آینده انقلاب اسلامی را می‌توان در سه سطح ممکن، محتمل و مطلوب‌ بررسی کرد. از سه آینده ممکن و محتمل، یعنی «عادی شدن و استحاله انقلاب»، «مهار و کنترل انقلاب» و «تداوم،‌ توسعه و تکامل انقلاب»، پیش‌بینی سوم دلایل و شواهد پذیرفته‌‌تری دارد.
کد خبر: ۹۰۴۷۲۳۹
|
۲۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۲۳:۳۱

به گزارش خبرگزاري بسيج استان مركزي ؛ در ادبیات آینده‌پژوهی، دربـاره هـر‌ پدیده از سـه نوع آینده می‌توان سخن گفت. آینده‌های ممکن؛آینده‌های محتمل و آینده‌های مطلوب. آینده ممکن عبارت است از: هر چـیزی اعم از خوب یا بد، محتمل یا بعید، که می‌تواند‌ در‌ آینده رخ دهـد. آیـنده مـحتمل، آنچه به احتمال بسیار زیاد مبتنی بر استمرار روندهای کنونی در آینده به وقوع خواهد پیوست و آینده‌های مـرجّح ‌ ‌یـا مطلوب، به مطلوب‌ترین و مرجّح‌ترین رویدادهای آینده‌ گفته‌ می‌شود. در اینجا تنها به بررسی آیـنده‌های مـمکن و مـحتمل انقلاب اسلامی می‌پردازیم.

آینده‌های ممکن و محتمل انقلاب اسلامی
روشن است که پرسش از امکان و احتمال در ایـنجا، رهاسازی موضوع میان‌ انبوهی‌ از حدس‌ها و گمان‌ها از صفر تا صد نیست، بلکه براساس یـک مجموعه معیارهای اجمالی مـانند دیـدگاه‌هایی که دربارة یک پدیده مطرح می‌شود، می‌توان حدس‌ها و گمانه‌زنی‌ها درباره این موضوع را‌ محدود‌ ساخت‌. بر این اساس، چند گزینه‌ را‌ می‌توان‌ درباره آینده انقلاب اسلامی مطرح ساخت: 1. عادی شدن و استحاله؛ 2. مهار و کـنترل؛ 3. تداوم، توسعه و تکامل.

عادی‌شدن و استحاله انقلاب
رایج‌ترین آینده‌‌‌ای که برای‌ انقلاب‌ اسلامی‌ پیش‌بینی شده، از بین رفتن شور انقلابی و عادی‌شدن‌ و روزمرگی‌ و در نهایت، استحاله و برگشت انقلاب از اهداف و ارزش‌های خود است. همه انقلاب‌ها، در ابـتدا شـورآفرین و دگرگون‌کننده هستند.

اما پس‌ از‌ اینکه‌ وضعیت زندگی عادی شد و شور انقلابی فروکش کرد، به روزمرگی‌ افتاده، بلکه به مرور به وضعیت قبل از انقلاب برمی‌گردند. از سوی دیگر، معمولاً انقلاب‌ها در زمان وقـوع‌ و در‌ زمـانی‌ که شور انقلابی حکم‌فرماست، دارای اهداف، شعارها و ارزش‌های آرمانی و بلندی هستند‌، اما‌ پس از استقرار و تثبیت، هم حاکمان و هم مردم نسبت به آن اهداف و ارزش‌ها سست و گاه دچار‌ تردید‌ می‌شوند‌. انقلابیون پس از استقرار و خـروج از وضـعیت انقلابی، با واقعیت‌های زندگی مواجه‌ می‌شوند‌ و به‌ نوعی عقلانی‌تر و واقعی‌تر فکر می‌کنند. در این صورت، آرمان‌های خود را دور از دسترس‌ می‌بینند‌ و اگر‌ نسبت به آنها تشکیک نکنند، حداقل به تعدیل آنها مـی‌پردازند.

پیش‌فرض اصلی این پیش‌بینی هم این است که‌ استحاله‌ و بـرگشت از ارزش‌های انـقلاب را به‌ دلیل غیرواقعی و غیرممکن‌بودن، کهنه‌ و سنتی‌ بودن، متصلب و خشونت‌آمیز بـودن، قطعی‌ و مفروض‌ گرفته است. برگشتن از ارزش‌های انقلاب براساس این دیدگاه نتیجة عقلانی‌تر شدن و معقول‌تر‌ فکر‌ کردن، می‌باشد.

