گفتگو با «ليلا وزيري» بانوي هنرمند خوشنويس اهل ری
خبرگزاری بسیج، «ليلا وزيري» اهل شهرری تاکنون با قلم تواناي خود در خطوط نستعليق، ثلث، نسخ، محقق، ريحان و رقعه آثار هنري بسياري را خلق کرده است، مصاحبه ای با وی انجام داده ایم که از نظر خوانندگان گرامی می گذرد:
کد خبر: ۹۰۳۰۶۰۵
|
۰۸ تير ۱۳۹۷ - ۰۰:۳۹

مات و مبهوت شده بودم، انگار جادويي سحرانگيز مرا مسحور خود کرده بود... چشمم بي‌اختيار دواير و خطوط و نقوش را دنبال مي‌کرد و نمي‌توانست يک لحظه دل از آن همه زيبايي بردارد... انگار دنبال کشف و گره‌گشايي از يک معماي مخفي در پس آن خطوط بود... اطلاعات زيادي نداشتم فقط مي‌دانستم از همان‌ قديم نديم‌ها،‌ از همان ‌زمان که دنيا هنوز قدر گوهري به اين ارزشمندي را نمي‌دانست، زلفش با هنر ايراني گره خورده است... ديده بودم آثار نابي را که هر بيننده اهل ذوقي را مدهوش مي‌کرد... رقص قلم و صداي بي‌مانند کشيده شدنش بر صفحه سپيد کاغذ را شنيده بودم اما تا به حال فرصت و مجالي دست نداده بود که پاي صحبت يکي از اهالي اين هنر ظريف و لطيف بنشينم و از دنياي قلم و دوات بشنوم تا اين‌که در يک روز خوش بهاري يکي از آن‌ها مهمان مجله ما شد... «ليلا وزيري»؛ بانويي هنرمند که سال‌ها همدم و هم‌نشين اين هنر زيباست و توانسته مقامات و افتخارات زيادي را در اين راه کسب کند.... پيشنهاد مرا بپذيريد و خواندن اين مصاحبه را از دست ندهيد.

 

 

 

نيم نگاهي به برخي از فعاليت‌ها و افتخارات هنري «ليلا وزيري»

 

«ليلا وزيري» اهل شهرری است. او تاکنون با قلم تواناي خود در خطوط نستعليق، ثلث، نسخ، محقق، ريحان و رقعه آثار هنري بسياري را خلق کرده است، نيم نگاهي به برخي از فعاليت‌ها و افتخارات هنري اين بانوي خوشنويس چنين کارنامه پر افتخاري را پيش روي ما مي‌گذارد:

 

 عضو و مدرس رسمي انجمن خوش‌نويسان ايران از سال 1380 تاکنون.

 

 اخذ مدرک ممتاز و فوق ممتاز در رشته‌هاي ثلث و نسخ.

 

 اخذ مدرک مدرسي خط ثلث.

 

 شرکت در بيش از يک‌‌صد و پنجاه نمايشگاه خوش‌نويسي در شهرهاي مختلف ايران و کشورهايي چون مالزي، قطر، ترکيه، عراق، آلمان و لبنان.

 

 کسب بيش از چهل رتبه (اول تا سوم) در جشنواره‌هاي سراسري و کشوري.

 

 جوان برتر سازمان ملي جوانان 1385

 

 کسب رتبه و تقدير از رياست مجلس شوراي اسلامي به عنوان بانوي ممتاز قرآني در سطح بين‌الملل در برج ميلاد تهران.

 

 نگارش کتيبه و شرکت در بيش از 50 ورک‌شاپ در زمينه خطوط اسلامي ـ قرآني.

 

 کتابت چندين جزء از قرآن کريم و خلق بيش از يک‌صد تابلوي قرآني.

 

 تدريس در انجمن خوش‌نويسان ايران، دانشگاه‌ها و مراکز آموزشي عالي ‌ـ مدارس عالي و حوزه‌هاي علميه خواهران.

 

 چاپ چندين پوستر قرآني در تيراژهاي بالا.

