امام خمینی (ره) تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را «انقلاب دوم» نامیدند؛ اما امروز باید دانست که عوامل شکل‌گیری لانه جاسوسی آمریکا چه بود و اهمیت این اقدام در چیست.
کد خبر: ۹۰۷۳۸۹۱
|
۱۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۲
به گزارش خبرگزاری بسیج از شاهرود، اشغال سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان انقلابی در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ یکی از رویداد‌های مهم و تأثیرگذار در تحولات سیاسی جاری جهان به‌خصوص رابطه ایران و آمریکا به شمار می‌رود.
از آنجایی که امام خمینی (ره) تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم نامید، سؤالاتی مطرح می‌شود که عوامل شکل‌گیری لانه جاسوسی آمریکا چه بود؛ اگر سفارت آمریکا تسخیر نمی‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد و پیامد‌های تسخیر لانه جاسوسی چیست؟
در مورد عوامل شکل‌گیری لانه جاسوسی آمریکا چند عامل مطرح است؛ یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های جوانان انقلابی در تسخیر لانه جاسوسی، اقدام نسنجیده دولت آمریکا در اعطای پناهندگی به شاه ملعون علی‌رغم هشدار‌های دولت ایران بود.
روز سه‌شنبه، اول آبان ۱۳۵۸ انتشار خبر سفر شاه به آمریکا زیرپوشش معالجه در رسانه‌ها خشم ملت انقلابی و ستم‌دیده ایران را برانگیخت و در چهارم آبان ماه که مصادف با عید قربان بود، مردم ایران و کشور‌های مسلمان در راهپیمایی خودجوشی، انزجار خود را نسبت به این موضوع اعلام کردند و در نیویورک هم که مردم به طرف مجسمه آزادی در حرکت بودند، اقدامشان به خشونت پلیس منجر شد.
شهید بهشتی از مسؤولان نظام جمهوری اسلامی که در آن زمان سمت دبیری شورای انقلاب اسلامی را داشت، سریعاً واکنش نشان و به آمریکا هشدار داد که ملت ایران برابر این قضیه سکوت نمی‌کنند.
امام خمینی (ره) در ۱۰ آبان ماه پیامی به ملت ایران داده و فرمودند: «بر دانش‌آموزان و دانشگاهیان و محصلین علوم دینی است که با قدرت تمام حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش دادن و آمریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر به‌شدت محکوم کنند».
دومین عامل شکل‌گیری اقدام برای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا این بود که اقدامات خصمانه و استعماری آمریکا و سابقه تاریخی مردم موجب شکل‌گیری حافظه منفی ایرانیان نسبت به آمریکا شده بود؛ در این رابطه آمریکا برای حفظ حکومت شاه نسبت به ارسال زبده‌ترین نیروی خود به تهران اقدام کرد.
هایزر به تهران آمد و می‌خواست ضمن نجات ارتش از فروپاشی، آن را آماده نگاه دارد تا در صورت لزوم بتواند مشت آهنین را حتی در غیاب شاه هم به کار ببرد؛ ولی شتاب انقلاب آن‌قدر سریع بود که سران ارتش و بختیار فرصتی برایشان باقی نمانده بود که بتوانند به نقشه هایزر جامه عمل بپوشانند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با همکاری سفارت با امرای ارتش در داخل و ستاد فرماندهی، کودتای نوژه را برنامه‌ریزی کردند تا بتوانند با این کودتا نظام و امام (ره) را از بین ببرند؛ اما با هوشیاری مردم، این کودتا عقیم ماند، ولی در ذهن مردم دشمنی آمریکا با نظام باقی مانده بود.
