خبرهای داغ:
دلنوشته به یاد شهید اربابی

لطف یک دیدار

از خانه مادر شهید انرژی گرفتیم که شاید به راحتی نشود از آن نوشت اما برایش آرزوی سلامتی داریم و او برایمان آرزوی بهشت.
کد خبر: ۹۰۵۰۸۱۵
|
۰۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۵

به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از خراسان جنوبی، به مناسبت هفته دولت جمعی از مسئولین بخش نیمبلوک برای افتتاح 21 پروژه راهی روستاهای این بخش شدند.

در ضمن این سفر به دیدار خانواده شهید حسین اربابی در روستای کرغند رفتند و با مادر و برادر شهید دیدار و گفتگو کردند.

دلنوشته  خانم بیجاری رئیس فنی وحرفه ای بخش نیم بلوک که در این سفر همراه سایر مسئولین بوده است را در ادامه می خوانید:

عصر دیروز فرماندار قاینات به همراه هیأت چند نفره ای از مسئولین شهرستان و بخش نیم بلوک برای افتتاح چندین پروژه در بخش نیم بلوک حضور داشتند .

بعد از چندین افتتاحیه کاروان نمایندگان دولت وارد جاده پر پیچ و خم دهستان کرغند شدند .

در مسیر راه دوستان از جمعیت امتیازات و از همه مهمتر تلاش مردم کرغند سخن می گفتند .

چشم بر راه دوخته بودیم . پیچ ها یکی پس از دیگری طی طریق شد و بالاخره جمعیت کثیری از مردم را مشاهده کردیم که برای استقبال از نمایندگان دولت سر از پا نمی شناختند .

بوی اسپند، مهربانی، صمیمیت و  تلاش در روستا موج می زد .

مردم صمیمی و مهربان به مسئولین خیر مقدم می گفتند و دوستانه آنان را به حضور در جمعشان می خواندند .

روبان افتتاح مسیر ورودی روستا به دست فرماندار شهرستان بریده شد . به لحظات اذان چیزی نمانده بود که همه با شتاب به سوی مسجد ده رفتند .

اوج اعتقاد و ایمان راسخ در اهالی موج می زد .

صف نماز متحد شد مثل دلهای متحدشان . پیر و جوان آمدند. نگاه ویژه و ممتاز و احترام خاص آنان به خانه خدا روح نواز بود .

مادر بزرگ های عزیزی را زیارت کردیم که در هنگام ورود به خانه خدا بوسه احترام بر درب مسجد می زدند و آنگاه با همه احوال پرسی می کردند .

ما را که آن شب مهمان آنها بودیم بسیار حرمت می گذاشتند و برایمان خاطره ای شد آن همه عشق ورزی .

درخواست های اهالی و شورای اسلامی روستا را شنیدم و سپس سخنان فرماندار محترم را که در کنار طرح اعتبارات و رفع موانع موجود مسئولین را به شادی آفرینی برای مردم فرا می خواند .

جلسه در کنار مردم کرغند به پایان رسید اما هیأت همراه راهشان را بسوی خانه ای در بلندای یک تپه ادامه دادند .

کرغند در شب حال و هوای خاصی داشت . براستی ماسوله خراسان جنوبی زیبا بود .

پس از چند لحظه کاروان بالای یک سراشیبی بلند توقف کردند .

همه چند لحظه ای حیران مسیر خانه ای بودند که مادر شهید از آنجا به استقبال ما آمده بود .

گذر زمان قدش را خمیده بود اما در نگاهش امید مثل دریا موج می زد .

با اضطراب و علاقه درمسیر خانه همراه ایشان شدیم .

با وجود تاریکی هوا شیب دامنه کوه کاملا مشهود بود .

در کنار خانه ی شهید چند پلکان سیمانی برای تسهیل در رفت و آمد ساخته بودند ولی باز هم برای ما موقعیت خاصی بود .

وارد خانه ی شهید شدیم. ساده، صمیمی، دوست داشتنی و ...

سقف خانه چوبی بود. بوی اصالت، فرهنگ بومی و محلی از همه جای خانه به مشام می رسید.

میزبان مهربان با لطف بسیار همه را به خانه می خواند .

بعد از ورود همه کفش مهمانان خود را جفت کرد و با احترامی در خور یک مادر بزرگوار وارد خانه شد.

لبخند از لبانش نمی رفت فقط شکوه ای که داشت پیری و ناتوانی اش و البته مسیر راهی که سخت گذر بود.

از روزهای دور می گفت و از آنچه می شود در دست ها و قامتش یافت.

از خانه مادر شهید انرژی گرفتیم که شاید به راحتی نشود از آن نوشت اما برایش آرزوی سلامتی داریم و او برایمان آرزوی بهشت.

بهشتی که شاید از همین راه سخت گذر می گذرد .

ارسال نظرات
پر بیننده ها