 

 چاپ اثر در سلسله کتاب‌هاي تجلي نور و مجلات متعدد.

 

 شرکت در داوري و مصاحبه‌هاي تخصصي توسط شبکه‌هاي راديويي و مطبوعات.

 

 همکاري با مرکز طبع و نشر قرآن کريم.

 

 

 

 

 

 

 

اولين قدم‌ها در دنياي هنر

 

در ابتداي مقطع دبستان، به شدت به نقاشي علاقه‌ داشتم و حتي چند باري به مسابقات نقاشي کودکان راه پيدا کرده بودم. در آن سال‌ها درست کردن روزنامه‌ديواري مخصوصا در ايام دهه‌فجر يکي از کارهاي جذاب و دوست‌داشتني بچه‌ها محسوب مي‌شد. وقتي اين ايام مي‌رسيد، من کارهاي نقاشي روزنامه‌ديواري هم‌کلاسي‌ها و حتي دانش‌آموزان پايه‌هاي بالاتر را با ذوق و هيجان بسيار زياد کودکانه انجام مي‌دادم که معمولا خيلي هم عالي از آب درمي‌آمد. اين نقاشي‌ها اولين گام‌هايي بود که مرا به سمت هنر مي‌کشاند. دوران راهنمايي نيز به همين منوال گذشت و با وجود اين‌که بسيار درس‌خوان بودم اما بيشتر مهارت من در نقاشي بود که مورد تحسين دوستان، معلم‌ها و ديگران قرار مي‌گرفت.

 

 

 

 يک آرزوي نامحقق

 

با وارد شدن به مقطع دبيرستان، تقريبا نقاشي را کنار گذاشتم شايد به اين خاطر که در تصورات نوجواني، آن را کاري کودکانه مي‌پنداشتم. به جاي آن، نوشتن متن‌هاي ادبي و رياضي در رأس علاقه‌مندي من قرار گرفت. راه يافتن به المپياد رياضي و تشويق هم‌کلاسي‌ها و معلم‌ها در زنگ‌هاي انشاء و هيجاني که در نوشتن و حل مسائل رياضي داشتم به من نشان مي‌داد که راهم را درست انتخاب کرده‌ام و فقط به اين فکر مي‌کردم در مهارت‌هايي که استعداد و علاقه دارم فعاليتم را ادامه دهم و به بهترين شکل بياموزم و روزي به عنوان يک معلم، در کلاسي که تمام افراد آن معلولين هستند حاضر شوم. نظريه دوران نوجواني‌ام اين بود که هنر اصلي، آموختن مهارت‌ها به کودکاني است که دچار معلوليت ذهني يا جسمي هستند حالا به هر طريق ممکن و به هر اندازه که مي‌شود. و اين آروزيي بود که هيچ‌گاه تحقق نيافت.

 

 

 

 يک اتفاق ساده و آغاز يک مسير هنري

 

در کنار درس، هنرهاي دستي مخصوصا خياطي را دنبال مي‌کردم که البته محدود به تابستان‌ها مي‌شد و جالب اين‌که در آن سال‌ها يکي از مشتريان پروپاقرص «زن‌روز» و قسمت ضميمه خياطي مجله بودم تا اين‌که به طور اتفاقي پايم به کلاس خوش‌نويسي باز شد. با توجه به شرايط کاري پدر، محل سکونت‌مان از تهران به قم منتقل شده بود و تقريبا از تمام دوستان و فاميل دور افتاده بوديم. به جبران اين دوري و دلتنگي تصميم گرفتم کلاس‌هاي خياطي پيشرفته را در شهر قم دنبال کنم. امکانات شهر، آموزشگاه‌ها و فرهنگ‌سراهاي شهر را نمي‌شناختم. به طور اتفاقي شماره فرهنگ‌سرايي به دستم رسيد. همان روز به سختي و پرسان پرسان به فرهنگ‌سرا رفتم و در کلاس خياطي ثبت‌نام کردم که به دليل تشابه اسمي، قبض کلاس‌ خطاطي براي من صادر شد. هفته بعد در اولين روزهاي زمستان که شروع کلاس‌ها بود چون مسيرها را دقيق نمي‌دانستم جلسه اول با تأخير به فرهنگ‌سرا رسيدم و فکر مي‌کردم شايد جالب نيست جلسه اول با تأخير وارد کلاس شوم و طبق قبضي که صادر شده بود به کلاس خوش‌نويسي رفتم.