سومین عامل، نفوذ در دولتمردان و انحراف انقلاب است. سفارت آمریکا در ایران در تلاش بود که دولتمردان را جذب خود کند و مسؤولان سفارت آمریکا در پی برقراری رابطه با دولتمردان بودند. کارتر در خاطرات خودش اشاره به این موضوع دارد که مهدی بازرگان و اعضای کابینه‌اش که بیشتر آن‌ها تحصیل‌کرده غرب بودند، با ما همکاری داشته و از سفارت‌ها حفاظت و از ژنرال فیلیپ گاست مراقبت به عمل می‌آوردند تا بدون خطر رفت‌وآمد کند و برای ما پیغام‌های دوستانه می‌فرستادند؛ بازرگان به‌طور علنی اعلام می‌کرد که مایل است با آمریکا رابطه حسنه‌ای داشته باشد، اما افراطیون طرفدار خمینی برای او مشکل درست کرده‌اند.
اسناد لانه جاسوسی نشان می‌دهد که ایالات متحده آمریکا برای انحراف انقلاب و نفوذ در بدنه دولت با افرادی با کد‌های مخصوص ارتباط داشته است.
امیرعباس انتظام کد واس_دی بلاد بوده است و در دهه ۱۳۴۰ با جورج کیو معاون سابق قرارگاه سیا در تهران که نام مستعار ژوزف آدلیسک داشته، در ارتباط بوده است و رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای با این رفراس_دی_یورت و بنی‌صدر با اسم دی_لورا برای نفوذ در بدنه دولت ارتباط داشته‌اند.
باری روبین در کتاب خود در مورد امیر انتظام می‌نویسد «از مقامات دولت بازرگان بیش از همه امیر انتظام معاون نخست وزیر برای حفظ روابط دوستانه با آمریکا می‌کوشید».
امام خمینی (ره) می‌فرماید «من امروز بعد از ۱۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، اعتراف می‌کنم که بعضی تقسیمات اوایل انقلاب در سپردن پست‌ها و امور مهم کشور به گروهی که عقیده خالص و اعتقاد به اسلام ناب محمدی نداشته‌اند، اشتباهی بوده است که تلخی آن به‌راحتی از حیات نمی‌رود؛ گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم، ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم، الآن سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و حرمت به‌سوی آمریکای جهان‌خوار قناعت نمی‌کنند».
اگر سفارتخانه آمریکا در ایران تسخیر نمی‌شد، احتمال کودتا در ایران وجود داشت که در کشور شیلی در زمان ریاست جمهوری آلنده در دهه ۷۰ میلادی به وقوع پیوست و با تفاوت‌هایی در کشور تازه انقلاب کرده ایران نیز تکرار می‌شد.
این در حالی بود که شیلی اختلافات فرهنگی و ایدئولوژیکی با آمریکا نداشت و سفارت آمریکا در آن کشور به فعالیت خود ادامه می‌داد؛ اما فقط به این دلیل آن اتفاقات در شیلی رخ داد که آلنده پس از پیروزی در انتخابات تصمیم گرفت تا منافع کمپانی‌ها و کنسرسیوم‌های آمریکایی در معادن مس شیلی را محدود و به نفع مردم کشورش این معدن را ملی اعلام کند.
پس از ملی شدن صنعت مس در شیلی، سفارت آمریکا در سانتیاگو کودتای خونینی علیه آلنده ترتیب داد و سفارت خود را مقر کودتا اعلام کرد و با اینکه دولت آلنده از حمایت مردمی هم برخوردار بود و هزاران نفر از او حمایت می‌کردند، مقابل کودتا دوام نیاورد و منجر به سرنگونی دولت او شد.
نتیجه این کودتا و سرنگونی آلنده بر سر کار آمدن رئیس‌جمهوری دیکتاتور و خون‌خوار به نام پینوشه بود که در دوران حکومت او هزاران نفر از شیلیایی‌ها مفقود و یا کشته شدند.
او منتقد خود را پس از دستگیری سوار بر هواپیما می‌کرد و او را در وسط اقیانوس به آب می‌انداخت تا غرق شود و اثری از او باقی نماند؛ همان شرایطی که پیش از انقلاب در کودتای ۲۸ مرداد و برابر اسناد لانه جاسوسی که به دست آمده بود، آمریکایی‌ها قطعاً در ایران کودتا می‌کردند چنانچه که کودتای نوژه را برنامه‌ریزی کردند که موفق نشدند.
