خبرهای داغ:
حاتمی کیا در «به وقت شام»، سوژه‌ای ساده را برای پروژه شش ماهه اش انتخاب نکرده و درست روی سوژه‌ای پر از شک و شبهه، پراز مدعی و پر منتقد و البته سخت انگشت گذاشته است؛ آن هم درست در زمانی که فضای جامعه را «چرا سوریه؟» پرکرده بود.
کد خبر: ۹۰۱۹۳۶۳
|
۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۲

به گزارش خبرگزاری بسیج از شیراز، مرضیه نظری از اعضای فعال بسیج دانشجویی فارس در یادداشتی نوشت: هفت سال از اولین روزهای بحران سوریه و ظهور پدیده ای به نام داعش می گذرد، بحرانی که تا چندکیلومتری مرزهای ایران و حتی تا قلب تهران، ساختمان مجلس شورای اسلامی نیز رسید. جنگی که سهم ایران برای جلوگیری از گسترش و دور نگهداشتنش از مرزهای خود، تقدیم دو هزار و 100 شهید مدافع حرم بود و بیشتر از آن جوانانی که شاهد وقایع تلخ آن بودند.

در این مدت چرایی بودن درسوریه یکی از مهم ترین سوالات جامعه بدل شده بود که شاید از معدود پاسخ ها به این پرسش، فیلم ضبط شده دوربین مداربسته مجلس در زمان حمله تروریستی در ۱۷ خرداد ۹۶ بود؛ سوالی که هیچ یک از فیلم سازان مطرح ایران جرات نزدیک شدن و قرارگرفتن در برابر آن را نداشتند اما این حاتمی کیا بود که با تابوشکنی به این فضا ورود کرد با به وقت شام توانست بعد از سال ها یاد شهدای مدافع حرم را درسینمایی که دیگر شجاعت و غیرت ایرانی را به فراموشی سپرده بود، زنده کند.

حاتمی کیا را می توان هنرمندی انقلابی دانست، بازمانده از رفیق شهیدش، مرتضی آوینی، سید شهیدان اهل قلم، که همیشه برای نشان دادن دغدغه هایش سختی ها را به جان می خرد و می توان ادعا کرد با همین روحیه اتقلابی بوده که توانسته موفقیت هایش را استمرار بخشد و آثارش را ماندگار کند.

«به وقت شام»، البته اثری متفاوت تر از بقیه آثار است و بر خلاف آثار قبلش، قهرمان محور نبوده و او تلاش خود را برای حادثه محور کردن فیلم به انجام رسانده است. او سوژه ای ساده را برای پروژه شش ماهه اش انتخاب نکرده و درست روی سوژه ای پر از شک و شبهه، پراز مدعی و پر منتقد و البته سخت انگشت گذاشته است؛ آن هم درست در زمانی که فضای جامعه را «چرا سوریه؟» پرکرده بود! البته که از جامعه ای که بعضی سیاست پیشگاننش، امنیت کنونی این ملت را فدای جناح بندی سیاسیشان می کنند و یا دنیای موشک و جنگ را پایان یافته می داند و دنیا را دنیای مذاکره می پندارد، انتظاری بیش از این نمی رود!

البته که اگر هزاران به وقت شام هم ساخته شود، شبه روشنفکران و صاحبان تردید همچنان در تاریکی ذهن خود و بافته های ذهنی حاصل از حس تعلق به غرب خود خواهند ماند چرا که اگر در خانه کس است، یک حرف بس است.

اما به «وقت شام»، اثری که به تمایز اسلام حقیقی و داعشی، توحش داعش، فریب خوردگی جوانان غربی و شجاعت و ایثار ایرانیان در دفاع از حقوق بشری پرداخت که همواره ما از سوی جامعه به اصطلاح بین الملل متهم به نقض آن هستیم، پرداخت «به وقت شام» را می توان روایتی از یک ایثار عقلانی و دینی دانست. شاید بتوان حاتمی کیای به وقت شام را از نظر ارزش سینمایی فراتر از سینمای ایران دانست چرا که بستر انتخاب شده برای فیلم، مسیری است که سینمای ایران درآن کم تجربه یا حتی می توان گفت بی تجربه بود.

دکور رقم خورده برای «به وقت شام» را شاید بتوان یکی از کم سابقه ترین ساخت های دکوری در سینمای ایران دانست؛ میزانسن آن تعداد بازیگر در فضای بسته هواپیما را نیز باید به این کم نظیر  بودن افزود که با تمام شرایط و صحنه های سختی که بازیگران باید در فضای بسته ساکن، نقش آفرینی در فضایی متحرک را عملیاتی کنند. اما باز این حاتمی کیا بود که به خوبی توانست از عهده اش برآید. البته منصفانه به قضاوت کنیم، میزانی از کم کاری در جلوه های ویژه این اثر دیده شود اما با توجه به کم تکرار بودن این موضوع بتوان از این کم کاری چشم پوشی کرد. 

