خبرهای داغ:
رمل های داغ و میدان های مین و باقی مانده های ابزار و ادوات جنگ که شاید گلوله هایی از جنس سرب داغ بر گلوی فرزندان ما نشسته است بر زمین مانده است.
کد خبر: ۹۰۰۱۷۵۸
|
۰۲ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۶

به گزارش خبرگزاری بسیج در قزوین، رمل های داغ و میدان های مین و باقی مانده های ابزار و ادوات جنگ که شاید گلوله هایی از جنس سرب داغ بر گلوی فرزندان ما نشسته است بر زمین مانده است.
کانال کمیل همان جایی که ۹۵ کیلومتر با عمق ۴متر وعرض ۵متر توسط لهستانی ها برای مسلح کردن زمین و پشتیبانی از ارتش عراق ساخته شد.
رزمندگان  در کانال باقی مانده اند و سخت در حال مقاومت هستند که پیامی از طریق بی سیم مخابره می شود که به امام بگویید اینجا عاشوراست ذره ای عقب نخواهیم نشست!
نیروهای عراقی با بلندگو به همراه یک مترجم از سازمان منافقین فریاد می زنند که اگر تسلیم شوید تابعیت شهروندی عراق به شما داده می شود و در بهترین نقطه عراق زندگی می کنید!
زمزمه هایی برای تسلیم شدن در میان گردان بلند می شود ارتباط بین کانال کمیل و حنظله در حال قطع شدن است.فرمانده فریاد می زند باطری بی سیم در حال تمام شدن است آخرین پیام مخابره می شود.در قیامت جواب مادرمان زهرا را چه بدهیم؟ صدای تکبیر و الله اکبر گردان کمیل و کمی جلو تر کانال حنظله به هوا بلند می شود و کبوتران آماده رقص خون و پرواز می شوند.
از زمین و هوا دشمن، عملیات را شروع می کند بیش از ۵ روز است که آب و غذا جیره بندی شده و به آنان چیزی نرسیده.در گرمای تابستان همگی روزه شهادت گرفتند.دوشگاه و تیربار ها را بر سطح زمین مسلح کردند و حتی در حالت سینه خیز هم بچه های کانال را هدف قرار می دهند.
آری، کربلا برپا شده و تنگه جذابه و بستان و فکه در اشغال شیطان است و تنها گردان کمیل و حنظله در کانال باقی ماندند و سخت مقاومت می کنند.هیچ کمکی نمی تواند برسد!بچه ها آخرین بار همدیگر را در آغوش می گیرند و دیدار به قیامت و پل صراط را زمزمه می کنند.

جایی که خدا هم گریه کرد!!


نمازهای عاشورایی که در ظهر داغ و سوزان خوانده شد، هنوز بوی بهشت در کانال می آید.
مادری فرزند خردسالش را در کانال از دست داده و گریان می آید و خاک را می بوسد و برسرش می ریزد که به من نگفتند پسرت با لب تشنه شهید شده است.
آری شیعه باشی آزارت می دهند و سرها را بر نیزه می کنند راوی جوان که یک طلبه است اشک های مردم را جاری می کند.فرمانده سپاه شهرستان البرز در حس غریبانه ای گریه و زاری می کند.جمعیت را در داخل کانال نگاه می کردم چقدر صحنه پرواز بچه های گردان کمیل و حنظله برایمان تداعی می کرد.
سلحشور با مداحی سوزناک خود یاد برادرش مهدی فرمانده گردان کمیل را در پرواز شب تداعی می کرد.
مادران سرزمین گریان و محشری در داخل کانال برپا شد،لحظه ای درنگ کردم و چشمان خود را بستم فقط صداهای یاحسین به می گوشم می رسید چه قدر سهمگین بود.گویا شب عملیات فرا رسیده و بچه های گردان کمیل در کانال گرفتار شده اند! خدا می داند که فریادهای یا حسین دل ها را به لرزه در می آورد به راستی که مکتب عاشورا مردانی ازجنس ابراهیم هادی هزاران دارد.

جایی که خدا هم گریه کرد!!

1002/ت30/ب25

ارسال نظرات
پر بیننده ها