به گزارش خبرگزاری بسیج استان چهارمحال و بختیاری؛ گرگ بازی اولین فیلم بلند ساخته عباس نظام دوست است که نویدبخش ظهور فیلمهای رازآلود در سینمای ایران است. فیلمهایی که اغلب به دلیل ذائقه مخاطب ایرانی کمتر به آنها پرداختهشده است و نویسندگان و کارگردانان به دلیل استقبال کم از آنها و فروش پایین اینگونه از فیلمها کمتر ریسک تولید چنین آثاری را به جان میخرند.
روایت فیلم بر اساس بازی مافیا که در بهار 1986 در بخش روانشناسی دانشگاه دولتی مسکو توسط دیمیتری دیویدف ساخته و معرفی شد (و ازجمله بازیهای مشهور گروهی مناسب با نشستهای دورههمی است و معمولاً هدف آن پرورش مهارتهای اجتماعی و سیاسی افراد است) شکلگرفته است. این فیلم متشکل از هفت اپیزود (تابلو) است که هر یک از آنها سعی میکند تا با برقراری ارتباط مضمونی و معنایی سکانسها به نگاه مخاطبان جهت دهد. داستان با تعریف خواب استعاره گونه سپیده (نگار جواهریان) آغاز میشود که ارتباط تنگاتنگی با احساسات و هیجاناتی دارد که در اپیزود ششم بر سر میز در لحظات پایانی بازی با دکتر (علی مصفا) و مرتضی (حمید پور آذری) تجربه میکند. موضوع فیلم از یک مهمانی دوستانهای روایت میکند که قرار است ایده جدیدی را برای سرمایهگذاری درزمینهٔ ساخت تئاتر در خانه آبا و اجدادی سپیده آزمون کند که این امر منجر به ورود سه غریبه به جمع دوستان این گروه بازیگران تئاتر میشود. اتفاقی که درنهایت منجر به رویدادی ناگوار میگردد؛ رویدادی که کشف زوایای پنهان آن شکلدهنده اصل داستان فیلم است.
کارگردان فیلم اگرچه اولین ساخت فیلم خود را تجربه میکند اما نشان داده است که از دانش کافی در بهرهگیری از اصول ساخت فیلم هنری برخوردار بوده است. تدوین، دکوپاژ، میزان سن و نحوه بازی گرفتن از بازیگران از نقاط قوت کارگردانی فیلم است که به شکل خلاقانهای صورت پذیرفته است. برای مثال، در تدوین؛ شخصیتپردازی بازیگران نهتنها با دیالوگها و نحوه بازی آنها مشخص میشود، بلکه با فلش بکهایی شرایط زمینهای و پیشینه حالات روحی و درونی هر یک از شخصیتهای داستان در هر اپیزود (تابلو) با توجه به نام آن تابلو نمایان میگردد. نماهای بسته از شخصیتها آنهم بهصورت متعدد در کل فیلم و همچنین زاویه و حرکت دوربین حس استرس و ابهام را بهخوبی به مخاطب منتقل میکند. کارگردان در شخصیتپردازی به نحو احسن از نورپردازی استفاده کرده است. برای مثال، تابش نور از پشت و تاریک کردن سوژه حس مرموز بودن و ابهام را منتقل میکند. علاوه بر این، کارگردان بهگونهای از بازیگران بازی گرفته است که بهجرئت میتوان گفت تمامی آنها در ارائه شخصیتهای داستان بهخوبی عمل کردهاند. اگرچه بازی علی مصفا و نگار جواهریان بهمانند همیشه چشمنوازی خاص خود را دارد.
ازنظر فیلمنامه، با توجه به اینکه نگارش فیلم توسط چهار نویسنده صورت گرفته است لذا از انسجام کافی برخوردار نیست و آنقدر اطلاعات زیاد و ناهماهنگ با سرعتبالا به مخاطب داده میشود که مخاطب در عمل از داستان عقب میماند و این گسستگی در کل داستان قابلمشاهده است. شاید یکی از دلایل گیجکنندگی فیلم نیز همین تداخل ذهنیتهای نویسندگان باشد که اگر بهعمد و باهدف گیج کردن مخاطب صورت گرفته باشد باید اذعان داشت که بهخوبی محقق شده است. بعلاوه، نوع نگارش دیالوگها بهگونهای است که مخاطب در مشاهده بار اول فیلم چندان به لایههای درونی و جهانبینی شخصیتهای داستان پی نمیبرد و این نیاز را ایجاد میکند که فیلم چندین بار دیده شود. اما شکی نیست که فیلمنامه بسیار خلاقانه و مبتکرانه نگارش یافته است زیرا از ابتدا تا انتها بههیچوجه به مخاطب اجازه پیشبینی نمیدهد و هر چه داستان فیلم به جلو پیش میرود حس تعلیق در مخاطب افزایش مییابد به حدی که در اپیزود (تابلو) آخر این تعلیق به حداکثر خود میرسد و بجای آنکه گرهگشایی صورت گیرد گره دیگری آمیخته از پیشبینی و عدم قطعیت ایجاد میکند.
فیلم ازنظر محتوا و دورن مایه اصلی، به موضوع اجتماعی دوستیهای کاری و خانوادگی میپردازد که به شکل دور همیها یا بهاصطلاح پارتیهای شبانه نمود پیداکرده و منجر به آسیبهای مختلفی ازجمله خیانت، خصومتهای شخصی، کلاهبرداری و سایر جرمهای ناشی از آن میشود و تلاش میکند تا در قالب یک بازی معمایی گوشهای از رفتارهای اشتباهی که میتواند در این تعاملها پیامدهای ناگوار و غیرقابل جبرانی را داشته باشد به تصویر بکشد.
درمجموع، گرگ بازی فیلمی است که آنقدر مخاطب را از ابتدا تا انتها درگیر کشف زوایای پنهان داستان میکند که حتی زمان سپری شدن فیلم را نیز نمیفهمد. درواقع داستان بهگونهای ساختهشده است که گویی مخاطب هم بهصورت ناخودآگاه و به نحوی زیرکانه در بازی شرکت دادهشده است که در زمان پخش تیتراژ پایانی فیلم بهمانند شخصیتهای داستان که در طول بازی از نوع بازی طرف مقابل شکایت میکردند از نوع ساخت و پایان فیلم لب به اعتراض میگشاید.