 

 

 

 هنر برتر از گوهر آمد پديد

 

مدرس، براي آگاهي از سطح و سنجش عيار هنرجويان، نمونه‌اي از خط ما را ‌خواستند. من تک مصرع «هنر برتر از گوهر آمد پديد» را نوشتم که با استقبال و تشويق خوب مدرس مواجه شد و تصميم گرفتم يک ترم کلاس خوش‌نويسي را ادامه بدهم و فعلا از کلاس خياطي صرف‌نظر کنم. در همان يک ترم، زمان خيلي زيادي را براي تمرين مي‌گذاشتم و به شدت به هنر خوشنويسي علاقه‌مند شده بودم طوري‌که توانستم به سرعت در امتحانات انجمن خوش‌نويسان شرکت کنم و هر بار با موفقيت آن‌ها را پشت سر بگذارم.

 

 

 

 تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي

 

يک سال کامل گذشت و دقيقا در اولين روزهاي دي‌ماه به عنوان مدرس در همان فرهنگ‌سرا به همکاري دعوت شدم. با توجه به سن کمي که داشتم تدريس خط و خوش‌نويسي براي هنرجوياني که هر کدام حداقل ده سال از من بزرگ‌تر بودند برايم بسيار هيجان‌انگيز بود. تدريس را بسيار دوست داشتم ولي مي‌خواستم به دنبال ديگر علاقه‌مندي‌هايي که داشتم هم بروم ولي ظاهرا خط و خوش‌نويسي دست ‌بردار نبود.

 

يکي از آن روزها در گالري شهر، يک نمايشگاه آثار خوش‌نويسي برگزار شد. از ديدن آثار، فوق‌العاده هيجان‌زده شده بودم. در بين کارها آثار ثلث نظرم را جلب کرد و در بين آن‌ها شکل و فرم اجراي کلمه «ه» دو چشم در کلمه «هو». ـ هو يکي از اسامي حضرت حق است که در آيات قرآني نيز به تعدد تکرار شده ـ تقريبا اواسط ترم بود که به کلاس استاد عبدالرضايي ـ که آوازه و شهرتي بسيار در خط ثلث داشتند ـ رفتم و از ايشان خواستم چند جلسه‌اي در کلاسشان حضور داشته باشم. حضور چند جلسه و تشويق استاد و ديگر هنرجويان مرا شيفته خط ثلث کرد و کلاس چند جلسه‌اي به چندين ترم انجاميد. در پايان دو ترم در امتحانات ثلث ممتاز هم شرکت کردم و بحمدالله قبول شدم. طي دو سال، تمام امتحانات انجمن خوش‌نويسان را با موفقيت پشت سر گذاشتم و در سال 79 موفق به اخذ مدرک ممتاز شدم و آن موقع بود که تصميم گرفتم بيشتر بياموزم و خداوند اين توفيق را به من دادند که مسير زندگي و کار حرفه‌اي‌ام در اين جهت باشد؛ خوش‌نويسي و به طور تخصصي خط ثلث. «تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي»

 

 

 

 دنياي متفاوت خطوط

 