حاتمی کیا در «به وقت شام»ا بر خلاف فیلم های پیشین، قهرمان قصه اش را از اول ماجرا به مخاطب معرفی نمی کند؛ قهرمان داستان می تواند علی دانست که از خانواده اش گذشت و به ماموریتی که مامور به انجام آن نبود، داوطلبانه اعزام شد و شاید یونسی باشد که درهر کجای این کره خاکی صدای مظلومی را شنیده به فریادش رسیده است. می توان آرمانی نبودن قهرمان داستان و نشان دادن قهرمان فیلم از جنس تردید و دو دلی را  نقاط مثبت این فیلم دانست. 

در این اثر حاتمی کیا موسیقی نیز نقش بسیار پررنگی را داراست و خوشبختانه کارن همایونفر به خوبی در «به وقت شام» نقش آفرینی کرده است؛ آنچه واضح است اینکه همایونفر در همه سکانس های فیلم، موسیقی خود را به طرز عجیبی با حوادث همراه و تمام احساساتش را با موسیقی خود به مخاطب القا می کند؛ به جرات می توان ادعا کرد موسیقی به وقت شام مکملی برای فیلمنامه است که عدم وجودش شاید از ارزش اثر کم می کرد.

از فیلمبرداری حرفه ای و قاب بندی های مناسب نیز نباید غافل شد که به کمک موسیقی «به وقت شام» آمده و کم و کاستی های بعضی جلوه های ویژه را کم رنگ کرده است؛ به وقت شام تجربه تصویری جدیدی در این بستر هواپیمایی بود که حاتمی کیا توانست در آن موفق باشد.

از ضعف های محتوایی و شاید متناقض «به وقت شام» را می توان به نمایش رابطه پدر و پسری، علی و یونس اشاره کرد که مخاطب در این نوع روابط دنبال صحنه های دراماتیک است و در این اثر از آن غفلت شده است.

انتخاب بازیگرها نیز شاید از دیگر نقاطی باشد که منتقدان عیب جو بتوانند بدان انگشت گذاشته و ادعا کنند که شاید حجازی فر توانسته باشد در فیلم " ماجرای نیمروز " به خوبی ایفای نقش کند، اما در «به وقت شام» نتوانست موفق باشد و در این زمینه اختلاف سنی خود واقعی او با نقشش بی تاثیر نمی باشد.

حاتمی کیا در «به وقت شام» توانست به خوبی چهره واقعی داعش را نشان دهد؛ او تفاوت قومیت های افراد عضو داعش و وظایفشان و همچنین جنگ های رسانه ای این قبایل آدم کش را به خوبی بر پرده سینما نگاشت، اما شاید بهتر بود داعش به شکل جدی تر نشان داده می شد. شاید بتوان این نقد را بر حاتمی کیا وارد کرد که او داعش را در بعضی سکانس ها مضحک و ترحم برانگیز به نمایش گذاشته حال آنکه واقعیت چیز دیگریست و به سخره گرفتن سازمانی با آن حجم از خشونت موضوعی نیست که بتوان از آن به راحتی عبور کرد.

با همه این قوت ها و بعضا ضعف و کم و کاستی، حاتمی کیا فیلمش را هیجانی و تکنیکی آغاز کرد و درهمان سکانس های اولیه فیلمش به سوال مخاطب درباره چرایی حضور نیروی ایرانی در سوریه پاسخ می دهد که ایران به خواست خود سوری ها آنجا حضور دارد و چیزی فراتر از این موضوع نیست.

درپایان حاتمی کیا بر خلاف میل بسیاری بدخواهان توانست فیلم بسیاری موثری در قالب «به وقت شام» را در فضای مردمی به نمایش بگذارد. او موضوعی را انتخاب کرد که دغدغه بسیاری از افراد جامعه بالاخص جوانان بود و با ژانر اکشن فیلم و فضای فیلمبرداریش توانست قشر جوان را به خوبی جذب سینمای خود کند. حاتمی کیا با اثر جدیدش مخاطبان خود را به روزرسانی کرد و توانست خود را برای نسل دوم و سوم انقلاب با «به وقت شام» ماندگارکند همانطور که نسل اول را با «آژانس شیشه ای» ....

ارسال نظرات
پر بیننده ها