خبرهای داغ:

خرمشهر از سقوط تا آزادسازی به روایت رزمنده حاضر در عملیات بیت‌المقدس

تدبیرهای فرماندهان جنگ و ایمان رزمندگان سبب شد تا به یاری خداوند باوجود تمام سختی‌ها خرمشهر از اشغال دشمن آزاد شود.
کد خبر: ۹۰۲۰۲۱۹
|
۰۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۲
به گزارش خبرگزاری بسیج ازاصفهان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران وقایع تلخ و شیرینی را تجربه کردند، همت و ایستادگی مردم ایران در مقابل استکبار جهانی غرور و اعتماد به نفس مردمان این سرزمین را ارتقا بخشید.

آزادسازی خرمشهر از اشغال نیرو‌های عراقی یکی از آوردگاه‌های بزرگی بود که مردم ایران عظمت بخشید و سبب شد تا ایرانیان در اوج افتخار ایستاده و به قدرت همبستگی و ولایت مداری ایمان بیشتری پیدا کنند.

پیام آزادسازی خرمشهر برای همیشه در ذهن مردمان ایران باقی می‌ماند، برای آنکه بدانیم در انتقال این پیام ارزشمند تا چه اندازه موفق بودیم میزگردی با حضور یکی از رزمندگان حاضر در عملیات آزادسازی خرمشهر که در آن دوران جوانی غیرتمند و امروز نویسنده‌ای تواناست و یکی از راویان جوان دفاع مقدس برپا کردیم.

گلستان شهدای اصفهان وعده ما برای برگزاری این نشست بود و فرهنگسرای پایداری جایگاه بسیار مناسبی برای این میزگرد به نظر می‌رسید، وعده‌گاهی که امروز نسل‌های مختلف برای تجدید پیمان با شهدای گران‌قدر جمهوری اسلامی ایران به آنجا می‌روند.

مهدی نجیمی رزمنده دیروز و از فرماندهان دفاع مقدس و نویسنده کتاب‌هایی از جمله سیزده در هفت، نبرد العمیه، تیر خلاص، مستند تفحص، آنچه در طلائیه گذشت، چه در شلمچه گذشت، آنچه در شهران گذشت میهمان ما بود و علیرضا بکتاش روایتگر جوان و با انگیزه دفاع مقدس نیز به ما پیوست تا میزگرد عملیات بیت‌المقدس برگزار شود.

بسیج: عملیات بیت‌المقدس در چه سالی انجام شد و چه دستاوردی برای ایران داشت؟

نجیمی: در عملیات بیت‌المقدس من به‌عنوان یکی از رزمندگان کم سن و سال حضور داشتم، این عملیات در سال دوم جنگ و تقریباً چهارمین عملیاتی بود که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی به‌صورت مشترک انجام دادند. این عملیات یکی از زیباترین و پرحماسه‌ترین عملیات‌های این سال جنگ بود، پیروزی خوبی را در برداشت. ایران توانست ۳ خرداد بعد ۵۷۵ روز خرمشهر را از دست دشمن آزاد کند و توانستیم برای اولین بار حدود ۲۰ هزار اسیر از دشمن بگیریم و یک ضربه سنگین بر دشمن بعثی وارد کنیم که ۲۵ شهر ما را اشغال کرده بود.

بسیج: نقش استان اصفهان در این عملیات چه بود؟

نجیمی: قلب دشمن در عملیات بیت‌المقدس به نقل از فرماندهان جنگ دست بچه‌های اصفهان بود، تیپ‌هایی که به‌اندازه یک لشکر نیرو داشتند به نام‌های لشکر ۱۴ امام حسین (ع)، لشکر نجف اشرف و لشکر ۲۵ کربلا، هم فرماندهان این لشکر‌ها اصفهانی بودند و هم اکثر نیرو‌های آن از استان اصفهان بودند. من در نجف اشرف بودم، در این لشکر هم ترک، هم تهرانی بودند، اما عمده نیروی این لشکر بچه‌های اصفهان بودند.

بسیج: شیوه این عملیات به چه صورت بود و خرمشهر چگونه آزاد شد؟

نجیمی:قلب دشمن منطقه حسینه بود از کارون عبور کردیم و ۲۵ کیلومتر پیشروی کردیم و از اشغال دشمن مناطق را آزاد کردیم و یک هفته پشت جاده دشمن بودیم و در مرحله دوم عملیات ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ سیزده کیلومتر تا دژ مرزی رفتیم و از دشمن آزاد کردیم. مرحله سوم به سمت مرز رفتیم و آنجا بسیار جنگ سخت شد، عراقی‌ها خود را به آب‌وآتش می‌زدند تا خرمشهر را حفظ کنند و فرماندهان ما مصمم بودند که خرمشهر را آزاد کنند، در این عملیات بسیار کشته و مجروح دادیم و در مقابل از دشمن کشتیم و اسیر کردیم.