در خوش‌نويسي اسلامي شش خط اصلي به عنوان «اقلام سته» وجود دارد: محقق، ريحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقيع که وجه تمايز اين شش خط، اختلاف در شکل حروف و کلمات نسبت سطح به دور، نسبت به يکديگر مي‌باشد که در تمام کشورهاي اسلامي از جمله ايران رواج دارد. البته در عصر حاضر و مخصوصا در ايران، 4 خط اصلي وجود دارد: نستعليق، شکسته نستعليق، ثلث و نسخ. هر خط کاربرد و وجه تمايزي نسبت به ديگر خطوط دارد. در ايران خط نستعليق با شناسنامه‌اي کاملا ايراني با اقبال بيش‌تري مواجه شده است و حال آن‌که خط ثلث در کشورهاي ترک و غربي به عنوان خط اصلي جايگاه ويژه‌اي دارد. نوشتن متن و اشعار فارسي غالبا خط نستعليق را مي‌طلبد. در نگارش متن‌ها و اشعار عاشقانه، طبيعتا به سمت شکسته نستعليق پيش مي‌رويم. براي راحت و روان خواندن متن‌هاي عربي ـ قرآني و احاديث نياز به خط نسخ داريم و اگر قرار هست متني قرآني با فضايي گرافيکي نوشته شود، حتما به سراغ خط ثلث مي‌رويم. همان‌طور که مي‌دانيد در معماري اسلامي و ايراني،‌ ما از شکوه و ابهت و فضاي گرافيکي که در بطن خط ثلث نهاده شده بسيار بهره‌مند بوده و هستيم و سالياني متمادي است که آيات قرآن و احاديث با خط ثلث، زينت‌بخش مساجد و اماکن اسلامي بوده و هست.

 

 

 

 خطوط نوراني

 

در مورد انتخاب آيات و روايات براي هنر خوشنويسي دو وجه مدنظر است. برخي موارد کارها سفارشي است که معمولا در اين مورد، انتخاب متن يا آيات و احاديث کاملا به عهده سفارش‌دهنده است که اين سفارش مي‌تواند براي استفاده‌هاي گوناگون پوستر، چاپ، کاشي و جلد و... باشد. نکته‌اي که برايم اهميت دارد اين است که سعي مي‌کنم صحت و سقم احاديث را جويا شوم و روي اعراب توجه خاصي داشته باشم. در اين زمينه هيچ‌گاه به دانش خود اکتفا نمي‌کنم و در مورد اعراب از اهالي فن مشورت مي‌گيرم. براي نوشتن آيات قرآن هم از قرآن‌هايي که مورد تأييد مرکز طبع و نشر باشد استفاده مي‌کنم.

 

اما بخش ديگر کار، آثاري است که براي نمايشگاه‌ها و اجراي قطعات نمايشگاهي نوشته مي‌شود که در اينجا انتخاب آيات و روايات کاملا به عهده خوش‌نويس است. من در اين بخش تا جايي که بتوانم مواردي چون معني و مفهوم آيه، ارتباطي که در وهله اول برقرار مي‌شود، گستردگي آيات و حتي نياز و ارتباط مخاطب را لحاظ مي‌کنم و البته در بخش هنري هم، براي آنکه بتوانيم صفحه موفق‌تري از لحاظ هنري داشته باشيم بايد نوع کلمات و حروفي که در آيات وجود دارد را بررسي کنيم.

 

مولا امير‌المؤمنين حضرت علي‌عليه‌السلام در مورد خط جمله بسيار زيبايي دارند که مي‌فرمايند: «الخط لسان ‌اليد: خط، زبان دست است.» (غررالحکم، 706).

 

 

 

 برگي از افتخارات

 

من تا به حال در حدود يک‌صد و پنجاه نمايشگاه گروهي شرکت داشته‌ام که در شهرهاي تهران، ري، کرج، قم، تبريز، تکاب، يزد، اصفهان، شيراز،‌ مشهد، کرمان و... برگزار شده است. هم‌چنين در نمايشگاه‌هايي در کشورهاي قطر، مالزي، عراق، آلمان، ترکيه و لبنان هم حضور داشتم. البته اميدوارم بتوانم به زودي در کشور امارات، مصر، نمايشگاه انفرادي داشته باشم. شرکت در جشنواره‌هايي سراسري و کشوري و کسب بيش از چهل رتبه برتر و برگزيده در خط ثلث و بحمدالله دريافت جوايز متعدد از بزرگان هنر، فرهنگ و سياست هم از ديگر مواهبي است که در اين راه به دست آوردم. بحمدالله و با استعانت از خداوند متعال جوايز و رتبه‌هاي زيادي را در جشنواره‌ها داشتم که به تبع آن برکات معنوي و مادي بسيار زياد را نصيبم کرده است. رتبه‌هايي که کسب کردم اغلب در خط ثلث بوده حال آن‌که خط ثلث را خطي مردانه مي‌دانستند. حضور يک بانو در بين برگزيدگان 4 رشته اصلي موفقيت بالايي بود و من بعضا با تشويق مستمر و استقبال بي‌نظير مدعوين روبرو مي‌شدم. صد البته در حال حاضر بسيار خرسندم که طي سال‌هاي اخير تعداد خانم‌هاي برگزيده در جشنواره‌هاي ملي «مخصوصا در خط نسخ» از لحاظ کمي و کيفي رشد قابل توجهي داشته و دارد و برايم بسيار اهميت داشته و دارد که بانوي هنرمند با اصالت اسلامي‌ـ ايراني خود در مجامع هنري، حضوري کاملا اسلامي، پويا و قدرتمند داشته باشد.

