«برجام منهای آمریکا» طی ۳-۲ هفته اخیر به یک کلیدواژه «مبهم» و در عین حال «ملموس» در حوزه روابط بین‌الملل تبدیل شده است.
کد خبر: ۹۰۱۹۴۵۳
|
۰۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۰

به گزارش خبرگزاری بسیج، «برجام منهای آمریکا» طی 3-2 هفته اخیر به یک کلیدواژه «مبهم» و در عین حال «ملموس» در حوزه روابط بین‌الملل تبدیل شده است؛ این کلیدواژه از یک‌سو برای مخاطبان ملموس است، زیرا «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور ایالات متحده رسما خروج کشورش از برجام را اعلام کرده و تحریم‌‌های ثانویه را علیه ایران بازگردانده است اما از سوی دیگر این کلیدواژه برای اکثریت قریب به اتفاق مخاطبان حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی «ملموس» نیست، زیرا حتی طرفداران و مدافعان حفظ برجام نیز قادر به تشریح چگونگی حفظ توافق هسته‌ای از سوی 1+4(!) نشده‌‌‌اند.

اگرچه تعمیم برخی الگوها و قواعد علم ریاضی به عالم سیاست می‌تواند نقش بسزایی در تشریح وقایع جاری در نظام بین‌الملل ایفا کند اما ممکن است بر اثر عدم تطبیق الگوواره‌‌های ذهنی و مبنایی در 2 حوزه گوناگون (دانش ریاضی و علم سیاست) ما در عرصه عمل دچار خطای محاسباتی شویم. جناب آقای دکتر روحانی، رئیس‌جمهور محترم کشورمان از ابتدای خروج ایالات متحده آمریکا از برجام، سعی کردند این مسأله را در قالب یک فرمول ریاضی ساده و ابتدایی تشریح کنند! ایشان مدعی هستند هم‌اکنون اتفاق خاصی رخ نداده و فقط «1+5» به «1+4» تبدیل شده است! این صورت‌‌‌بندی ابتدایی را ما در اظهارات آقای دکتر ظریف، وزیر محترم امور خارجه کشورمان نیز مشاهده می‌کنیم.
1- در عالم ریاضی، میان «1+5» تا «1+4» تنها یک واحد عددی تفاوت وجود دارد؛ حاصل جمع  اولی «6» و حاصل جمع دومی «5» است! بدیهی است اگر معادلات برجام بخواهد در یک بستر و پیش‌زمینه (CONTEXT) ریاضی مورد بررسی قرار گیرد، اتفاق خاصی در قبال برجام رخ نداده است. در این معادله، صرفا یکی از اعضای امضاکننده برجام، تعهد خود را زیر پا گذاشته و از جمع اعضای 1+5 خارج شده است. اگر بخواهیم با این رویکرد، خروج ایالات متحده از برجام را تحلیل کنیم، «ادامه برجام با دیگر اعضای 1+5» و «تحقق برجام منهای آمریکا» هر دو گزاره‌‌‌هایی مطلوب محسوب می‌شود.
2- سوال اصلی اینجاست: آیا می‌توان «برجام» را به مثابه یک «مجموعه هندسی متوازن» در نظر گرفت و متعاقبا، هرگونه فعل و انفعالی در قبال آن را با استناد به روابط ریاضی مورد تحلیل قرار داد؟ پاسخ این سؤال، منفی است! عدم توازن اعضای برجام (چه در حوزه تعهدات و چه در حوزه نحوه نقش‌آفرینی اعضا در تحقق اهداف برجام) به گونه‌ای است که اساساً اجازه تحلیل آن در قالب یک رابطه هندسی و ریاضی را به مخاطبان نمی‌دهد. بدیهی است «خزانه‌داری ایالات متحده» با  تحریم‌‌های ثانویه‌ای که از سوی آن وضع می‌شود، نه‌تنها شکل هندسی برجام را مضمحل می‌کند، بلکه از بعد ماهوی نیز موجودیت و چیستی آن را زیر سؤال می‌برد. در چنین شرایطی نمی‌توان خروج آمریکا از برجام را به یک «محاسبه ریاضی ساده» تقلیل داد.