فرماندهان نیرو‌ها را به عقب انتقال دادند و استراحت کردیم دیگر کسی نمانده بود و گردان‌ها را با هم ادغام کردند و چند گردان تشکیل شد. یک خرداد نیرو‌ها توجیه شدند و ما را به هفت کیلومتری خرمشهر بردند، در این مرحله دیگر دشمن می‌دانست ما می‌خواهیم خرمشهر را پس بگیریم.

وقتی می‌خواستیم در جاده خرمشهر پیشروی کنیم مانند آبکش کردن برنج تیر به سمت ما می‌آمد، شهید خرازی به شهید کاظمی می‌گوید چرا این‌قدر طول کشید تا بچه‌های شما خط را بشکنند و شهید کاظمی می‌گوید دویست تیربار به سمت بچه‌های ما کار می‌کرد و من به‌عنوان شاهد عینی این صحنه را بازگو می‌کنم.

شیرینی این عملیات که ۲۸ روز طول کشید دوم خرداد ۱۳۶۱ بود که وقتی هوا روشن شد اولین چیزی که من دیدم دکل‌های گمرک خرمشهر بود که ما آنجا مستقر بودیم. بسیاری از بچه‌ها سجده شکر به جا آوردند و برخی گریه می‌کردند و برخی تیراندازی می‌کردند. این پیروزی تا چهارم خرداد طول کشید که خرمشهر پاک‌سازی شد. تنها جمله‌ای که می‌توان در مورد آزادسازی خرمشهر گفت: همانی بود که شهید کاظمی پشت بی‌سیم به سردار غلامعلی رشید فرمانده عملیات سپاه می‌گوید «خرمشهر را خدا آزاد کرد».

اگر استان اصفهان، حسین خرازی را با لشکرش، احمد کاظمی را با لشکرش، مرتضی قربانی را با لشکرش از عملیات بیت‌المقدس بگیرید عملیات بیت‌المقدس پیروزی نداشت. همه این عملیات‌ها را من پا به پای فرماندهم بودم و می‌توانم به‌عنوان شاهد این مطلب را گواهی دهم. سرلشکر محسن رضایی وقتی شهید کاظمی به رحمت خدا رفت می‌گوید ما چهار لشکر داشتیم که هرکجا اسم این چهار لشکر می‌آمد لرزه بر اندام دشمن می‌افتاد.

بسیج:هدف نیرو‌های عراقی خرمشهر بود، ولی جنگ را از جبهه غربی شروع کردند و به سمت جنوب آمدند، دلیلش چه بود؟

نجیمی:از آنچه مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم که هدف اصلی عراقی‌ها خرمشهر نبود، آن‌ها کل خوزستان را می‌خواستند. من هر جا در سنگر‌های عراقی‌ها می‌رفتم اسناد آن‌ها را جمع‌آوری می‌کردم، از نقشه و کالک و کتاب درسی هر چه به دستم می‌رسید بررسی می‌کردم. در کتاب درسی آن‌ها نقشه‌ای بود که استان خوزستان را یکی از استان‌های عربستان عراق معرفی کرده بود. ما در غرب ایران ضایعه‌های استراتژیک داریم، مانند قصر شیرین که در دل عراق هستیم، وقتی به قصر شیرین می‌رویم پایگاه عراقی‌ها به‌خوبی قابل رؤیت است، در این قسمت اگر عراقی‌ها پای خود را به قصر شیرین می‌گذاشتند بدون عملیات آنجا را می‌گرفتند.

اسنادی از سپاه خرمشهر دارم که در حال نوشتن آن با نام «آنچه در خرمشهر گذشت» هستم، خرمشهری‌ها می‌گویند از ۴۵ روز قبل با عراقی‌ها درگیری داشتند و شهید داده بودند و گزارش فرستاده بودند به فرمانداری و به تربیت به سلسله مراتب این گزارش وجود دارد، اما این‌که عراقی‌ها روی خرمشهر تأکید داشتند به این دلیل بود که عراقی‌ها در درس‌های خود گفته بودند که این خرمشهر که آن‌ها به نام محمره می‌شناختند مال خود می‌دانست. خرمشهر پیش از آن سه بار به اشغال بیگانگان درآمده بود و هر سه بار هم بیگانگان آنرا آزاد کرده بودند.

