خبرهای داغ:

ماجرای زندگی شهیدی که در عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید

حسین‌علی عادلیان شهید بی‌ادعایی است که تاکنون کمتر از او نام برده شده اما اعتقاد و هدف او سبب شده که جوانان امروز درس بزرگی از سادگی و شجاعت او بگیرند، شجاعتی که او را به شهادت رساند.
کد خبر: ۹۰۲۰۲۲۱
|
۰۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۳

به گزارش خبرگزاری بسیج از اصفهان، بیت‌المقدس نامی است که بر عملیات فتح خرمشهر گذاشته‌اند عملیاتی بزرگ که در آن ما به پیروزی بزرگی دست یافتیم پیروزی که در تاریخ دنیا ماندگار است و زمان هم نمی‌تواند عظمت آن را خدشه دارد کند. در این عملیات بزرگ ما مردان بزرگی را نیز از دست دادیم مردانی که اگر نبودند خرمشهر شاید امروز سرنوشت دیگری پیدا می‌کرد.

 

در عملیات بیت‌المقدس مردانی شرکت داشتند و جانانه و شاجاعانه و صد البته با ایمانی قوی و عزمی راسخ جنگیدند و همین نیز دلیل پیروزی‌شان شد. در عملیات فتح خرمشهر شهدای بسیاری تقدیم انقلاب کردیم، یکی از این شهدا حسین‌علی عادلیان است که در عملیات فتح خرمشهر با برخورد خمپاره به سر به فیض شهادت نائل آمد.

 

خانواده شهید عادلیان بسیار ساده و صمیمی بودند و از مصاحبه پیرامون شهیدشان استقبال کردند، آن طور که برادر شهید عادلیان می‌گوید نخستین باری است که با رسانه‌ای در مورد شهیدشان گفت‌وگو می‌کردند و از اینکه هنوز هم کسانی هستند که از شهدای دفاع مقدس به ویژه شهدای "فتح خرمشهر" یاد می‌کنند بسیار خرسند شدند و اشک شوق ریختند.

 

سوم خرداد یادآور دلاوری‌های بزرگ مردان و زنانی است که غیرت‌مندانه برای دفاع از وطن و انقلاب جان دادند و اجازه ندادند حتی یک مشت از خاک وطن به دست بیگانگان و نا اهلان بیفتد، آنها حماسه‌ای آفریدند که هنوز هم یادآوری آن لرزه بر اندام دشمن می‌اندازد.

 

به بهانه سالروز سوم خرداد، روز آزادی خرمشهر و شادی تمام مردم ایران با برادر شهید حسین‌علی عادلیان به گفت‌وگو نشستیم. غلامعلی عادلیان که در خلال مصاحبه گاهی اشک شوق می‌ریخت با صبوری پیرامون برادر شهیدش صحبت کرد که ماحصل آن را با هم می‌خوانیم.

 

بسیج:شهید حسین‌علی عادلیان را معرفی کنید و مختصری از او برایمان بگویید.

 

عادلیان: حسین‌علی عادلیان در پنجم مرداد سال 1339 در یک خانواده مذهبی در یکی از روستاهای توابع چادگان اصفهان به دنیا آمد. تا سال 1352 در چادگان بود و سپس به همراه خانواده به اصفهان آمدند و در خیابان فروغی سکونت کردند. بعد از گذراندن دوره هنرستان به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.

 

وقتی برادرم دوره آموزشی سربازی را گذراند، پاسدار امام جمعه وقت اهواز شد. بعد از آن با اصرار و پافشاری در خوزستان و آبادان حضور یافت تا اینکه در سال 1361 با چند غواص که برای شناسایی رفته بودند در راه برگشت با اصابت خمپاره به پشت سر، شربت شهادت را نوشید. برادرم، جان خود را در راه دفاع از اسلام و انقلاب فدا کرد تا فرمان رهبر کبیرش را اطاعت کند و پای دشمن غاصب را از میهن قطع کند.

 

حسینعلی جزء 300 شهید استان اصفهان بود که در عملیات فح خرمشهر به مقام شهادت دست یافت و بار دیگر نام اصفهان را در زمره شهرهای افتخار آمیز ایران طنین انداز کرد.

 

بسیج:اخلاق شهید حسین‌علی چگونه بود؟

 

عادلیان: حسین‌علی اخلاق بی‌نظیری داشت، صادق و درستکار بود و بسیار اهل حلال و حرام. نماز خوان بود و برای نماز احترام قائل بود و می‌گفت نباید نمازمان ترک شود. نسبت به روزه هم چنین احساسی داشت و در روزهای گرم و شرجی خوزستان، یک روز، روزه او ترک نشد.

 

بسیج: نحوه شهادت ایشان چگونه بود و در چه عملیاتی به شهادت رسیدند؟

 

عادلیان: برادرم به امام خمینی(ره) تعصب زیادی داشت و با شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق، خود را به جبه‌های حق علیه باطل رساند و تا آخرین قطره خون پاکش از اسلام و آرمانش دفاع کرد. با اصرار از امام جمعه اهواز اجازه گرفت تا راهی خط مقدم شود. تا آنجا که یادم می‌آید در دو عملیات فتح خرمشهر و عملیات بیت‌المقدس شرکت کرده بود.

 

زمانی که برای شناسایی مسیر دشمن به همراه تنی چند از غواصان رفته بود، در راه برگشت خمپاره‌ای به پشت سر او اصابت کرد و به همراه تعداد زیادی از همرزمانش به شهادت رسید.