 

 

 

 نذر امير

 

و اما در مورد بهترين جايزه بايد بگويم در زمستان سال 89، فراخواني در يک نوبت مبني بر اهداي آثار هنري در رشته‌هاي مختلف به آستان حضرت علي‌‌عليه‌السلام در سيما پخش شد. بدون هيچ چشم‌داشت مادي، 3 اثر ثلث به دبيرخانه ارسال کردم و تقريبا در اوايل سال 90 آثار برتر براي اهدا به آستان علوي انتخاب شد. آثار و خالقان اثرهاي برتر طي کارواني با عنوان «نذر امير» در شب سيزده رجب به نجف اشرف مشرف شدند. اولين سفر من به کشور عراق و زيارت عتبات عاليات بود. کاروان «نذر امير» و کاروان گل‌آرايي در شب سيزده رجب به طور اختصاصي در تمام ساعات شب تا اذان صبح در حرم مولا امير‌المؤمنين‌عليه‌السلام حضور داشتند که مستند اين حضور از سيما هم پخش شد. جايزه‌اي معنوي که هنوز هم طعم شيرين آن شب بهشتي را در وجودم احساس مي‌کنم.

 

 

 

 توفيق الهي

 

بودن و ماندن در اين مسير توفيق الهي است و خط و خوش‌نويسي بحمدالله برکات معنوي و مادي فوق‌العاده زيادي را براي من به ارمغان داشته و دارد. خواسته ديرين من اين است که بتوانم تمام قرآن را در يک مصحف شريف و نفيس و با قلم ثلث و با عيار بالا اجرا کنم و از خداوند متعال مي‌خواهم اين رزق را نصيبم گرداند.

 

 

 

 هنر باشکوه

 

در اولين يکشنبه سال 96 بود که نمايشگاهي از آثار خوش‌‌نويسي با هدف شناساندن هنر مقدس خوش‌نويسي و آشنايي با خطوط اسلامي ـ ايراني، وارد اکران يک ماهه خود شد. تقريبا در روزهاي ابتدايي آبان‌ماه سال 95، با ارسال دعوت‌نامه از طرف گالري برلين ـ باکو شمارش معکوس و کار فشرده براي نمايشگاه آغاز شده بود. پنج ماه زمان داشتم که بايد در اين مدت آثاري را براي نمايشگاه آماده مي‌کردم. در کنار مشق و تمرين و اجراي آثار که اغلب آ‌ن‌ها «خط ثلث» بودند مي‌بايست از فضا، نگرش و ذائقه مخاطب آلماني هم کسب اطلاع مي‌کردم. تحقيقات، مقدمات سفر، اخذ ويزا ـ که براي خود هفت خاني بود ـ قراردادها و هماهنگي‌هايي که با رايزني و گالري بايد صورت مي‌گرفت و البته هزينه بالاي سفر فعاليت شبانه‌روزي مي‌طلبيد. با استعانت و توکل به خداوند قدم در مسيري شگرف گذاشتم که خدا را شکر برکات زيادي به ارمغان آورد. در طول برپايي نمايشگاه اولين سؤال مخاطب آلماني در مواجه با آثار قرآني، معني آيات بود که مي‌بايست با زباني ساده برايشان توضيح مي‌دادم و نگاه هنرمندانه، عميق و پر از سؤال بازديدکنندگان که شايد اغلب براي اولين بار با هنر مقدس خوش‌نويسي ايران، ارتباط برقرار کرده بودند، تأمل آن‌ها در مفهوم آيات و شنيدن واژگان «هنر باشکوه» و «شگفت‌انگيز» برايم بسيار دلنشين و دلگرم‌کننده بود.

