یادداشت وطن امروز/سیده‌آزاده امامی
خروج آمریکا از «برجام» بود که نقطه پایانی بود بر «امید»های دولتی که 5 سال است تخم‎مرغ تمام «تدبیر»هایش را در سبد شکسته «مذاکرات» و «برجام» گذاشته است.
کد خبر: ۹۰۳۱۱۵۶
|
۱۰ تير ۱۳۹۷ - ۰۸:۵۹

به گزارش خبرگزاری بسیج، سیده‌آزاده امامی در وطن امروز نوشت: اواخر سال 96 بود که ادعاهایی از جانب هواداران دولت مبنی بر تلاش منتقدان برای کنار زدن روحانی و به دست گرفتن قدرت مطرح شد. چندی پیش نیز «سعید حجاریان» تئوریسین اصلاحات علنا به طرح و شرح این ادعا پرداخت و به‎‏زعم خود پرده از این سناریو و حالت‎های احتمالی آن برافکند. از آنجا که در روزهای اخیر با توجه به اوضاع نابسامان اقتصادی در گوشه و کنار اظهاراتی با محتوای مطالبه «کنار رفتن» یا «کنار گذاشتن» دولت به گوش می‎رسد، پرداختن به این موضوع و ابعاد و زوایای آن ضرورت بیشتری یافته است؛ به نظر می‎رسد آنچه آقای حجاریان به ظاهر به «افشا»ی آن پرداخته، «نه» خبر و پرده‎برداری از رازی مخوف و سر به مهر در جبهه منتقد، که در واقع «آرزوها»ی جریان متبوع خود ایشان‌(اصلاحات) است که به «تحلیل» تبدیل شده و خیلی نرم و نامحسوس پروژه تحقق آن را نیز کلید زده‎اند!

 

نکته آنکه با فاصله گرفتن از ایام انتخابات و آب شدن رنگ و لعاب عاریتی افزوده شده برای اصلاح امور و آشکار شدن تصنعی بودن این اقدامات نظیر پایین نگه داشتن دستوری قیمت ارز با سیاست‎ها و فشارهای خاص و به تبع آن کنترل دستوری نرخ تورم و... صرفاً به منظور عبور از گردنه انتخابات و ظهور پیامدهای حقیقی سیاست‎های دولت، باور به ناکارآمدی دولت در اداره امور در اذهان ملت قوت گرفت و سبب افزایش نارضایتی نسبت به عملکرد دولت شد. بویژه در سال جدید و با افزایش افسارگسیخته قیمت ارز که تأثیر بلاواسطه‎ای بر قیمت سایر اجناس دارد و نیز ناتوانی دولت در ساماندهی اوضاع به‌رغم وعده‎های داده‌شده، این نارضایتی‎ها ابعاد وسیع‎تری به خود گرفت.

 

علاوه بر آن تحقق تمام آنچه روحانی در ایام انتخابات به منظور سیاه‎نمایی و تخریب رقبای انتخاباتی، به‎زعم خود به‎مثابه «هشدار»ی اعلام کرد که درصورت پیروزی فلانی و فلانی چنین و چنان خواهد شد، در کمتر از یک سال از انتخاب مجدد وی، منجر به کاسته شدن بیش از پیش محبوبیت و افزایش تردیدها نسبت به دولت و برنامه‎های او در میان رأی‎دهندگانی شد که درصد قابل‎توجهی از ایشان تحت تأثیر فضای روانی ایجاد شده با رویکردی صرفاً سلبی و به امید عدم رخداد این شرایط به روحانی رأی دادند و حال ناباورانه نظاره‎گر تحقق همه آنها با هم هستند؛ هم تحریم‎ها بیش از هر زمان دیگری بر آسمان کشور سایه گسترده، هم قیمت ارز با رکوردشکنی بی‎سابقه حتی از رقم هشدار انتخاباتی حامیان روحانی یعنی 5000 تومان بسیار فراتر رفته و چیزی نمانده مرز 10000 تومان را هم درنوردد، هم قیمت خودرو و مسکن و سکه به طرز شگفت‎آوری بالا رفته، هم گشایشی در شرایط اقتصادی ایجاد نشده، هم اوضاع و احوال کسب‌وکار و اشتغال بهبود نیافته و هم...!

