌المللی مواجه می‌شویم. 
 
 

ما تصور می‌کنیم در این دوره بحث بی‌حجابی و بی بند و باری در جامعه جا افتاده است، در حالی که حجم فشاری که در این دوره بر مردم متدین به دنبال این سیاست وارد شد، بیش از گذشته بود.

رهبر انقلاب الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت را مقابل نظام توسعه مطرح کردند

* یعنی شما همچنان معتقدید پژوهش‌های مناسب در زمینه حجاب و آسیب‌شناسی حجاب تاکنون صورت نگرفته است؟

بیشترین توجه بنده به دوره پهلوی اول و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است. پس از انقلاب به طور تجربی و آزمون و خطا سعی کردیم تصاویر را در جهت اهداف انقلاب اسلامی پیش ببریم. با این حال اتفاقی که در این چهل سال پس از پیروزی انقلاب رخ داده است، این است که اساساً به مقوله توسعه و پیشرفت توجه نکردیم. در دهه 80 مقام معظم رهبری الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت را درست در مقابل نظام توسعه مطرح می‌کنند. به نظر می‌رسد در این الگو قطعاً حجاب زنان باید با تأکید بر ویژگی رسانه‌ای دنیای جدید مورد توجه قرار گیرد. ما در دوران کنونی بر خلاف نظام سرمایه‌داری حاکم باید تصویری از زن ارائه دهیم که ما را به فرهنگ اصیل‌مان متصل کند که برگرفته از سنت ایرانی‌-اسلامی‌مان است؛ یعنی تصویری که زنان را به سوی ارزش‌هایی مثل حجاب و عفت سوق دهد نه تبرّج و خودنمایی.

ارسال نظرات