خبرهای داغ:
ایران در بین الملل اسلامی حضور عمیق و فعال داشته ولی این حضور با حفظ هویت شیعی و رهبری ستادی و مرکزی سرزمینی (و نه قومی) ایران بوده و با نوعی دست برتر در همه زمینه ها همراه خواهد بود.
کد خبر: ۹۰۲۷۱۰۶
|
۲۷ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، متن زیر بخش دوم از یادداشت موسی نجفی با عنوان تاثیر متقابل انقلاب اسلامی و هویت ایرانی است که در ادامه می خوانید. بخش اول این یادداشت را از اینجا ببینید.

در برخی از موضوعات به ظاهر کم اهمیت اجتماعی گاهی می شود به ریشه یابی ها و بحرانهای بزرگتری رسید که اگر از منظر نظریه پردازی سیاسی به آن توجه نشود هزینه های سنگین حتی امنیتی در پی خواهد داشت ؛ نمونه این مطلب بحث هایی بود که چند روزی فضای مجازی را به خود مشغول نموده و جامعه شیعی ایران را نسبت به برخی مسائل جهان اسلام حساس نمود ؛ به نظرم صرف نظر از  فضای مجازی و مسائل و طراحی های خارج از کشور ، در اینگونه مسائل نوعی حساسیت ملی طبیعی وجود دارد که بایستی ریشه یابی گردد .

در مورد شعائر انقلاب اسلامی و پیوند آن با سرزمین ایران به نظر می رسد در پایان دهه چهارم و شروع دهه پنجم عمر جمهوری اسلامی تحولات و صورت مسئله جدیدی شکل گرفته؛ صورت مسئله ای که تقریبا به اشکال و انحاء مختلف در جامعه و سطوح طبقات گوناگون در جریان است . این افق و زمینه حتی دستاویز سیاستمداران روحانی و غیر روحانی در عرضه انتخابات نیز گشته است . به نظر می رسد در این مسئله سه گروه و تفکر قابل ره گیری باشند : 

اول : گروه طرفدار ایران بدون حضور بین المللی و توجه صرف به مشکلات داخلی بدون توجه به سایر حوزه های سیاسی و یا فرهنگی بیرون از سرزمین و جغرافیای ایران ؛ البته خود این گروه طیف وسیع و متنوعی را در برمی گیرند و از افراد ایران دوست و وطن خواه تا عناصر وابسته به شبکه های خارجی را شامل می گردد و نوع مهندسی شده شعارهای آنان در افراطی ترین وضعیت شعار نه غزه و نه لبنان ، جان فدای ایران می باشد . این تفکر، گاه در حالت شاذ خود به حذف اسلام از منافع ملی حکم می دهند و تعابیر ناسیونالیستی آنان با نوعی سکولاریسم پیوند می یابد.

دوم : گروه و طیف بعدی پیوند مطلق میان آرمانهای بین الملل اسلامی با منافع ایران قائلند ؛ البته در این طیف هم تنوع و گستردگی و افراط و تفریط بسیاری دیده می شود و در تندترین و رادیکال ترین حالت و حتی در موارد شاذی با پاک کردن صورت مسئله سرزمینی ایران و قبول نکردن ممیزات و یا امتیازات ملی به نوعی طرفانتر ناسیونالیست اسلامی می روند .افکار و سیاست های مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی و سیاست نگاه به امپراطوری عثمانی و برخی قرائت های امروزین آن میتواند شاهد مثال تاریخی و شاخصی  بر این طیف باشد.

البته نوع عملی نگاه سید جمال الدین اسدآبادی به وحدت اسلامی چون به نحوی موجب سیادت و برتری امپراطوری عثمانی می شده و هویت شیعی و ارزشهای ملی ایران را نادیده می گرفت از سوی مراجع شیعه و بزرگانی مثل آیت الله میرزای شیرازی مورد پذیرش جدی قرار نگرفت . امروز بعد از گذشت بیش از یک صد و بیست سال ضرورت اصلاح این نظریه احساس شده و با توجه به جایگزینی و برتری و پیشتازی انقلاب اسلامی ایران و نابودی امپراطوری عثمانی در صد سال قبل بایستی نسخه جدید و متحول و متکامل این نظریه طراحی گردد.

سوم ؛ به گروه و طیف سومی هم می توانیم توجه نماییم که منافع ملی ایران را به عنوان بزرگترین و مهمترین کشور شیعی جهان و پایگاه اصلی انقلاب اسلامی مد نظر داشته و به نوعی با ترکیب عناصری از ملیت ایرانی در سایه مذهب تشیع رسیده و البته این صبغه شیعی را نه در سیاست های تکفیری و بنیادگرای افراطی بلکه در سایه سیاست تقریبی جستجو می کند؛ لذا در این نگاه ، اصل حفظ پایگاه ایران اسلامی شیعی است و کمک به لبنان و یا خصومت با اسرائیل با زاویه نگاه ام القرای جهان اسلام یعنی حفظ و محوریت ایران بایستی صورت بگیرد.

در حقیقت در این نظریه سوم ،  ایران در بین الملل اسلامی حضور عمیق و فعال داشته ولی این حضور با حفظ هویت شیعی و رهبری ستادی و مرکزی سرزمینی ( و نه قومی)  ایران بوده و با نوعی دست برتر در همه زمینه ها همراه خواهد بود . به نظر می رسد این نظریه نه  توهم و بلند پروازی بلکه بیان واقعیتی ملموس در بیان وضعیت جهان اسلام و قدرت و هژمونی و رهبری ایران اسلامی است و این برتری بخاطر مقیم شدن انقلاب اسلامی در سرزمین ایران و مسیر درستی است که امام خمینی ، ایران را در دهه های قبلی در آن قرار داده و امروز ثمرات و ابعاد آن در نوعی مدنیت نیرومند دینی در ایران اسلامی شیعی قابل رویت است.

ارسال نظرات
پر بیننده ها