خدایا در این روز، برایم سهمی از رحمت بیکرانت قرار بده و با دلایل قوی وروشن مراهدایت فرما پیشانیم را بگیر و به تمام خوشنودیهایت سوقم بده به حق آن محبتی که به بندگانت داری، ای آرزوی مشتاقان.
کد خبر: ۹۰۲۰۶۷۶
|
۰۴ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۳:۰۷

در شرح دعای روز نهم چند نکته نهفته است که بصورت مختصر به آن اشاره میشود.

نکته ها:

1-رحمت واسع یعنی چه؟

2-هدایت به دلایل روشن الهی چیست؟

3-گرفتن پیشانی و سوق دادن به اعمال مورد رضای جامع یعنی چه؟

نکته اول:

کلمه رحمت در انسانها به معنای رقت قلب یا دلسوزی است و در مورد خدا مهربانی نیکی واحسان و یا عفو و گذشت را معنا می دهد.

در این دعا انسان متقاضی رحمت واسعه الهی است ولی باید توجه کرد آیا این گونه درخواست ها در زمینه سازی برای دریافت رحمت معنا می دهد یعنی او ازخدا می خواهد که او را به اعمال و یا به چیزهایی هدایت کند تا بدینوسیله مشمول رحمتش واقع شود؟ و یا اینکه او بدون هیچ اعتنایی به اسباب نزول رحمت از خدا طلب رحمت می کند؟

اگر به آیات قرآن مراجعه کنیم بخش اول باید مدنظر واقع شود چون هیچ چیزی بدون اسباب نصیب انسان نمی شود مثلًا اگر کسی بخواهد از امواج موجود، در اطراف خویش آگاه گردد باید به فکر یک دستگاه رادیویی باشد که قدرت گیرندگی امواج را دارد چون بدون آن هرگز چنین خواسته ای محقق نخواهد شد.

در مورد تقاضای رحمت خدا هم باید به فکر در اختیار گرفتن اسبابش بود تا بدینوسیله دعا مستجاب گردد.

در آیات قرآن می خوانیم:

1-اطیعوا اللهَ و الرّسولَ لَعَلَّکم تُرحَمُون. [1]

ازخدا و پیامبر، اطاعت کنید تا مشمول رحمتش شوید.

2-فَامَّا الّذین امَنو باللهِ وَ اعتَصِموا به فَسَیدخلُهُم فی رحمةٍ منهُ و فَضلٍ ویهدیهِم الیهِ صِراطا مُستَقیماً[2]

کسانی که به خدا ایمان دارند و به او چنگ زده اند به زودی آنها را در رحمت و فضل خود داخل می کندوبه سوی صراط مستقیم هدایت می نماید.

3-فامَّا الذّینَ امَنوا و عَمِلوا الصّالحاتِ فَیدخِلُهُم ربُّهُم فی رحمَتِهِ و ذلِک هوَ الفوزُ المبینُ [3]

کسانی که ایمان آورده و اعمال شایسته انجام داده اند پروردگارشان آنان رادر رحمت خویش وارد می کند و این همان موفقیت آشکار است.

قرآن در مورد دریافت رحمت الهی انسانها را به اسباب آن توجه می دهد که ایمان واطاعت از خدا وانجام دادن کارهای شایسته و یا خداپسند آنان را در شعاع رحمت بی کرانش قرار می دهد ونباید وسعت رحمت خدا را بدون ملاحظه اسبابش انتظار کشید با اینکه رحمت الهی هرچیزی را در برگرفته است،

لیکن بر کسانی مفید واقع می شود که چنین باشند.

ورحمتی وَسِعَت کلِّ شَی فَسَاکتُبُها للَّذینَ یتَّقونَ ویؤتونَ الزَّکاةَ و الَّذینَهم بآیاتِنا یومنُونَ.[4]

و رحمتم همه چیز را فراگرفته و آن را بر کسانی که تقوا پیشه کنند و زکات را بپردازند و آنهایی که به آیات ما ایمان می آورند مقرر خواهم ساخت.

اسباب تحقق رحمت خدا

1-تقوا

2-اعطاء حقوق اموال

3-به نشانه های خدا، معتقد بودن

و حضرت سجاد علیه السلام می گوید:. ..

افرِشنی مَهادَ کرامتِک و اورِدنی مَشارِعَ رِحمَتِک [5]

خدایا مرا در گهواره کرامتهایت قرار ده و به راههای رحمتت وارد کنی.

بنابراین تقاضای رحمت الهی باید در جهت تحقق اسباب آن باشد وانسان بدینوسیله می تواند رحمت را دریافت کند وجود مقدس ائمه اطهار علیهم السلام بزرگترین رحمت الهی بر تمام

هستی خصوصا بر انسانها می باشند و حضرت امام هادی علیه السلام می فرماید:

انتم الصِّراط الأقوَم. .. و الرَّحمةُ الموصولَةِ.[6]

شما امامان معصوم همان صراط محکم و همچنین رحمت رسیده و یا متصله الهی هستید.