عراقی‌ها برای حفظ خرمشهر از هیچ مانعی دریغ نکرده بودند، آن‌قدر مهمات داشتند که به قول محسن رضایی ما برای ۳ سال بعد از فتح خرمشهر از عراقی‌ها مهمات گرفتیم. در خاطرات عراقی‌ها از جنگ نوشته شده صدام در بازدید از خرمشهر می‌گوید «اگر تمام ارتش‌های دنیا جمع شوند محال است بتوانند محمره را از دست شما بگیرند به‌جز آنکه دریای خون راه بیندازند و شما در این دریا خون غرق شوید» این کار را بچه‌های اصفهانی که امروز در این گلستان شهدا به خاک سپرده شده‌اند انجام داده‌اند. بچه بسیجی‌هایی که میانگین سن آن زیر ۲۰ سال بود. ۵ خرداد در جلسه‌ای شهید حسین خرازی می‌گوید بچه‌ها غرور کاذب شما را نگیرد و این لطف و کرم خدا بود که توانستیم خرمشهر را آزاد کنیم. برخی می‌گویند باید بعد از فتح خرمشهر جنگ را تمام می‌کردیم تا ذهن شما جوانان را آشفته کنند تا به این حماسه شک کنید.

بسیج:علت نام‌گذاری خرمشهر به نام خونین‌شهر چه بود؟

نجیمی:در اسناد عراقی‌ها آمده که وقتی به فرماندهان عراقی می‌گویند شما ۷۲ ساعت وقت دارید خرمشهر را بگیرید این فرمانده اعتراض می‌کند، سرهنگ ستاد ساجد می‌گوید ۷۲ ساعت زیاد است هدف بعدی را اعلام کنید تا من بعد خرمشهر ادامه مأموریت دهم. از شلمچه تا خرمشهر حدود ۱۵ کیلومتر است که فاصله تا میدان اول خرمشهر که میدان مقاومت است ۱۶ کیلومتر می‌شود و عراقی‌ها ۴۴ شبانه‌روز طول کشید تا توانستند خرمشهر را بگیرند. عراقی‌ها ۱۷۵ کیلومتر کویت را در کمتر از ۷۲ ساعت اشغال کردند.

عراقی‌ها باور نمی‌کردند کسی جلوی آن‌ها را بگیرد، صدام وقتی از مرز شلمچه بازدید می‌کند به استاندار بصره می‌گوید «برای مردم عرب‌زبان محمره کارت شناسایی تهیه کرده‌اید؟» آن‌ها با این ایده آمدند، اما وقتی وارد خرمشهر می‌شود این ۱۶ کیلومتر را با مقاومت مواجه می‌شوند. شهید سید محمد جهان‌آرا در نامه‌ای خطاب به مسئولان ایران می‌گوید مردم و مسلمین به داد ما برسید شهر در حال سقوط است، در این نامه می‌گوید اگر به ما سلاح و مهمات بدهید ما دشمن را تا دروازه‌های بصره دنبال می‌کنیم.

عراقی‌ها فکر می‌کردند خرمشهر را می‌گیرند و کمتر از ۷۲ ساعت آبادان را هم اشغال می‌کنند، اما این معادلات با مقاومت مردم به هم‌ریخت، مقاومت این افراد در خرمشهر سبب شد تا آبادان سقوط نکند، اهواز سقوط نکرد. مهرماه عراقی‌ها روی کارون پل می‌زنند که به سمت آبادان بروند، اما هنوز خرمشهر سقوط نکرده است.

لحظه آخر که خرمشهر سقوط می‌کند، آخرین کسی که ایستاد و از خرمشهر حفاظت کرد کسی نبود جر «امیر رفیعی دستجردی» که اهل دستجرد برخوار است. او و پسرعمویش ابتدای پل خرمشهر می‌ایستند آخرین لحظه سقوط خرمشهر زخمی می‌شود و در میدان فرمانداری که امروز نامش میدان معلم است جلوی عراقی می‌ایستد و خرمشهری‌ها در تلویزیون عراقی می‌بینند که او را اسیر کرده‌اند، جلو عراقی‌ها را می‌گیرد تا دوستانش عقب‌نشینی کنند و دیگر هیچ‌وقت پیکر او پیدا نشد.

شهید اقراب پرست نیز از فرماندهان اصفهانی در ارتش بود که برای خرمشهر بسیار می‌جنگد. او تانکی از رده خارج را راه‌اندازی می‌کند و با عراقی‌ها می‌جنگد. عراقی‌هایی که خرمشهر را می‌گیرند جشنی برپا می‌کنند و در این جشن کسانی که در این عملیات نقش خوبی داشتند درجه و مدال می‌دهند، مانند ماهر عبدالمجید که رقیب حسین خرازی می‌شود. عبدالرشید در دروازه خرمشهر شمشیرش را می‌کشد و سر اسرای ایرانی را قطع می‌کند و فریاد می‌زند این شمشیر سعد ابن ابی وقاص است در قادسیه دوم و بحثی تاریخی راه می‌اندازد.

