به گزارش خبرگزاری بسیج مازندران، بسیجیان رامسری با اشتیاق و شعف وصف نشدنی به همدان رسیدند، تمثال شهید همدانی همچون ماه بر ستاره های درخشان مزار شهدا نور افشانی می کرد.
جاده ها و شهرها یکی طی می شد به شوش رسیدیم و زیارت حضرت دانیال نبی و اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء را در این شهر توفیق داشتیم.
اردوگاه شهید باکری خرمشهر ساکن شدیم، این اردوگاه نقش هفت تپه در زمان جنگ را در ذهن مازندرانی ها تداعی میکند.
بسیجیان رامسر به منطقه عملیاتی فتح المبین رسیدند، رزمندگان در این عملیات توپخانه دشمن را دور زدند.
اروند رود؛ این رودخانه وحشی در جزر و آرام بود، از دیدن خانواده هاو دوستان شهید خجالت کشیده بود و سرش را بالا نمی آورد.
شلمچه در کربلای ایران بسیجیانی بودند که صلواتی کفشهای زائرین جبهه ها را واکس میزدند.
نهر خین صدای یا حسین شهیدان به گوش میرسید.
طلائیه مقتل علمداران خمینی لقب گرفته است.
هویزه صدای خرد شدن استخوان در زیر شینهای تانک شنیده میشود، مادر شهید علم الهدی در کنار فرزندش برایش لالایی میخواند.
دهلاویه ارتشی و سپاهی، یک لشگر الهی نمایان بود، شهید چمران داد میزند، آتش به اختیار یادتان نرود.
مسجد جامع خرمشهر این مسجد با اقتدار همچنان روی پای خود ایستاده است.
هفت تپه این قدمگاه شهیدان ۲ مهمان گمنام داشت و در صدد جایگاه ابدی برای آنها بود.
و پایان..باشد که شرمنده شان نشویم