اگر مقداری در برکات وجودشان مطالعه کنیم می بینیم خداوند بدین وسیله بر همگان راه درک و فهم حقایق زندگری را ارزانی کرده است زیرا آنان در اثر مقام بزرگ معنوی خود به رازهای حیات وزندگی و عالم حقایق غیب و ملکوت آگاه گردیده و همه اطلاعاتشان را با زبان ساده در اختیار انسانها قرار میدهند و این همان رحمت موصولة است.

نکته دوم: هدایت یافتن به دلایل روشن خدا

وقتی که برهان و یا دلیل از خدا خواسته می شود به خاطر این که وی را به سوی شناخت خدا رهنمون باشد گاهی ممکن است در کنار انسانها دلایل خیلی روشنی هم باشد ولی وی کمترین توجهی به آنها نکند همانطوری که در اغلب زندگی انسانها مشاهده می شود چنانچه قرآن با صراحت می فرماید در آفاق و انفس خود علامت های بسیاری برای تشخیص حق وجود دارد،

ولی مهم همان درک واقعیات و پایبندی به آنهاست.

در این دعا یک واقعیت بسیار روشن اما پنهان مدنظر است و آن عدم التفات و توجه انسان به این دلایل آشکار اس.

اگر سیستم وجودبشر که از بزرگترین نشانه های خداوند است مورد توجه واقع شود اغلب مشکلات روحی انسانها حل می گردد.

مدت نه ماه در دنیای شکم مادر روشهای ویژه ای در مورد تغذیه وتنفس و کارهای دیگری در حق وی صورت می گیرد و بعد از ورود به این دنیا همه قوانین برای او عوض می شود مثلا در شکم مادر از طریق ناف تغذیه می کند ولی حالا از راه دهان و دستگاه گوارش و. .. باید غذا بخورد.

هر نوزادی در هنگام تولد با چشمان بسته وارد دنیا می گردد و هیچ قدرتی برای تغذیه ونگهداری خویش ندارد در این جا سئوالاتی مطرح است که پاسخ آنها در آیات الهی می باشد.

1-چه کسی درپستان مادر تغذیه بسیار مناسب و مورد نیاز او را فراهم می سازد؟

2-چه کسی به او یاد میدهد که غذای مورد نیازش در پستان مادر است؟

3-چه کسی لبهای نوزاد را به نوک پستان مادر هدایت نمود با اینکه هم چشمان او بسته بود و هم چیزی نمی فهمید؟

4-چه کسی دل مادر را، آنچنان به نوزاد عاشق می سازد که به همه اذیتهایش لبخند می زند؟

5-چه کسی مکیدن نوک پستان را به او یاد می دهد؟

به هر حال در اطراف انسان نشانه های زیادی وجود دارد لیکن مهم درک و تشخیص آنهاست چون هر دلیلی می تواند او را به واقع رهنمون شود ولی چرا به چنین غفلت گرفتار شده ایم؟

اشخاصی هستند که از حرکات حیوانات آوازه پرندگان، فصول سال و از پدیده هایی که در آسمان و زمین رخ میدهند و... بیدار شده و راه درست را انتخاب می کنند وکسانی هم هستند که با وجود مواعظه پیامبر وا مامان معصوم (ع) آیات قرآن و. .. هرگز قبلشان بیدار نمی شود؟ چرا؟

نکته تاریخی:

در روز عاشورا حضرت امام حسین (ع) رو به مردم کرد و گفت: به خود آیید و ببینید من چه کی هستم؟ و سپس به وجدانتان مراجعه کنید و مقداری بیاندیشید هل یحل لکم قتلی وانتِهاک حُرمتی؟ آیا سزاوار است مرا بکشید وحرمتم را از بین ببرید؟

بعد فرمود: وای بر شما چرا ساکت نمی شوید تا سخنانم را بشنوید، بی تردید من شما را به راه رشد و هدایت دعوت می کنم هرکس از من پیروی کند از رشد یافتگان است و هرکس از من

اطاعت نکند از هلاک شوندگان می باشد و بدانید همه شما با خواسته هایم مخالفت نمودید وحرفهایم را نشنیدید چون هدایای زیادی برایتان از حرام داده شده و شکمهایتان پر از حرام گردیده [و همین اثر وضعی غذای حرام و سخنان گناه است ] و خدا در اثرهمین اعمالتان بر دلهایتان قفل زد وای بر شما آیا واقعا نمی خواهید سکوت کنید آیا نمی خواهید حرفهایم را بشنوید؟

به هرحال انسان باید برای خود زمینه هدایت الهی را فراهم سازد تا بتواند دلایل روشن را که همیشه در وجود و اطرافش هستند درک کند و از آنها بهره مند شود.