کمتر کسی از سقوط خرمشهر حرف می‌زنند، اسناد بسیاری در این مورد وجود دارد، ای‌کاش هر کس می‌خواهد در مورد آزادسازی صحبت کند اول در مورد سقوط صحبت می‌کرد تا بفهمند چقدر آزادسازی سخت بود. عده‌ای فکر می‌کنند رزمندگان در جنگ تنها تسبیح دست می‌گرفتیم و ذکر می‌گفتیم و شب عملیات به دشمن حمله می‌کردیم. این درون فیلم‌های سینمایی اتفاق می‌افتد، عراقی از همه لحاظ از ما جلو بودند، ده‌ها برابر ما امکانات داشتند، بهترین دانشکده‌های نظامی رفته بودند، مشاور‌های خوبی داشتند و ما این طرف دست‌تن‌ها بودیم، آن‌ها تنها یک چیز نداشتند که سبب غلبه ما بر آن‌ها می‌شد و آن ایمان بود.



بسیج: برای انتقال ارزش‌های دفاع مقدس به نسل جدید چه کرده‌اید، آیا نسل جدید ما خواستار فراگیری این ارزش‌ها هستند؟

نجیمی: من به‌عنوان یک رزمنده و برای آنکه مدیون خون شهدا نباشم خاطرات را مکتوب کرده‌ام، در حدود ۱۷ هزار صفحه سند و خاطره دارم و ۱۱ جلد کتاب از من چاپ شده است و ۱۵ جلد هم در شرف چاپ است. ای‌کاش دیگر رزمنده‌ها نیز میدان را رها نمی‌کردند. این گنجینه ضمانت انقلاب اسلامی است و اگر از آن استفاده نکنیم، کوتاهی کرده‌ایم، باید این اسناد را به نسل بعد منتقل کنیم. متأسفانه کار دست نابلد است، این‌گونه می‌شود که برخی دفاع مقدس را فقط شوخی رزمنده‌ها می‌بینند و یکی تنها نماز شب‌ها را می‌بیند و یکی کشتار را می‌بیند، اما جنگ همه این‌ها با هم بود، جنگ هم احساسات بود و هم بعد نظامی آن‌که باید در کنار هم به آن‌ها توجه کرد.

جوانان ما در جنگ به جایگاهی خود می‌رسیدند، بعد از جنگ من به مدرسه ما را به آموزشگاه افسری فرستادند؛ ما در جنگ آموزش عملی می‌دیدیم، هنگامی‌که من به جبهه رفتم آموزش نظامی ندیده بودم و بعد از یک سال و نیم فرمانده دسته شدم، بعد معاون گروهان و آخر جنگ فرمانده گردان بودم و ۳۵۰ نیرو داشتم که با آن‌ها به دل دشمن می‌زدیم. آنچه در دانشگاه افسری در عرض یک سال به ما آموزش دادند را ما در جنگ انجام داده بودیم. جامعه‌ای که در آن تقوا باشد عقل در آن حکم‌فرما می‌شود ما آنچه خدا می‌گفت: را انجام می‌دادیم و خدا کمک می‌کرد. این همان تحول است که اگر مردم آن را بدانند از ارزش‌های آن و ارزش‌های انقلاب دفاع می‌کنند. این جنگ و انقلاب ما به‌واسطه مردم پیروز شد، وقتی مردم بدانند فرزندانشان چه عملکردی داشتند آن را فراموش نخواهند کرد.

بسیج: پیشنهاد می‌کنید جوانان ما برای مطالعه جنگ به چه منابعی مراجعه کنند؟

نجیمی:منابع مرکز مطالعات جنگ بهترین منبع است که آن را جعبه سیاه جنگ می‌دانند، اصل عملیات آنجاست. کار خوبی که فرماندهان سپاه در طول جنگ کردند این بود که راوی سیاسی در طول جنگ در کنار فرماندهان حضور داشت و آن‌ها هر کاری فرمانده می‌کرد می‌نوشتند و ثبت می‌کردند. این بهترین مرکزاست که می‌تواند جوانان به آن مراجعه کنند. اگر هم بخواهند خاطره جنگ را بخوانند کتاب‌های زیادی در مورد جنگ وجود دارد که می‌توانند آن‌ها را بخوانند.
ارسال نظرات
آخرین اخبار