 

 

 

 يک تجربه دلنشين و غافلگيرکننده

 

بودن و زيستن در اين آب و خاک، حس ايراني و مسلمان بودن را جزئي از وجود و روزمرگي‌هايم قرار داده ولي وقتي از مرزها عبور مي‌کنيم اسلام و ايران، حسي ارزنده و تجربه‌اي شيرين را برايمان به همراه دارد. مخصوصا وقتي يک خانم به واسطه حجاب خود گوياي مسلمان بودنش است. چنين حضوري حسي نو و تجربه‌اي غافلگير‌کننده داشت که خاطراتي زيبا را برايم رقم مي‌زد. کشور آلمان به واسطه قانون‌مداري فضاي مناسب را براي مسلمانان دارد و کثرت مسلمانان در برلين باعث شده تا ساکنان شهر برلين آشنايي با اسلام، قرآن و پوشش اسلامي را داشته باشند. در روز افتتاحيه مدعوين از آلماني‌ها و ايرانيان مقيم برلين بودند. جالب اين‌که تعدادي از ايرانيان مقيم از من به خاطر پوشش اسلامي بسيار تشکر مي‌کردند و در طول سفر که نسبتا زمان طولاني داشت اگر سؤالي يا کمکي در جهت ديدني‌هاي شهر يا خريد مايحتاج و... داشتم بسيار کارگشا بودند.

 

برخورد مخاطبان آلماني هم که وقتي با عذرخواهي من در مقابل دست دادن مواجه مي‌شدند بسيار جالب بود. آن‌ها با روي باز و گاها با تعظيم کوتاهي مي‌گفتند ما اعتقادات مسلمانان را مي‌شناسيم و به آن احترام مي‌گذاريم و به زن مسلمان و هنرمند درود مي‌گفتند که همه اين‌ها نشانه عزت اسلام است.

 

در برخي از شهرها مثل ارفورت، پتسدام و درسرن تعداد مسلمانان بسيار اندک و گاه انگشت‌شمار بود. حضور من در ارفورت که شهري زيبا در ايالت تورنيگن و در قلب آلمان است تقريبا چند روزي طول کشيد و خاطرات جالب و به ياد ماندني از آن چند روز برايم به يادگار مانده است. يکي از زيباترين خاطرات مربوط به تدريس و آشنايي خوش‌نويسي ايراني در دانشگاه ارفورت ـ که

 

 

يکي از قديمي‌ترين و معتبرترين دانشگاه‌هاي آلمان مي‌باشد ـ است. در ساعات اول حضور در دانشگاه هيجان و تعجب دانشجويان از حضور زن مسلمان با حجاب اسلامي‌ ـ ايراني را به وضوح مي‌توانستم در چهره‌شان ببينم. کلاس دو روزه در فضايي بسيار صميمي برگزار شد. نوع اجرا و وسايل کار برايشان بسيار جذاب بود طوري که زمان کلاس از زمان تعيين شده هم طولاني‌تر مي‌شد. در پايان روز دوم وقتي دانش‌آموزان بدون اين‌‌که تقاضايي از جانب من باشد کلمات «‌بسم الله ‌الرحمن الرحيم» و «الله اکبر» و «محمد رسول‌الله» را در صفحات اينترنت جستجو و با قلم ني و مرکب تحرير مي‌کردند برايم بسيار غافلگير‌کننده بود و هيجاني بسيار دلنشين که تا به حال تجربه‌اش را در هيچ کدام از کلاس‌هايم نداشتم، تجربه کردم.