دلیل دیگری که در راستای اینکه اگر لانه جاسوسی تسخیر نمی‌شد چه می‌شد، این است که ایران در هیچ شرایطی استقلال سیاسی و صنعتی به دست نمی‌آورد.
نوام چامسکی نویسنده مشهور آمریکایی می‌گوید «تا زمانی که ایران مستقل باقی بماند و در برابر سلطه آمریکا سر تسلیم فرود نیاورد دشمنی‌ها و مخالفت‌های آمریکا است، اما خواهد داشت، جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریکا غیرقابل پذیرش است، آون از استقلال خود چشم‌پوشی نمی‌کند».
آمریکا در ایران در موضوعات سیاسی و استقلال کشور سابقه خوبی ندارد، در لایحه ۲۱ مهر ۱۳۴۲ در دوران حسنعلی منصور لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی که علناً استقلال کشور را زیر سؤال برده بود و بعد از دوران جنگ جهانی در کاخ سعدآباد سران کشور‌های آمریکا، شوروی و انگلستان جلسه گذاشته بودند، شاه این مملکت را راه ندادند، لذا هیچ تصمیمی در تهران گرفته نمی‌شد.
در کتاب ویلیام سولیران، آخرین سفیر آمریکا در ایران آمده است که در زمان قبل از انقلاب هر تصمیمی که از سوی شاه گرفته می‌شد باید قبل با آمریکا هماهنگ می‌شد، ولی با تسخیر لانه جاسوسی امروز ایران تنها کشور مستقل می‌باشد که در معادلات سیاسی و منطقه‌ای آرادان عمل می‌کند.
فرح دیبا در کتاب خاطراتش به نام کهن دیار که در آمریکا و فرانسه به چاپ رسیده به این موضوع که محمدرضا پهلوی علاقه زیادی به احداث کارخانه ذوب‌آهن در ایران داشت، لذا هر چه از آمریکایی‌ها درخواست می‌کرد آن‌ها جواب منفی دادند و پاسخ می‌دادند نیازی ندارد ایران کارخانه ذوب‌آهن داشته باشد و هرگاه نیاز به آهن و فولاد داشته باشید می‌تواند از آمریکا تهیه کند، فرح اشاره می‌کند که آمریکا حتی متعهدترین و قدیمی‌ترین دوست خود مثل محمدرضا اجازه نمی‌دادند که مجهز به کارخانه ذوب‌آهن در کشورش شود و محمدرضا این آرزو را به قبر برد.
ایران اسلامی مستقل است که آمریکایی‌ها توان دیدن آن را ندارند، امروز به خاطر همین استقلال است که در صنایع موشکی و کارخانه‌ای و دارویی به خودکفایی رسیده‌ایم و اگر امریکایی‌ها حضور داشتند حتی تعویض کفشک پدال هواپیما را به ما نمی‌دادند.
در پایان به پیام‌های تسخیر لانه جاسوسی اشاره داریم که عبارت‌اند از:
تسخیر لانه جاسوسی به صراحت این پیام را داشت که اصل استمرار و تداوم مبارزه ضد امپریالیستی می‌باشد.
تسخیر لانه جاسوسی این پیام داشت که تمام مبارزان راه آزادی می‌توانند قدرت‌های استعماری و متجاوز را شکست دهند و نمایش قدرت ملی و انسانی و اسلامی ملت ایران و استقلال‌طلبی را به جهانیان نمایش داد و منزوی شدن نهضت آزادی و ملی‌گرا‌ها و افشا شدن وابستگی‌های آن‌ها و از بین رفتن جاذبه گروه‌های چپ مارکسیستی و میدان‌دار شدن گروه‌های انقلابی و پیرو خط امام راحل را همراه داشت.
* استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی
ارسال نظرات
پر بیننده ها