به بهانه اظهارات شرم‌آور لیلا حاتمی ازخودبیگانگی سفیران سینمایی ایران در برلین را بررسی می‌شود

حمایت خانم سلبریتی از داعشی‌های داخلی

به دنبال حواشی برخی فیلم‌های ایرانی حاضر در شصت و هشتمین دوره جشنواره فیلم برلین، مسئله بازنمایی سینمای ایران از مسائل کشور در خارج از مرزها، بار دیگر نقل محافل شده اما این بار، ابعاد جدیدتری نیز پیدا کرده است.
کد خبر: ۸۹۹۲۳۸۸
|
۰۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۶

به گزارش خبرگزاری بسیج به نقل از روزنامه عصر ایرانیان، به دنبال حواشی برخی فیلم‌های ایرانی حاضر در شصت و هشتمین دوره جشنواره فیلم برلین، مسئله بازنمایی سینمای ایران از مسائل کشور در خارج از مرزها، بار دیگر نقل محافل شده اما این بار، ابعاد جدیدتری نیز پیدا کرده است. حالا دیگر مسئله تنها این نیست که در متن فیلم چه پیامی‌برای مخاطبان غیرفارسی‌زبان گنجانده شده و در روند داستان و کنش‌های نمایشی چه تصویری از ایران و ایرانی به خارج منتقل می‌شود بلکه عوامل فیلم‌ها با اظهارنظرات خود در مصاحبه‌ها و نشست‌های خبری، بخش جدی‌تری از بار انتقال این تصویر را به دوش می‌کشند.
اعتراض بی‌شرمانه!
«می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم و عصبانیت و ناراحتی شدید خود از نحوه برخورد با معترضان در ایران را اعلام کنم.» این اولین جمله‌ای بود که لیلا حاتمی‌در نشست خبری آخرین ساخته مانی حقیقی در برلیناله بر زبان آورد درحالی که تلاش داشت به سختی معادل انگلیسی واژه «معترضان» را به خاطر آورد. حاتمی‌که به عنوان بازیگر فیلم «خوک» در کنار حقیقی نشسته بود، نهایتا با کمک او جمله‌اش را به اتمام رسانده و اضافه کرد: «شرم‌آور است که در کشور من شهروندان تنها به بهای جان‌شان می‌توانند اعتراض خود را بیان کنند.» لیلا حاتمی‌این سخنان را اولین اظهار نظر سیاسی خود خواند و اتفاقا همین مسئله اساسی بود؛ تلاطم ناشی از بر زبان آوردن جملات انگلیسی از گنجینه محفوظات و تعجب‌برانگیز بودن اولین اظهار نظر سیاسی از یک بازیگر بی‌حاشیه، از احتمال وجود یک سناریوی از پیش‌نوشته‌شده خبر می‌داد. ویدئوی سخنان حاتمی‌به سرعت و بارها در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد و با واکنش‌های مختلفی همراه گردید. این اظهارات درحالی صورت می‌گرفت که اغتشاشات فرقه دراویش گنابادی در روزهای اخیر، منجر به شهادت سه مامور نیروی انتظامی‌و دو بسیجی گردید و همین مسئله سبب شد که مردم در شبکه‌های مجازی، اظهارات حاتمی‌را به تندی نقد کرده و به آن اعتراض نمایند.
تکرار یک دروغ خسته‌کننده!
اما این سناریو قهرمان دیگری داشت؛ مانی حقیقی نیز در مقام کارگردان فیلم به سوالات خبرنگاران خارجی پاسخ داد. او در پاسخ به سئوال خبرنگار روزنامه آلمانی تاتس، درباره این که چه احساسی دارد که به عنوان کارگردان ایرانی همواره مورد سوالات سیاسی، قرار می‌گیرد، گفت: «خیلی آزاردهنده است. شما آزادید که سوالات سیاسی بپرسید کسی نمی‌گوید این کار را نکنید، اما نکته اصلی این است که ما خوب یا بد اثری هنری خلق کرده‌ایم و دوست داریم درباره آن صحبت کنیم. بیایید فراموش نکنیم که هنر نوعی زبان جهانی است که تلاش می‌کند ما را از مرزهایی که جدای‌مان کرده‌اند، عبور دهد. هر مصاحبه‌ای که می‌کنم مدام از من می‌پرسند که نظر اصلاح‌طلبان درباره تو چیست؟ افراط‌گرایان درباره تو چه فکر می‌کنند؟ آیا سانسور شده‌اید؟ چطور سانسور شده‌اید؟ با سانسور چه می‌کنید؟»