در ارزیـابی ایـن‌ پیـش‌بینی‌ به‌ چند نکته بایستی‌ اشاره‌ کرد:
پیش‌فرض‌ یاد‌شده‌، نادرست و بـی‌دلیل اسـت و بیشتر از ذهنیت تاریخی غربی‌ها دربارة دین و حکومت دینی نشأت می‌گیرد‌؛ زیرا‌ همان‌گونه که آموزه‌ها و تاریخ اسـلام بـا‌ تـاریخ‌ و دین تحریف‌شده‌ مسیحیت‌ بسیار‌ متفاوت است، باور تاریخی‌ ملت ایران هم نـسبت بـه انـقلاب و حکومت دینی تفاوت عمیقی با نوع غربی دارد.

اندیشه‌ غربی‌ مبتنی بر عقلانیت سکولار، تـصور درسـتی‌ از‌ دیـن‌ انقلابی‌ و انقلاب‌ دینی نمی‌تواند داشته‌ باشد‌. از نظر آنها، دین انقلابی و سیاسی مساوی است بـا مـحدود‌کردن آزادی‌ها و اندیشه‌های بشری و در نتیجه، سوق‌ دادن‌ جامعه‌ به سمت خشونت، تحجر و عقب‌ماندگی. انـقلاب دیـنی‌ هـم‌ یعنی‌ قدرت‌طلبی‌ قشر‌ روحانی‌ در پوشش مذهب یا اجرای تعصب‌آمیز و همراه به اجبار دستورات دیـنی در جـامعه. در حالی‌که هر دو این تعریف‌ها، در اسلام و انقلاب اسلامی مصداق ندارد.

مهار و کنترل انقلاب
گزینه دیگری‌ کـه‌ دربـارة آیـنده انقلاب اسلامی مطرح است، مهار‌ و کنترل‌ این‌ انقلاب از بیرون از مرزهای جغرافیایی، بـه‌ دو‌ صـورت فـیزیکی و فرهنگی است. به‌طور کلی، انقلاب‌ها، به‌ویژه انقلاب‌هایی با پیام جهانی برهم‌ زننده‌ وضعیت مـوجود هـستند و حـافظان وضع‌ موجود‌، به‌طور طبیعی‌ به‌ مقابله‌ با آن خواهند پرداخت و درصدد مهار‌ آن‌ برمی‌آیند.

اهـداف و شـعارهای انقلاب اسلامی و نوع عملکرد آن، نشان داده است که‌ از‌ این دسته انقلاب‌هاست و به تعبیری یـک‌ انـقلاب کـبیر است. این‌ انقلاب‌، از ابتدا علم مخالفت با‌ وضعیت‌ موجود جهان را چه به لحاظ فـرهنگی و چـه به لحاظ سیاسی و اجرایی برداشته‌ است‌. این مقابله، خواه‌ناخواه در مرحله‌ اول‌ موجب‌ ترس و نـگرانی کـشورهای‌ بـا‌ وضعیت مشابه و در مرحله‌ دوم‌ نگرانی قدرت‌های برتر جهان خواهد شد.

سیاست مهار، سیاست تدریجی، بلندمدت و جدی است. تاریخ کشورهایی کـه آمـریکا با آنهادرگیری داشته، مانند شـوروی، کره شمالی و کوبا نـشان مـی‌دهد که تداومی در سیاست‌های‌ آمریکا‌ وجـود دارد. بـه‌طور قطع در صورت تداوم سیاست مهار دوگانه، با استفاده از ابزارهای مختلف، برنامه محدود کـردن فـضای تنفس بین‌المللی ایران، پرهزینه‌ کـردن‌ زنـدگی داخـلی و خارجی ایران و تـضعیف‌ قـدرت‌ منطقه‌‌ای این کشور را بـه دنـبال خواهد داشت.

