به گزارش خبرگزاری بسیج مازندران، دختر و پسر کوچولو آن قدر در پشت کیک دو طبقه سه چهار کیلویی شیطنت میکردند که جماعتی فقط باید به نگه داشتن این دو وقت میگذاشت. سروصدای دختران میزبان هم مراسم را در هم پیچ داده بود.
مهمانی زیاد شلوغی نبود؛ رئیس و کارکنان بهزیستی بودند و خانواده کوچک شهید مدافع حرم حاجیزاده و یکی دو خبرنگار و کادر مرکز نگهداری از معلولان ذهنی فجر آمل.
شهید مدافع حرم حاجیزاده از آن شهدایی است که به قول مازندرانی «حیفات به جوانیاش میآید»که در بهار 30 سالگی در خانطومان باقی ماند و امروز خانوادهاش و عزاداران مدافع حرم با یادش روزگار سپری میکنند.
تعریف فاطمه حلما دختر زیبای شهید را زیاد شنیده بودیم اما دخترک شیرین زبان، مومشکی و برادرش تاب از مادر جوانش گرفته بودند. مراسم را تند تند برگزار کردند تا این دو آرام بگیرند.
امروز فاطمهحلما و برادرش شمعهای 31 سالگی پدری را فوت کردند که نبود، پدری که در بهار 30 سالگی خود را ندید و قدم در راه شهادت گذاشت.
حالا خانوادهاش در کنار دختران معلول ذهنی مرکز فجر آمل برایش جشن تولد گرفتهاند، آن هم چه تولدی، دختران و زنان مهمان این تولد بودند و هم میزبان، چه ذوقی هم میکردند با آن شرایطشان... لحظهای شعر تولد تولد مبارکشان قطع نمی شد.
رئیس اداره بهزیستی به همسر شهید میگوید که اینها فرشتهاند چه خوب کردید به این مرکز سر زدید... مدیر مرکز برای فاطمهحلما و برادر هدیه خریدهاند و چه ذوقی در این دنیای کودکانه است...
دختران معلول هدیه را به فرزندان شهید میدهند. با هم کیک برش میزنند و با هم شعر تولد مبارک برای مردی میخوانند که نیست.
یکی از دخترها به همسر شهید میگوید اسمت چیست؟ با من دوست میشوی... همسر شهید هم میگوید من اسمم مریم است اگر مربیانات بگذارند هر هفته به تو سر میزنم.
یکی از دختران مرکز میخواهد شعر "دیشب خواب بابام رو دیدم" را بخواند. مدیر مرکز چند بار جلویش را میگیرد، میگفت می ترسم این شعر را بخواند و فرزندان شهید ناراحت شوند اما دختر آخر کار خود را کرد و خواند چند بار هم خواند....
یکی از دختران مرکز که کمی نزدیکتر نشسته بود مدام میگفت من خودم مادر هستم، به سینهاش میزد و میگفت من مادر هستم میدانم چطور تولد میگیرند! با فرزندان شهید عکس یادگاری گرفت چند بار هم گرفت.
یکی از هدیههای تولد را هم او داد به بچهها... دختران مرکز همچنان دست میزنند و شعر میخوانند، از نظر آنها هنوز تولد تمام نشده است.
زمان توزیع کیک که میرسد کمی آرامتر میشوند. کیکی که تصویر کلاه پاسداری در آن نقش بسته بود حالا تقسیم شده است بین مهمانان...
تب و تاب همه خوابیده است و منتظر پایان مراسم.
مرکز نگهداری دختران معلول ذهنی فجر آمل از آن مراکزی است که نیاز به توجه و کمکهای خیران دارد. جلب توجه اقشار مختلف به دختران، پسران، زنان و مردانی که کمی دنیا را دیرتر میفهمند و به جای اینکه در خیابانها و کوچهها فضا را به هم بریزند در مرکز مجهز و در کنار مددکاران روزگار سپری میکنند، اهمیت زیادی دارد.
آغاز راهی برای شاد کردن دل این انسانها که دنیایشان فقط رنگ دیگری است فقط از عهده خانواده شهید مدافع حرم برمیآید.