اکرم زارعی بیمار ۴۹ ساله قروهای که دچار مرگ مغزی شده بود با رضایت خانواده اش به هشت نفر زندگی دوباره بخشید.
به گزارش خبرگزاری بسیج از کردستان، روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزهای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار میگیرد و آدمهایی که سخت مشغول زندهها و مردهها هستند از کنارم میگذرند.
آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.
در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید.
بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشمهای یک زن ندیده است.
قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطرهی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد.
خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند و نوه هایش را ببیند.
کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه میکند.
استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.
هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.
آنچه را که از من باقی میماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.
گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید.
عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید. اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند...
اهدای اعضای بیمارمرگ مغزی قروهای به هشت بیمار نیازمند
امروز در بیمارستان شهید بهشتی قروه ولولهای برپا بود، وقتی وارد بیمارستان شدم جمعیتی را دیدم که همگی در سوگ مادر دلسوز و مهربانی گریه میکردند.
فرزندان مادری را دیدم که صبورانه بر خداحافظی مادرشان اشک میریزند و از نجات جان همنوعان خود شادمانند.
مردی را دیدم که ایستاده و بر خاطرات دور مانده خود لبخند میزند و همسرش را راهی رفتن به بهشت میکند...
آری امروز با خانوادهای روبرو شدیم که اعضای بدن مادرشان را به هشت بیمار نیازمند اهدا کردند.
آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.
در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید.
بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشمهای یک زن ندیده است.
قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطرهی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد.
خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند و نوه هایش را ببیند.
کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه میکند.
استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.
هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.
آنچه را که از من باقی میماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.
گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید.
عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید. اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند...
اهدای اعضای بیمارمرگ مغزی قروهای به هشت بیمار نیازمند
امروز در بیمارستان شهید بهشتی قروه ولولهای برپا بود، وقتی وارد بیمارستان شدم جمعیتی را دیدم که همگی در سوگ مادر دلسوز و مهربانی گریه میکردند.
فرزندان مادری را دیدم که صبورانه بر خداحافظی مادرشان اشک میریزند و از نجات جان همنوعان خود شادمانند.
مردی را دیدم که ایستاده و بر خاطرات دور مانده خود لبخند میزند و همسرش را راهی رفتن به بهشت میکند...
آری امروز با خانوادهای روبرو شدیم که اعضای بدن مادرشان را به هشت بیمار نیازمند اهدا کردند.
دکتر مجتبی رضایی رئیس بیمارستان شهید بهشتی قروه در گفتگو با خبرنگار ما با اشاره به این واقعه گفت:: خانم " اکرم زارعی " در تاریخ ۲۹ آبان به دلیل مشکلات تنفسی و آسم توسط نیروهای فوریتهای پزشکی به بیمارستان شهید بهشتی قروه انتقال یافت که به دلیل افت میزان اکسیژن خون و نرسیدن اکسیژن به مغز مراحل احیاء قلبی – ریوی انجام شد که قلب بازگشت، اما متاسفانه بیمار دچار مرگ مغزی شد.
وی ادامه داد: با رضایت خانواده، وی برای اهدای عضو به تهران منتقل گردید که پس از انجام موفقیت آمیز عمل پیوند اعضا و زندگی بخشیدن به هشت بیمار نیازمند، پیکر وی برای انجام خاکسپاری به شهر قروه بازگشت.
رضایی افزود: خانواده زارعی برای رضای خدا و نجات جان بیماران نیازمند این اقدام خیر خواهانه را انجام داده اند و این کار بدون هیچ چشم داشت مادی و تنها به عنوان باقیات و صالحات مرحومه " اکرم زارعی " انجام شده است.
به مادرم افتخار میکنم او یک زن شجاع بود
یکی از فرزندان مرحومه اکرم زارعی در گفتگو با خبرنگار ما گفت: مادر من یک زن شجاع و دلسوز و مهربان بود و من امروز به مادرم و به وجود او افتخار میکنم که زندگی دوباره به همنوعانمان بخشیده است.
وی ادامه داد: ما این عمل را در راه رضای خدا و به عنوان باقیات و صالحات برای مادرم انجام دادیم و کوچکترین چشم داشتی در این خصوص نداشته ایم
فرزند مرحومه ادامه داد: خوشحالم که صدای قلب مادرم در سینهای دیگر همچنان به گوش میرسد و آرامش بخش خانوادهای دیگر خواهد بود.
مرگ پایان زندگی نیست...
گاهی چنین میاندیشیم که با مرگ انسان همه چیز تمام میشود حال انکه این چگونه مردن است که بر وجود انسان در این جهان فانی خط بودن یا نبودن را ترسیم میکند...
گفتنی است پیکر این مرحومه امروز جهت مراسم خاکسپاری در روستای وینسار از توابع بخش چهار دولی شهرستان قروه به زادگاهش انتقال داده شد.
شایان ذکر است تا کنون اعضای بدن ۳۲ بیمار مرگ مغزی به بیماران نیازمند در استان کردستان اهدا شده است که مرحومه " اکرم زارعی" ششمین کردستانی است که در سال ۹۷ اعضای بدنش به بیماران نیازمند اهدا میشود.
انتهای پیام/7727
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار