به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین، دلنوشته زائرین راهیان نور در سرزمین نور:
بسم رب الشهدا الصدیقین
دلونوشته به شهدای گمنام شهر مقدس شلمچه ...
سلام بر شجاعان پر خروش وتوفنده ،
سلام بر عزیزانی که در سنگر جبهه رزمیدید تا دشمن را از خاک عزیزمان بیرون کردید و در نبرد حق و باطل به درجه رفیع شهادت رسیدید.
ای رزم آوران که چون گلهای سرخ زیبا،قلبهای شما سرشار از ایثار و فداکاری بود و با این روح پاک واکنده از ایمان به سوی الله رفتند.
ای عزیزانی که درکربلای ایران به شهادت رسیدند مارا پیش امام حسین(ع)سرورسالار شهیدان ببربد.
ای بزرگوارانی که با خون خویش پرچم الله اکبر را در اوج پیروزی افراشته اید به ما به عنوان خواهر کوچک اگر لایق بدانید قول می دهم تا آخرین نفس شمارا ادامه می دهم و فراموتان نکنم
اکنون خدا را شاکرم که لایق این شدم که شما را زیارت کنم و بتوانم سه سال متوالی به دیدن شما بیایم ای شهیدان برای ما حمد بخوانید که شما زنده ایدو ما مرده ...
خواهر کوچکتان نرگس عسگری
۹۷.۱.۷
**
این دلنوشته از طرف یک دل شکسته است،
دل شکسته تی که همه حرفاشو همه درد هاشو فقط و فقط تو خودش ریخت
چون هیچکس درکش نمی کرد هیچ کس نمی فهمید
حرف خوردن،
تیکه شنیدن از آدما یعنی چی
فقط شهدا بودن که حالمو خوب کردن
فقط شهدا بودن که آرومم کردن
هر سال فقط به عشق شهدا میام جنوب
الانم فقط از خودشون میخوام که دل آشفته منو آروم کنند
من با تموم مشکلات زندگی دارم دست و پنجه نرم می کنم
زندگی که انگار فقط درداش و ناراحتیاش برای منه
ناشکری نمی کنم ولی دردام زیاده درکش برام سخته
دیگه فقط منتظرم یکی نجاتم بده و از این حال و هوا بیام بیرون
از خدا، شهدا و از دو داداش شهیدم که من خاک پای همه شهدایم می خواهم که حالمو خوب کنند
خیلی بده بخاطر یه اتفاق که ممکنه برای همه پیش بیاد باید ناراحت بشم
هیچ نباشه که به حرفام گوش بده
چرا؟
فراموشم کردی؟
اینا همهی حرفای دلم بود که نیاز دارم به یکی بگم کهدخالی بشم.
عاطفه عسگری از اقبالیه
1010/پ30/ب132