3- هر چند این واقعیات تلخ است اما شرکت‌‌های اروپایی «محاط» در اقتصاد آمریکا هستند. به عبارت شفاف‌تر، وضع تحریم و جریمه خزانه‌داری آمریکا علیه شرکت‌‌های اروپایی، خط قرمز پررنگی است که بسیاری از آنها را به خروج از هرگونه رابطه اقتصادی و تجاری با ایران مجاب می‌کند. از سوی دیگر، با توجه به جایگاه پررنگی که «بخش خصوصی» در اقتصاد اروپا دارد، نمی‌توان روی بازی دولت‌ها در وادارسازی و حتی اقناع شرکت‌‌های خصوصی در عرصه تجارت بین‌الملل (در قبال ایران) حساب ویژه‌ای باز کرد. امروز زمزمه‌‌‌هایی از سوی رسانه‌ها و تحلیلگران اروپایی مبنی بر لزوم تفکیک بازی اقتصادی اتحادیه اروپایی از آمریکا و حرکت به سوی استقلال تجاری و تلاش برای مهار آمریکا به گوش می‌رسد. به عبارت بهتر، اروپا «نیاز به تغییر» را حس کرده اما این موضوع پروسه‌ای طولانی‌مدت و زمانبر است که با مقاومت‌‌‌هایی در غرب مواجه خواهد شد. از این رو «احساس نیاز اروپا نسبت به گذار از آمریکا» را نمی‌توان به مثابه فاکتور و مؤلفه‌ای دانست که می‌تواند در «زمان حال»، برجام را حفظ کند.
4- طی روزهای اخیر، مقامات اروپایی بار دیگر توافق هسته‌ای با ایران را ناقص خواندند! مکرون دوباره بر لزوم تکمیل توافق هسته‌ای با موضوعات موشکی و منطقه‌ای تاکید کرد، مرکل نیز تصریح کرد برجام از دید ژرمن‌ها توافق کاملی محسوب نمی‌شود! فراتر از آن، مقامات اروپایی در جریان برگزاری 2 نشست مهم و تعیین‌کننده در بروکسل و صوفیه [بلغارستان] نیز صرفا «تعهدات» خود را در قبال برجام مرور کرده و به راهکاری عملی(به مثابه یک تضمین واقعی) برای تحقق «برجام منهای آمریکا» نرسیده‌‌‌اند. اروپا هنوز برای اجرای برجام تضمین نداده و حتی برخی مقامات اروپایی تاکید کرده‌‌اند نمی‌توانند اقدامی در این‌باره انجام دهند. آنها معتقدند قدرت مانور دولت‌‌های اروپایی برای تغییر رفتار شرکت‌‌های خصوصی، محدود است.
5- بازی موذیانه اروپا با توجه به تلاش دوباره آنها برای «تغییر برجام» به نقطه اوج خود رسیده است. به عبارت بهتر، اتحادیه اروپایی از یک‌سو تاکید دارد ارائه تضمین‌‌های لازم برای استمرار روابط تجاری شرکت‌‌های اروپایی با ایران، امکانپذیر نیست و از سوی دیگر، همچنان موضوع «تغییر توافق هسته‌ای» و «انعقاد توافق ثانویه»‌ای را که بتواند دغدغه‌‌های موشکی و منطقه‌ای آنها را نیز در بر گیرد، پیگیری می‌کنند! در چنین شرایطی، حتی ذره‌ای امید داشتن به اروپا برای «حفظ برجام»، خطایی  عجیب و راهبردی محسوب می‌شود. نباید فراموش کرد مقامات اروپایی همزمان با مقامات کشورمان، با «مایک پمپئو» وزیر جدید خارجه ایالات متحده نیز در حال مذاکره و گفت‌وگو هستند. «تلاش دوباره برای تغییر برجام» محصول مذاکرات اخیر تروئیکای اروپایی با واشنگتن بوده است.
حال که اروپا اصرار دارد خطای یک سال گذشته خود را دوباره تکرار کند، اصرار دستگاه دیپلماسی ما برای «احیای برجام» با تنفس مصنوعی مقامات اروپایی چه معنایی دارد؟!

یادداشت وطن امروز/ نوید مؤمن

ارسال نظرات