خبرهای داغ:
حسن عباسی، همان چریک و کماندو در عملیات پارتیزانی کرکوک، مسئول تدارکات و پشتیبانی سپاه پاسداران در انهدام نیروی دریایی عراق،همان دانشجویی که درس را رها کرد تا در جبهه درس شهامت و مردانگی بیاموزد.
کد خبر: ۹۰۶۸۵۳۸
|
۲۳ مهر ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۰

خبرگزاری بسیج قزوین: حسن عباسی، همان چریک و کماندو در عملیات پارتیزانی کرکوک، مسئول تدارکات و پشتیبانی سپاه پاسداران در انهدام نیروی دریایی عراق،همان دانشجویی که درس را رها کرد تا در جبهه درس شهامت و مردانگی بیاموزد.
دانشجویی که تسلط کامل به زبان انگلیسی دارد. همان دکتر استراتژیک که بدنش پر از تیر و ترکش برای دفاع از وطن است.
باید به زندان برود، او نقش ابوذر را بازی کرد تا ربذه با نام او ماندگار شود.
او می گوید انقلاب را باید از انحراف دور کرد.
وقتی سلبریتی می گوید به خاطر بچه خودم حاضرم ۸۰میلیون نفر نباشند، وزیر می گوید کشته شده ها نگران نباشید که بیمه هستند، فقرا با سیلی صورت خویش را سرخ می کنند، انقلاب را به سمت اشرافی گری و کاخ نشینی پیش بردند، ابوذری پیدا می شود که خویش را برای ربذه آماده کند حلال و حرام را گوش زد کند.
سخنی با دکتر حسن عباسی!!
فریادهای تو برای انقلاب را تاریخ قضاوت خواهد کرد، قدر شما را زمانی خواهند دانست که مروانیان با گام های استوار بر سرهای فرش شده پا بگذارند. امروز شبهه معاویه ها با دجال ها در بی بی سی و سی ان ان و صدها رسانه چشم و گوش ها را هدف قرار دادند. دنیای شیرین حرام را بزک کردند و امتی را فریب دادند.
علی خانه نشین شد، آن قدر از عثمان حمایت کرد که فرمود: ترسیدم در گناه او شریک باشم! امروز هم رهبری آن قدر حمایت می کنند که به زعم برخی از مدعیان غربزده در گناه نکرده شریک است.
دکتر گرامی و انقلابی!
کوههای کردستان و کرکوک تو را هرگز فراموش نخواهد کرد، مواجهه شما با مین های بریشتون در تقابل با ناوهای آمریکا را خلیج فارس به یاد دارد. هرگز سکوهای البکر و الامیه شما را فراموش نخواهند کرد.
اما همان گونه که ابوذر شکایتش را به خدا برد شما نیز شکایتت را به خدا و امام مستضعفان ببرید، به شهدای همرزم خویش پیغام بده که اکنون وقت رجعت است! شکایت کن از دستان ناپاکی که دست پروده غرب هستند و برای چپاول مدیر شدند و بردند و خوردند تا صدای هر ابوذری را خفه کنند.
امروز هم قوه قضاییه مظلوم است و هم شما، آنجا که عدالت آهن گداخته را سهم برادر خویش می کند! با اینکه عقیل گرسنه است و نابینا اما عدالت معذورات خویش را دارد.
در گوشه ای از زندان بنشین و بر غربت رهبری و انقلاب مستضعفان گریه کن، بر یاران سفر کرده و بخت های برگشته گریه کن! بخوان نجوای شب های عملیات را تا کرکوک صدایت کند، تا قلاویزان گریه هایت را شهادت دهد. ابوذر آن قدر گرسنه شد که رنگ از رخسارش پریده بود و استخوانی از وی باقی نمانده بود.
بصره و ربذه گواهی خواهند داد که ابوذر همانند مسیح بالشی از سنگ و زیراندازی از خاک داشت. تو نیز بر خاک سرخ گون جنوب نگاه کن تا پرواز های ملکوت آرام بخش تو باشند.
انقلاب پیامبر را پیران انقلابی به انحراف بردند اما چوب و شمشیرش را علی خورد و اولادش!
تو نیز مبارزه برایت در آسمانها نقش بسته است که در جوانی جبهه ها را آشنای کلامت کنی و تا امروز در حوزه شبیخون از داخل و خارج نبرد را تجربه کنی!
1002/ت30/ب

ارسال نظرات
پر بیننده ها