 

مهم‎تر از همه اینها خروج آمریکا از «برجام» بود که نقطه پایانی بود بر «امید»های دولتی که 5 سال است تخم‎مرغ تمام «تدبیر»هایش را در سبد شکسته «مذاکرات» و «برجام» گذاشته؛ دولتی که مغرورانه با ادعای در دست داشتن «کلید» حل همه معضلات، حتی مشکل «آب خوردن» به میدان آمد و همه مقدرات خود و بسا سرنوشت کشور را ساده‎لوحانه(که البته خود این تعبیر هم بسیار خوشبینانه است!) به مذاکرات و توافقاتی گره زد که خلأهای بسیار داشت و عاقبت نافرجام امروز آن بارها و بارها هشدار داده شده بود، اما دریغ از گوشی شنوا...!

 

کنار هم گذاشتن این موارد جریان سیاسی حامی دولت را به این جمع‎بندی رسانده که تداوم دولت روحانی با چنین کارنامه غیرقابل دفاعی بیش و پیش از هر چیز ادامه حیات سیاسی این جریان را به خطر خواهد انداخت و به نحو جدی، بیم آن می‎رود که این جریان در انتخابات آتی توسط مردم برای مدتی طولانی از صحنه سیاسی کشور کنار گذاشته شود. چه اینکه این اوضاع و کارنامه بشدت مردود دولت نه‎تنها جایی برای دفاع باقی نگذاشته است، بلکه تا مدت‎ها چونان لکه‎ای سیاه بر پیشانی جریان سیاسی متبوعش مانع از آن خواهد شد که این جریان با اعتمادبه‌نفس و ژست منجی‎مآبانه در عرصه رقابت‎های انتخاباتی عرض اندام کند و تا مدت‎ها در پیشگاه ملت حرفی برای گفتن داشته باشد. خصوصاً که مهم‌ترین و اصلی‎ترین ایده آنها که سال‌ها به‎زعم خودشان به‎مثابه «نسخه شفابخش» مشکلات کشور پرورده و سر دست گرفته بودند و بی‎توجهی به آن را چونان چماقی بر سر رقیب می‎زدند و خود را در بهره‎گیری از آن در راستای منافع ملت واجد مهارت قلمداد می‎کردند، یعنی «مذاکره و رابطه با آمریکا»، در ماجرای «برجام» به مفتضحانه‎ترین شیوه ممکن امتحانش را پس داد و از آنجا که یگانه نقطه اتکای این جریان بود به ‎تمامه دست او را برای ارائه هر برنامه‎ای در رقابت‌‎های آتی تهی کرد و بست.

 

همه این موارد اقتضا می‎کند دولت روحانی کنار گذاشته شود تا بیش از این برای جریان سیاسی همسو با خود هزینه‌تراشی نکند و ته‌مانده اعتبار آن را به باد ندهد. منتها از آنجا که این جریان با سیاهنمایی مطلق دوران بدون روحانی (هم دوران قبل از روحانی در 92 و هم ترسیم شرایط بعد از پیروزی فردی غیر از روحانی در 96) و همزمان مطلوب جلوه دادن ریاست دوباره روحانی با بزرگنمایی و بزک کردن سراب «برجام» نقشی اساسی در پیروزی روحانی داشته، به این زودی و به این راحتی نمی‎تواند از تبعات حمایت از روحانی شانه خالی کرده و علناً پروژه «عبور از روحانی» را کلید بزند.

 

بهترین سناریو برای این جریان رهایی از شر دولت فشل و ناکارآمد روحانی اما «با هزینه رقیب» است! به این ترتیب یک تیر و دو نشان زده‎اند؛ هم با رفتن روحانی پیامد تصمیم‎های ناصواب و عملکرد غیرقابل ‎دفاع دولت بیش از این دامنگیر این جریان نمی‎شود، هم زبان طلبکارانه آنها بلند می‎ماند و با توسل به حربه همیشگی‎شان یعنی هوچی‎گری و غوغاسالاری داد مظلوم‌نمایی سر می‎دهند که «نگذاشتند روحانی کار کند» و برنامه‎هایش را به سرانجام رساند که اگر می‎گذاشتند چنین و چنان می‎کرد و...! و در نهایت عوض اینکه پاسخگوی وضعیتی باشند که بیش از هر چیز محصول پیاده‎سازی نسخه مؤکد ایشان، یعنی همان نسخه عقب‎نشینی و سازش و چشم‎پوشی از مؤلفه‎های قدرت به خیال خام کاستن از «تنش»ها و دشمنی‎هاست، خواهند توانست بار دیگر با ژستی حق به جانب به میدان آمده و حتی ناکارآمدی برنامه‎ها و تفکرات تجویزی خود را پای نظام و انقلاب نوشته و همچنان مدعی و طلبکار باشند!