اما برای پیش‌بینی آینده ایـن رویـارویی، بایستی نتایج اقدامات طرف مقابل را مـورد بـررسی قـرار داد و بـبینیم ایـن اقدامات تا چـه‌ انـدازه‌ توانسته است، انقلاب اسلامی را مهار و کنترل کند. آنچه روشن است اینکه، برنامه‌ریزی‌های معارضان انقلاب اسلامی نـتوانسته اسـت تـا به حال این انقلاب را از اهداف و آرمان‌هایش مـنصرف کـند‌ و یـا‌ مـجبور‌ بـه تـن دادن به نظم‌ موجود‌ سازد‌ و بی‌حاصل بودن این برنامه‌ها، در جهات ذیل به خوبی قابل ارزیابی است:‌

1. گسترش اسلام و بیداری اسلامی
2. صدور انقلاب به سایر کشورها
3. توسعه روابط و گسترش نفوذ ایران در جهان، به‌‌ویژه کشورهای منطقه و آمریکای لاتین

تداوم، توسعه‌ و تکامل‌ انقلاب‌
منظور از «تداوم انقلاب»، صـرفاً مـاندگاری و بقای شور و هیجان انقلابی نیست، بلکه پایداری‌ و استقامت در راه انقلاب‌ و نیز‌ تداوم تفکر و به تعبیری شعور انقلابی است. ماندگاری و استقامت این انقلاب، از این جهت اهمیت پیدا می‌کند که این انـقلاب جـریانی را در جهان به راه انداخت که قرن‌ها در مقابل‌ آن ایستادگی شده بود و سهم حضور آن در زندگی بشری به حداقل ممکن رسیده بود.

نـگاه انـقلاب اسلامی از ابتدا، نگاهی جغرافیایی و محدود به مرزهای خاکی‌ سرزمینی‌ ایران‌ نبود و از همان ابتدا، جغرافیایی به پهنای تـمامی ‌ ‌مـلت‌های مستضعف‌، اعم از مسلمان، مسیحی و... حتی ملت‌های غافلِ خودِ کشورهای سلطه‌گر را در نظر داشت و نـسخه‌های او، هـیچ‌گاه بـرای‌ رنگ‌ و نژاد‌ خاصی پیچیده نشده بود. تکامل انقلاب هم به معنای رشد تفکر‌ انقلاب‌ و عـمق‌تر شدن آن است. باز برخی ویژگی‌های این تفکر، همچون آرمان‌خواه و واقع‌بین بودن، عقل‌گرا و مـعنویت‌‌گرا بودن‌ موجب‌ خواهد‌ شـد کـه این تفکر در مسیر تکامل قدم بردارد.

چـنانکه گذشت، پیش‌بینی‌های اول و دوم به یک مجموعه‌ واقعیت‌ها‌ اشاره‌ داشتند که در پیش‌بینی سوم، نـادیده گـرفته نشده‌اند، بلکه بی‌توجهی به آنها تـأثیر قطعی‌ بر‌ موفقیت‌آمیز‌ نـبودن آیـنده انقلاب اسلامی خواهد داشت، ولی از میان آینده‌هایی که می‌توان برای‌ انقلاب‌ اسلامی پیش‌بینی کرد، سومین پیش‌بینی یعنی تکامل و تـوسعه انـقلاب، از احتمال بالاتری‌ برخوردار‌ است.

این مطلب را می توان از مراحل تمدن سازی اسلامی نتیجه گرفت.مراحل تمدن سازی عبارت‌اند از: 1. مـرحله انـقلاب؛ 2. مرحله نظام‌سازی‌؛ 3. مرحله‌ دولت اسلامی؛ 4. مرحله کشور اسلامی‌؛ 5. مرحله‌ تمدن‌ اسلامی.

براساس برخی‌ شواهد‌ و دلایل، انقلاب اسلامی توانسته‌ است‌ تاکنون دو مرحله از مراحل یادشده را پشـت سـر بگذارد. هم اکنون در مرحله‌ سـوم‌، یـعنی مرحله دولت اسلامی است و در حال عبور از مرحله سوم است.

با این وجود با‌ بـررسی‌ هـر‌ یک از آینده‌های ممکن، به این نتیجه می‌رسیم که گزینه‌ سوم از دلایل و شواهد پذیـرفته‌شده‌تری بـرخوردار اسـت. این پیش‌بینی را نه به صورت قطعی و حتمی، بلکه امری مابین‌ حتمیت‌ و احتمال‌ می‌توان دانست.

منبع : تبيان

ارسال نظرات