خبرگزاری بسیج: اربعین در کربلا مثل شب قدر می ماند!! خداوند می فرماید: تو، چه مى دانى (شب قدر) چیست؟ شب قدر، از هزارماه بهتر است، فرشتگان و (روح) در آن شب به اذن پروردگار خود، براى تقدیر هر کارى نازل مى شوند، آن شب انباشته از سلامت و برکت و رحمت، تا طلوع صبح است.
کد خبر: ۹۰۷۵۱۱۶
|
۱۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۹:۱۷

مجید نجف پور یکی از زائر اولی هاست؛ او اهل مشهد است و می گوید: تعاریف زیادی از ماجراها و اتفاقات عجیبی که در مسیر پیاده روی اربعین از حرم امام علی(ع) در نجف تا حرم امام حسین(ع) در کربلا شنیده بودم که باور آنها برایم سخت بود و فکر می کردم غلو و بزرگنمایی می کنند و دروغ می گویند، اما وقتی در این مکان قرار گرفتم   بسیاری از واقعیت هایی را به چشم دیدم که حالا دیده های خودم هم برای خودم باور کردنی نیست. اینجا هرکس به طریقی مشتری آقاست. هر کس به اندازه وسع و توان خود برای رضایت آقا قدم بر می دارد؛ کوچک و بزرگ هم ندارد. اینجا همه افتخار نوکری آقا را دارند. از گفتن دیده هایم اشک در چشمم حلقه می زند.

 دختر بچه ای وسط راه ایستاده بود، شیشه کوچک عطر در دستش گرفته و روی دست زائران امام حسین(ع) می کشید، از شادی و تشکر زائران شاد می شد، انگار دنیا را به او داده بودند. این دختر بچه کوچک اعتقاد و ایمان انسان را تا عرش بالا می برد. از خیلی ها شنیده بودم مردم این سرزمین یک سال کار می کنند و در آمد و دسترنج یک سال خود را در 10 روز مراسم اربعین خرج امام حسین(ع) می کنند وقتی در مسیر پیاده روی حجم زیاد موکب ها و تعداد دیگ های غذا را دیدم باورم شد که اینها افسانه نیست، بلکه واقعیتی شیرین است.

یکی دیگر از بچه ها یک شیشه آب پاش دستش گرفته بود و به صورت زائران می پاشید، ظاهرا این شیشه گلاب پاش بود اما چون پولی نداشت که داخل آن گلاب بریزد داخل آن آب پر کرده بود و با همین اندک بضاعتش می خواست شبنم های عشق روی صورت زائران بنشیند و کمی خنک شوند.

هزینه کردن برای امام حسین(ع) حتما پول زیاد و سرمایه نمی خواهد کوچکترین کاری که از دست هر کسی بر می آید برای زائران انجام می دهند. کمی جلوتر یک جوان جعبه دستمال کاغذی در دستش به عابران تعارف می کرد تا عرق و گرد و غبار صورت خود را پاک کنند.

به یاد صحبت های مادرم افتادم. او 65 سال دارد و تا حالا سه بار تنهایی به زیارت آقا آمده است. وقتی برای بار سوم به کربلا می آمد گفتم مادر دوبار رفتی کافیست در کشور غریب اتفاقی برایت بیفتد چه کسی به دادت می رسد؟ مادرم گفت: پسر جان! تو چه می دانی اربعین در کربلا یعنی چه! اربعین در کربلا یعنی شب قدر!! خداوند می فرماید: «ما، (قرآن) را در (شب قدر) نازل کردیم و تو، چه مى دانى (شب قدر) چیست؟ شب قدر، از هزارماه بهتر است، فرشتگان و (روح) در آن شب به اذن پروردگار خود، براى تقدیر هر کارى نازل مى شوند، آن شب انباشته از سلامت و برکت و رحمت، تا طلوع صبح است. تو چه می فهمی اربعین در کربلا یعنی چه!!»

فقط کافی است یک بار بروی سال بعد روز شماری می کنی تا اربعین برسد. وقتی خودم آمدم کربلا حال می فهمم مادرم چه می گفت. در بین راه همه جور آدم دیدم. یکی با عصا راه می رفت، یکی پا نداشت، یکی با ویلچر می آمد، دیگری بچه اش را داخل سبد جعبه میوه گذاشته بود و با طناب می کشید، و من مات و مبهوت محو تماشای آنها شده بودم.

وقتی نزدیک ترین و عزیز ترین عضو خانواده انسان از دنیا می رود خیلی هم که عزیز باشد بعد از چهل روز، یک سال نهایت چند سال بعد فراموش می شود اما امام حسین(ع) کیست که بعد از 1450 سال هنوز مردم با این عشق برای او عزاداری می کنند و   هزاران کیلومتر سختی ها و مرارت های زیادی را متحمل می شوند تا به زیارت او بیایند.

  نزدیک غروب وقتی می خواستم بروم مسجد یک پیرمرد جلویم را گرفت و از من دعوت کرد که امشب مهمان او باشم و به خانه او بروم گفتم اجازه بده بروم مسجد سهله بعدا می آیم. پیرمرد گفت: جان امام حسین(ع) حتما بیا به خانه من اشک توی چشممم جمع شد اول تصمیم داشتم که او را دست به سر کنم و به ادامه راه بپردازم اما وقتی خلوص و سادگی پیرمرد را دیدم با خودم گفتم اگر به خانه او نروم به او بی احترامی کرده ام و بی احترامی به یاران امام حسین(ع) بی احترامی به اهل بیت است. وقتی وارد خانه اش شدیم دیدم بچه هایش در حال آب و جارو کردن حیاط خانه و کوچه هستند. آنها با چای از من پذیرایی کردند بعد از چند دقیقه گفتم می خواهم بروم مسجد، پیرمرد ساک من را گرو نگه داشت و گفت برو مسجد نمازت را بخوان و دوباره برگرد همینجا . امشب باید اینجا بخوابی حمام بروی خستگی راه از بدنت بیرون شود. لباس هایت را می دهم بچه ها بشویند و فردا صبح به خدا می سپارمت. این کارها را مردم در شهر خودمان نمی کنند.   

علی اشرف خانلری

ارسال نظرات