 

درست به همین دلیل «سناریوی حذف دولت روحانی توسط جناح رقیب» از طرف جریان همسو با دولت، «نه» افشا و تشریح؛ که اتفاقا «تدوین» شد، تا صرف بیان و بازگفتن مکرر آن خود به خود آن را به ‎مثابه گزینه‎ای در فضای سیاسی کشور طرح کرده و احیانا با تحریک نامحسوس برخی منتقدان در نهایت گزینه مطلوب ایشان به زبان دیگران جاری و حتی عملیاتی شود، به این ترتیب که تکرار این گزاره عده‎ای را به این باور برساند حال که اوضاع و احوال اقتصادی کشور در نتیجه سیاست‎های روحانی تا این حد نابسامان و آشفته است، پس قاعدتا تنها راه برون‎رفت از این شرایط نیز کنار گذاشتن دولتی است که مسبب این وضعیت است. حال آنکه این گزاره و این گزینه نه از سوی دلسوزان نظام و انقلاب و برای بهبود اوضاع که ترفندی است محیلانه از جانب جریان دگراندیش غربگرا برای فرار از پاسخگویی نسبت به عملکرد ناکارآمد دولت مورد حمایتش که به نحوی جدی می‎تواند بحران مشروعیت این تفکر را در پی داشته باشد.

 

و شاید هدفی دیگر و به مراتب بزرگ‌تر که در واقع محصول تقسیم کار و نقش‎آفرینی همزمان دشمنان خارجی و بخشی از این جریان (اصلاحات) به‎مثابه سمپات‎ داخلی دشمنان خارجی نظام است و آن متهم کردن نظام به نادیده گرفتن رأی مردم و کارشکنی علیه دولت برآمده از رأی مردم در روندی غیردموکراتیک و در نهایت ایجاد تقابل بین نظام و ملت یا لااقل بخشی از حاکمیت با ملت و در نتیجه دادن بهانه به دشمنان خارجی برای مضاعف کردن فشارها علیه نظام به منظور واداشتن نظام به پذیرش الگوی مورد قبول این حضرات در اداره امور و تعامل با دنیا و نیز قربانی کردن نهادهای خاصی که طی این سال‌ها اصلی‎ترین مانع تحقق اهداف بدخواهان نظام و انقلاب بوده‎اند، بهانه‎ای که برخلاف موارد پیشین این‎ بار می‎تواند به ظاهر موجه و قابل قبول برای افکار عمومی نیز باشد!

 

لذا بر همه دلسوزان و علاقه‌مندان به نظام و انقلاب فرض است با درکی صحیح و دقیق از این موقعیت حساس و به نوعی پیچیده به این امر التفات داشته باشند که در شرایط فعلی طرح هر گزینه‎ای از سوی جریان منتقد که نتیجه آن حذف دولت روحانی باشد، حال چه با استیضاح و عدم کفایت، چه با وادار کردن او به استعفا و کناره‎گیری، اصلا به صلاح نبوده و در حقیقت بازی در زمین و نقشه طراحی شده رقیب است که اهداف پس پرده و شومی بر آن مترتب است.

 

علاوه بر موارد ذکر شده، حذف دولت روحانی در شرایط فعلی جز معاف کردن او از پذیرش مسؤولیت پیامد اقداماتش و انداختن بار این مسؤولیت به دوش دیگری و تحویل میراثی ویران به فردی دیگر نیست. روحانی باید تا آخرین روز بماند و پاسخگوی وضعیتی باشد که با اصرار بر رویکرد خاص خود به‌رغم همه هشدارها و تحذیرها به وجود آورده، اگر هم ضرورتی بر رفتن او پیدا شود، باید این حذف توسط مردم یا جریان سیاسی همسو با او رقم بخورد و منتقدان نباید در این مسیر پیشقدم شوند تا تمایلات شوم عده‎ای بدخواه نظام و انقلاب، با هزینه جریان متعهد و وفادار نظام جامه تحقق به تن نکند!

ارسال نظرات