 

بسیج: چگونه از شهادت ایشان مطلع شدید؟

 

عادلیان:ابتدا به یکی از وابستگان خبر داده بودند که حسین‌علی در بیمارستان بستری است و وقتی او برای ملاقات برادرم به بیمارستان می‌رود متوجه می‌شود که حسین‌علی شهید شده است. با هر ترفندی بود، آشنای ما خبر شهادت حسین‌علی را به ما داد.

 

مسلمأ ما خیلی از شنیدن خبر شهادت برادرم ناراحت شدیم اما از آنجایی که حسین‌علی برای دفاع از اسلام و میهن جان خود را فدا کرده بود، تسلیم خواست خدا شدیم. برای گرفتن پیکر برادرم راهی سردخانه شدیم ولی پیکر او گم شده بود. احتمال دادند اشتباهی به شیراز انتقال داده شده است.

 

راه شیراز را در پیش گرفتیم تا اینکه پیکر حسین‌علی را در یکی از سردخانه‌های بیمارستان شیراز پیدا کردیم و بعد از 10 روز، پیکر به اصفهان اعزام شد و در جایگاه ابدیش در گلستان شهدا اصفهان به خاک سپرده شد.

 

 

 

بسیج:یکی از خاطره‌هایی که از شهید به یادتان می‌آید را نقل کنید.

 

عادلیان: آخرین باری که به مرخصی آمده بود، من از سر کار به خانه آمدم و دیدم حسین‌علی عکس خودش را قاب کرده و دور آنرا مینیاتور کار کرده است. به او گفتم: جبهه برای تو آب و نان نمی‌شود بهتر است سر و سامان بگیری و ازدواج کنی. با لبخند گفت: این عکس را یادگاری برای شما درست کردم، سپس گفت: نباید نسبت به اسلام و خاک میهن‌مان بی‌اعتنا باشیم.

 

سه روز زودتر از پایان مرخصی، بار و بندیلش را جمع کرد و سری به فامیل و خواهر و برادرها زد و راهی جبهه شد و دیگر برنگشت و عکس یادگاریش هنوز زینت‌بخش اتاق ماست. زمانی که به مرخصی می‌آمد، عکس‌های جبهه‌اش را نشان ما می‌داد و از حال و هوای جبهه و جنگ برایمان می‌گفت.

 

بسیج:آیا تا به حال خواب حسین‌علی را دیده‌اید؟

 

عادلیان: اوایل شهادتش به خواب خواهر و خانم یکی از برادرهایم آمده بود. با لباسی سفید و آراسته که اصرار به اتحاد و یکپارچگی داشت و از اینکه کمتر به او سر می‌زنیم کمی ناراحت بود.

 

به خاطر بعد مسافت چادگان تا اصفهان کمتر می‌توانستیم به گلستان شهدا بیاییم.

 

بسیج: چگونه یاد شهید حسین‌علی عادلیان را زنده نگه داشتید؟

 

عادلیان:هر چند جسم شهدا در کنار ما نیست اما یاد و خاطره آنها و رشادت‌هایشان از یادمان نخواهد رفت. با این‌حال من سال 1374 اقدام به تأسیس کارگاه تولید ادوات کشاورزی کردم و نام برادرم شهید حسین‌علی عادلیان را روی آن گذاشتم و در حال حاضر 10 نفر از این کارگاه امرار معاش می‌کنند و خرج خانواده خود را در می‌آورند.

 

بسیج: از شهید وصیت‌نامه‌ای باقی مانده است؟ می‌توانید بخشی از آن را برای ما بخوانید.

 

عادلیان:بله وصیت نامه شهید موجود است که بخشی از آن به این شرح است:

 

"سلام به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره) و سلام و درود به شهیدان راه قرآن.

 

مادر جان؛ برای من ناراحت نباش وجدانم من راحت است که رو به روی کافران تجاوزگر ایستاده‌ام و تا آخرین لحظه عمرم از اسلام و میهنم و خون شهیدان پاسداری می‌کنم. مادر عزیزم؛ تنها خواهشی که از شما دارم این است که برای پیروزی ایران دست به درگاه خدا بردارید و از او بخواهید که هر چه زودتر این جنگ را با پیروزی سپاه اسلام به اتمام برساند و این تجاوزگران از خدا بی‌خبر را از میهن اسلامی بیرون براند.

 

برادران عزیزم به خوبی می‌دانید و اطلاع دارید که امروز روز فعالیت و مبارزه با ابرقدرت‌ها و اسرائیل جنایتکار است. چشم امام امت و انقلاب به دست و بازوی شماست. شما باید با هرگونه انحراف چپ و راست مبارزه کنید. چشم خمینی بت شکن به شما جوانان است و شما هستید که باید خط مشی انقلاب را مشخص کنید. این نهضت حسینی را به پیش ببرید جهاد در راه خدا البته اول جهاد با نفس خویش که همان جهاد اکبر است و اگر در جهاد اکبر پیروز شدید در همه حال پیروز هستید و می‌توانید با هرگونه ظلم و ستم مبارزه کنید.

 

خواهران عزیزم حجاب شما مشت محکمی است بر دهان آمریکا و فراموش نکنید زندگی حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را و اخلاق آنان را سرمشق خود قرار دهید و زینب‌وار برای پیروزی انقلاب کوشش کنید.

ارسال نظرات