 

 

 

 تجلي تمدني بزرگ درآينه خطوط

 

در حاشيه نمايشگاه برنامه‌اي براي آشنايي با خطوط اسلامي ‌ـ ايراني و به همت رايزني جمهوري اسلامي در برخي از شهرهاي آلمان برگزار شد؛ کلاس‌هايي در گالري، مرکز پناه‌جويان در برلين و دانشگاه ارفورت. در ابتداي هر کلاس توضيحي مختصر و ساده از جايگاه هنر خط و خوش‌‌نويسي، وسايل کار، تلفظ،‌ بيان قواعد و سپس نگارش مشتاقانه حروفي که تا به حال هيچ شناختي از آن نداشتند، بيان مي‌شد. هم‌چنين مخاطبين آلماني سؤالاتي در مورد ايران و فرهنگ آن مي‌پرسيدند و ديدن تصاوير برخي از اماکن ديدني ايران براي‌ آن‌ها بسيار جالب و غيرمنتظره بود. ارتباطي که هنر شريف خوش‌نويسي بين دو فرهنگ ايجاد مي‌کرد فراتر از تصور من بود. اگر با اين کار توانسته باشم قدمي هر چند بسيار کوچک براي شناساندن تمدن بزرگ سرزمينم بردارم خدا را شاکرم و به نظرم براي قريب به بيست سال تلاش و حضورم در عرصه مقدس خوش‌نويسي کافي است.

 

 

 

 از ميان گنجينه خاطرات سفر

 

خاطره‌‌اي جالبي که از اين سفر دارم اين است که در شهر ارفورت، به علت قلت مسلمانان، طبيعتا پيدا کردن رستوران با غذاي حلال بعد از ساعت‌ها گرسنگي کار سختي بود. وقتي در يک رستوران پاکستاني وارد شدم و گارسن براي سفارش گرفتن غذا آمد، بعد از سلام و قبل از هر سخني در اولين سؤال از من پرسيدند آيا تو شيعه هستي؟ و گفتم بله. بلافاصله پرسيدند: آيا تو به زيارت امام حسين‌عليه‌‌السلام رفته‌اي؟ گفتم: بله. هنوز غبطه و حس عجيب آن مرد را به خاطر دارم که گفت: بزرگ‌ترين آرزوي من زيارت امام حسين‌عليه‌السلام است. تمام مدتي که مشغول صرف غذا بودم به اين فکر مي‌کردم که اي کاش روزي آرزوي اين مرد تحقق يابد.

 

 

 

 هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم

 

و به عنوان آخرين سخن بايد بگويم خداوند را شاکرم که مرا در اين مسير قرار داده است. خط و خوش‌نويسي که به عنوان شريف‌ترين و مقدس‌ترين هنر، اگر در محضر قرآن هم باشد ارزش والايي پيدا مي‌کند. مأنوس بودن با قرآن به طور حتم مي‌تواند تأثيرات شگرفي به وجود بياورد و کتابت اين کتاب مقدس توفيقي هست که اميدوارم همواره روزيم باشد. سپاس از خانواده مهربان و صميمي‌ام که تمام اوقات با شکيبايي مشوق و حامي من بودند. يادي هم مي‌کنم از پدر عزيزم روحش شاد باد و تشکر مي‌کنم از استاد ارجمندم، جناب آقاي «احمد عبدالرضايي» که سال‌هاي طولاني براي ارتقاء خطوط ثلث و نسخ در ايران تلاش بسياري داشته و دارند. در پايان حديثي از امام علي‌عليه‌السلام  را زينت‌بخش کلامم مي‌کنم: «کلام نيکو، صيد دل‌هاي مردم و خط نيکو تفرج و روشني به چشم رساند اگر درون از تيرگي پاک گردد خط نيکو مي‌آيد. اي صاحبان ادب، نيکويي خط را بياموزيد زيرا که زيبايي خط، براي اهل ادب و دانش زينت است، براي اغنياء جمال و براي محتاجان بهترين کسب‌هاست.»

 

مصاحبه: فاطمه اقوامي

 

عکاس: محمدعلي شيخ‌زاده، فرناز بهشتي

 

 

 

 

 

 

ارسال نظرات