نکته سوم:

در این مرحله از دعا حالت روحی خاصی از انسان به نمایش گذاشته می شود و آن این است ه او به قدری از عدم درک و تشخیص برهان و دلیلهای روشن الهی خشته گردیده که به خدای متعال اجازه تصرف دروجودش را صادر می کند همان طوریکه مریض در هنگام فشار درد به پزشک می گوید دست و پامی را بگیر و ببند و مرا از شر بیماری آن خلاص کن انسانهای خسته از تکرار برنامه های زندگی و عدم آگاهی از عالم هستی و اسرار الهی و عدم تربیت صحیح خویش و نونهالان و در نتیجه نچشیدن مزه شیرین یاد خدا و حقایق معنوی با کمال قدرت در پیشگاه الهی اقرار به واقعیات می کنند و خود را در اختیار خدا قرار می دهند و می گوید و خُذ بناصیتی. .. پیشانیم را بگیر و به سوی کارهایی که همه خوشنودیهایت را در بردارند سوقم بده.

کلمه ناصیة یا پیشانی بخش اعظم وجود را تشکیل می دهد چه اگر در اختیار کسی واقع شود همه وجود در زیر قدرتش می باشد و هرطور که بخواهد می تواند در آن تصرف نماید. و لذا وقتی که انسان از خدای متعال می خواهد پیشانیش را بگیرد یعنی همه وجودش را اعم از جسم و روح در جهت خیروصلاح وتحقق هدفهای نورانی خودش قرار دهد با اینکه پیشانی هر انسانی در زیر قدرت الهی است چنانچه در دعاها آمده. .. یا من بِیدِهِ ناصیتی، ای کسی که پیشانی من در دست اوست، ولی هنگامی که انسان با اختیار خویش چنین تقاضایی را از پروردگار متعال می کند به این معناست که او به تدبیر وسیاستهای خداوند در مورد خودش علاقه مند گشته و از گمراهی و ضلالت و راههای نفسانی خسته شده است.

درچنین شرایط وضعیت بسیار مطلوبی در روح و روان وی ظاهر می شود تا اینکه خود را در برابر خواسته های دینی تسلیم می سازد چه اگر این حالت را از ابتدا در خویشتن ایجاد می نمود رازهای بزرگی در وجودش و در جهان هستی برای او کشف می شد و از همین راه معنای واقعی حیات و زندگی را به خوبی درک می کرد و با تمام قدرت آن را پیاده مینمود.

بمَحبَّتک یا امَلَ المَشتاقینَ.

به حق آن محبتی که بربندگان داری، ای آرزوی مشتاقان محبت خدای متعال بر مخلوقاتش خصوصا انسان ها یک واقعیت غیر قابل انکار است و عمده عامل آفرینش آنها را تشکیل می دهد. به خاطر اینکه خداوند از روی نیاز و احتیاج بندگانش را نیافریده بلکه به خاطر محبتی که به آنها داشته لباس خلقت بر اندامشان پوشانده است.

مثلًاوقتی که سوال می شود خدا چرا انسانها را آفرید مگر به آنها محتاج است و اصلا عامل اصلی در آفرینش آنها چیست؟

تنها عامل محبت و علاقه مندی خداوند به انسانهاست شما جوانانی که هنوز ازدواج نکرده اید به سراغ پدران و مادران صاحب اولاد بروید و از آنها بپرسید علت بچه دار شدن شما و یا داشتن فرزند چه چیز است آیا می خواستید به وسیله آنها نیازمندی های خود را برطرف کنید؟

بدون تردید به شما خواهند گفت علت اصلی فقط محبت بوده است یعنی عشق و علاقه مندی به فرزند دروجود والدین به قدری شدید است که هیچکس قادر به توصیفش نمی باشد تا جایی که همه

لحظات عمرشان را هدیه راه خوشبختی آنان می کنند خدای متعال هم از روی محبت و علاقه مندی به انسانها آنها را آفرید و این محبت به قدری زیاد و غیرقابل وصف است که در مقام قسم واقع می شود وخدا را به آن محبتش قسم میدهیم.

وقتی که این علاقه مندی از ناحیه خدا مطرح می شود باید در وجود انسانها هم محبت و علاه مندی شکل پیدا کند تا آثاربسیار مفید و ارزشمندش نصیب آنان گرددولذا جمله آخر به یک آرزوی دیرینه و همیشگی و واقعی اشاره می کند پروردگارا تو آرزوی کسانی هستی که اشتیاق و علاقه خاصی نسبت به تو دارند و هرکسی را چنین شوقی نمی باشد ولی عده ای که در را آگاهی و معرفت گامها برداشته و زیر نظر مربیان معصوم خدا تربیت یافته وکلاس های درسشان را تکمیل نموده اندولذت دیدار معشوق به کامشان نشسته در تمام ساعات و لحظات زندگی در تعقیب او هستند و این فضای پاک و سالک بین خدا و بندگانش به قدری زیباست که هیچکس جز عاشقان و مشتاقان نمی توانند آن را تعریف کنند.

پی نوشت ها

[1]  آل عمران- 132.

[2] نساء- آيه 175

[3] جاثيه آيه 29.

[4] اعراف- آيه 156

[5] (صحيفه سجاديه- 37 ..

[6]  زيارت جامعه.

ارسال نظرات