نگاهی به رابطه کشورهای توسعه يافته و اقمار وابسته
توسعه يافتگي معاصر تا حدود زيادي محصول تاريخي گذشته و روابط اقتصادي و غيراقتصادي ميان كشورهاي متروپل توسعه يافته و اقمار وابسته است. تناقضات سرمايه‌داري و توسعه تاريخي سيستم سرمايه‌داري، توسعه نيافتگي را در اقمار پيراموني ايجاد كرده است.
کد خبر: ۹۰۴۲۸۲۴
|
۱۴ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۵

به گزارش خبرگزاري بسيج استان مركزي ؛ دلار از مرز ده هزار تومن عبور کرده و هيچ كس مسئوليت ان را به عهده نمي‌گيرد. همه يكديگر را مقصر مي دانيم و گردن هم مي اندازيم. جايي هم كه ديگر كسي نمي ماند كه مشكلات را گردن او بندازيم. به كدخدا متوسل مي شويم و ريشه مشكلات را از جانب او مي بينيم. كدخدايي كه قرار بود با رسميت شناختنش اوضاع مان بهتر شود.آن چنان وضع را خراب كرده كه هيچ كداممان نمي دانيم چه بايد بكنيم. اما واقعا مشكل كجاست! از ما يا از كدخدا!

از خودم مي‌پرسم در اين دنياي مدرن با پيشرفت‌هاي شگفت انگيز و برق آسا مگر مي‌شود از كدخدا سخن گفت! همه در جستجوي آرمان‌هاي ليبراليستي سرمان را بر بالش مي گذاريم و صبح از خواب بيدار مي شويم. آزادي، برابري، برادري آن هم مدل غرب محورانه اش آمال ماست. پس اين وسط كدخدا چه كار مي كند؟!

نكند قرار است به عقب برگرديم! نكند قرار است هرچند وقت يك بار زورگويي كدخدا و اعوان و انصارش را تحمل كنيم و هرچند وقت يكبار به آنها باج بدهيم. نكند قرار است در اين دنياي مدرن نگران سنگ اندازی‌هاي دائمي كدخدا به جان و مال و ناموس مان باشيم! آخر كدخدا كه فقط يك كلمه نيست! نام بردن از كدخدا در بستر دنياي مدرن نشانه خيلي چيزهاست! كدخدا از زمينه و متن خاصي نشات مي‌گيرد. پذيرفتن و به كار بردن لفظ كدخدا ما را به بسترها و زمينه‌هاي خاصي رهنمون مي كند كه مسلما آنچه مي خواهيم نيست!

كدخدا اگر كيسه اي گندم به ما مي دهد و خود را منجي ما مي داند، به خاطر آن است که خون ما را مكيده و به اينجا رسيده. كدخدا از ابتدا كدخدا نبوده. هميشه رعيتي بوده اند كه كدخدا را به رسميت بشناسند تا خود او هم باور كند كدخدا است.

براي بررسي چنين موضوعي آشنايي با نظريه پردازان مكتب وابستگي و متفكري هم‌چون فرانك ضروري به نظر مي رسد. فرانك، به طرح اين ادعا مي پردازد كه كشورهاي پيشرفته كنوني هرگز توسعه يافته نبوده‌اند بلكه جوامع بدون توسعه بوده‌اند، توسعه يافتگي معاصر تا حدود زيادي محصول تاريخي گذشته و روابط اقتصادي و غيراقتصادي ميان كشورهاي متروپل توسعه يافته و اقمار وابسته است.

چگونه اقمار به استثمار می‌روند؟
تز اصلي فرانك اين است كه تناقضات سرمايه داري و توسعه تاريخي سيستم سرمايه داري توسعه نيافتگي را در اقمار پيراموني ايجاد كرده است. در نتيجه اين امر اقمار به استثمار مي روند و مراكز متروپل با بهره برداري و تاراج مازاد به توسعه اقتصادي مي رسند.

سه فرض اصلي فرانك كه از الگوي مادرشهر- اقمار ناشي مي شود بدين قرارند:

1.توسعه اقمار برخلاف توسعه مادرشهر به علت موقعيت اقماري اش محدود است:
2.عمده ترين پيشرفت ها در توسعه اقتصادي اقمار در صورتي روي مي دهد كه روابط مادرشهر اقمار به ضعيف ترين شكل خود رسيده باشند.
3.امروزه توسعه نيافته ترين مناطق آنهايي هستند كه در گذشته رابطه اي بسيار نزديك با مادرشهر داشته اند.(1)

هرچند به راحتي نمي‌توان پذيرفت كه در چارچوب نظريه فرانك كشوري هم چون ما در جايگاه اقمار يا وابسته قرار دارد و بايد در مورد حد و حدود يا ميزان وابستگي ما به كشورهاي توسعه يافته به تفصيل بحث كرد. اما بايد متذكر شد آنچه از توسعه در اين مقاله مدنظر ماست آن است كه كشورهاي توسعه يافته در راس هرم توسعه يافتگي از لحاظ امكانات مادي و پيشرفت هاي تكنولوژيكي در جايگاهي بالاتر از ما قرار دارند.

اما آنچه در نظريه فرانك قابل تأمل است، اين نكته است كه فرانك توسعه را محصول تاريخي گذشته و روابط اقتصادي و غيراقتصادي ميان كشورهاي متروپل توسعه يافته و اقمار وابسته مي داند. در اين معنا هرچند كوتاهي هايي از جانب ما در جريان تاريخ صورت گرفته است، اما كشورهاي توسعه يافته نيز دائما با اقدامات خود، در مسير ما سنگ اندازي كرده‌اند تا بتوانند راحت تر و بدون دردسر در جايگاه خود باقي بمانند.

اينجاست كه نبايد كدخدا را انسان پاك و وارسته اي دانست كه تنها به حاكم در جمع آوري ماليات كمك مي كند. بلكه كدخدا دائما تلاش مي ند تا رعيت را از دست يابي به برترين تكنولوژي ها و پيشرفت ها باز دارد تا هم چنان رعيت او باشند و بتواند جايگاه برتر خود در روستا را حفظ كند.

توقف پیشرفت با تن دادن به حاكميت كدخدا
اينجاست كه بايد پذيرفت، تن دادن به حاكميت كدخدا از روند پيشرفت ما جلوگيري مي كند؛ چراكه از نظر فرانك و تحليل هاي تاريخي "عمده ترين پيشرفت ها در توسعه اقتصادي اقمار در صورتي روي مي دهد كه روابط مادرشهر اقمار به ضعيف ترين شكل خود رسيده باشند." اينجاست كه پشت كردن به كدخدا و نپذيرفتن حاكميت او و بازي در زمين او ما را به پيشرفت نزديك تر مي كند نه نزديك شدن و ادعاي دوستي با او و كمك خواستن از او!

امروز مسئله اصلي مديريت بحران است
به اعتقاد فرانك" امروز مسئله اصلي مديريت بحران است. كشورهاي مركز و پيرامون هريك در سطوح و اندازه‌هاي مختلف دچار بحران هستند. جهان سوسياليسم و سرمايه داري و جهان توسعه نيافته همه درگير بحران اند. در دراز مدت نيز هزينه هاي سبك هاي قديم و جديد، مسئله اصلي است. براي كشورهاي مركز اين امكان وجود دارد كه بحران خود را به پيرامون منتقل كنند؛ اما پيرامون ناچار است با اين بحران دست به گريبان شود. اين مسئله مي تواند فروپاشي و درهم ريختگي پيرامون را موجب شود.(2)

مهم اين است كه شرايط و مشكلات را به خوبي درك كرد و انگشت اتهام را به سمت باعث و باني آنها برد. نه ان كه منطق ستايش گرانه و تمجديد كننده پيش گرفت. بايد مشكلات را با تدبير و كارداني مديريت كرد. نه آن‌كه اه و ناله سر دهيم كه ما پشيمانيم!

بايد به اين نكته توجه كرد كه نبايد بر نااميدي دامن زد. سوالي در اينستاگرام شايع شده كه همه از هم مي پرسند" آيا با اين شرايط قصد مهاجرت نداريد"، پرسيدن اين سوال از همگان و القا نااميدي هم سطح با همان كپشن هايي است كه چنين افرادي سلبريتي مابانه در آستانه انتخابات بر آن دامن مي زدند و همگان را به كانديداي مورد نظرشان دعوت مي كردند.

حرف بر سر اين نيست كه نبايد براي تبليغ كانديدايمان تلاش كنيم. بلكه حرف اين است كه بدون منطق و ظاهر بينانه اگر بر تنور انتخابات بدميم و استراتژي براي آينده‌مان نداشته باشيم و عوام پسندانه پيش رويم. سريع جا مي زنيم و سلبريتي مآبانه در تخيلات فرو مي رويم و قصد مهاجرت مي كنيم. چراكه كانديداي ما نتوانسته فضاي فيلم هاي هاليودي را براي ما فراهم كند. بدون اين كه اصل تقصير را به گردن تئوري هاي پنهان در انديشه هاي هاليوودي و سازندگان آن بياندازيم.

بايد حواسمان را جمع كنيم و با سو مديريت و بي تدبيري و سهل انگاري بر مشكلاتي كه توسط كشورهاي توسعه يافته به ما تحميل مي شود، دامن نزنيم.

کدخدا و مشكل آفريني و تفرقه‌افكني
بايد حواسمان را جمع كنيم و با سو مديريت و بي تدبيري و سهل انگاري بر مشكلاتي كه توسط كشورهاي توسعه يافته به ما تحميل مي شود، دامن نزنيم. از كدخدا جز مشكل آفريني و تفرقه افكني نبايد اميدي فراتر داشت. بايد به خودمان و استعدادها و امكانات خودمان اتكا كنيم و پيش رويم. تا زماني كه نگاهمان به دست كدخدا باشد؛ وضع مان بهتر از اين نمي شود.

حواسمان باشد: إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (11 / رعد)

منابع:
1. موسي عنبري، جامعه شناسي توسعه، از اقتصاد تا فرهنگ، انتشارات سمت، فصل دوم توسعه نابرابر در نظام جهاني
2. جامعه شناسي توسعه، مصطفي ازكيا و غلامرضا غفاري، انتشارات كيهان 1388(259-297)

منبع : تبيان

ارسال نظرات