خودمان می‌دانیم بدبختیم!
سپس او با همان لحنی که نوعی شکایت صمیمانه را بازتاب می‌داد در پاسخ به این پرسش‌ها گفت: «باشد! چندبار لازم است که این جواب‌ها را بشنوید؟‍! بله! در ایران، سانسور وجود دارد؛ بله! با آن زندگی کردن سخت است! و بله! ما داریم با آن سروکله می‌زنیم؛ به شیوه‌های مختلفی مبتنی بر جو سیاسی. اما چیزهای بیشتری برای بحث وجود دارد.» حقیقی درحالی این مطالب را می‌گفت که در داخل کشور به عنوان مولفی با لحن پر از طعنه و کنایه شناخته می‌شود و از سوی دیگر شرکت کردن او در فستیوال‌های خارجی درحالی که از فضای غالب آن در سیاسی کردن حضور فیلمسازان ایرانی مطلع و حتی بدان معترض است، عجیب و پرتناقض می‌نماید.
مجبوریم در لایه‌ها پنهانش کنیم
اما داستان برلین به همین جا نیز ختم نشد. فیلم «هجوم»، آخرین ساخته شهرام مکری نیز در بخش جانبی برلین امسال نامزد «جایزه تدی» شد؛ جایزه‌ای که از سال 1987 با انتخاب هیئتی مستقل، به فیلم‌های مرتبط با دگرباشی جنسی حاضر در برلیناله اهدا می‌شود. مسئله اما آن جا حساس‌تر شد که این یک سوءبرداشت از سوی این هیئت داوری نبود و مکری در مصاحبه‌ خبری خود به نکاتی در این باره اشاره کرد و بر این مسئله صحه گذاشت. فیلم «هجوم» که به سیاق فیلم قبلی مکری، «ماهی و گربه» با الهام از نقاشی‌های موریس اشر، به کنکاش در بعد زمان و مکان می‌پردازد، مسئله هویت را نیز مورد توجه قرار داده و در این میان درهم‌تنیدگی هویت جنسی دو شخصیت از داستان نیز به عنوان جزئی اثرگذار و صریح از مسیر روایت در فیلم مطرح می‌شود. اما مسئله جایی حساس‌تر می‌شود که یکی از شخصیت‌های داستان به این هویت جنسی پیچیده و مبهم، ابراز علاقه می‌کند. مکری در مصاحبه خود می‌گوید: «این مسئله شاید در ایران برای ما مسئله مهمتری باشد چون شاید آن طور که شما در اروپا می‌توانید درباره جنسیت فکر کنید و حرف بزنید ما نمی‌توانیم در مورد این موضوع راحت حرف بزنیم. بنابراین این مسئله را در لایه‌های فیلم پنهان‌ و پنهان‌ترش می‌کنیم. سنت بازی کردن مرد به جای زن در ایران وجود داشته اما علتش مسئله سانسور بوده است اما در این فیلم سعی کردم به دلیل نمایش جنسیت از آن استفاده کنم.
اصرار به عبور از خطوط قرمز عرفی
اما مسئله‌ای که مکری از آن با عبارت «جنسیت» یاد می‌کند موضوعی است که به خاطر آن نامزد جایزه تدی شده است و البته پرواضح است که «جنسیت» در سال‌های اخیر به هیچ عنوان خط قرمز سینمای ایران نبوده است و بسیاری از فیلم‌ها به انواع بحران‌های جنسی پرداخته‌اند. مکری در انتها در این باره اضافه می‌کند: «سال قبل می‌خواستیم فیلم را در جشنواره فیلم فجر نمایش دهیم اما به خاطر همین ایده جنسیت در فیلم نشد. این مسئله فقط یک تابو برای مسئولین نیست بلکه برای مردم هم تابو محسوب می‌شود و به همین علت راحت نمی‌توان درباره آن حرف زد.» درحالی که تک‌تک این جملات حاوی باری معنایی و تصویری از حاکمیت و مسائل اجتماعی در ایران را برای مخاطب رسانه‌ای بیگانه به همراه دارد، او ادامه می‌دهد: «در ابتدای فیلم، همین که یک دختر است که دارد نقش پسر را بازی می‌کند از آن تیزی برنده‌ای که این مسئله برای دولت ما دارد کم ‌می‌کند. یعنی اگر آن جا یک پسر بود و این دیالوگ را به پسر دیگر می‌گفت که «ما به همدیگر علاقه داریم» قطعا نمی‌توانستیم از سانسور فرار کنیم.»
شاخه فرهنگی نهادهای حقوقی بین‌المللی علیه ایران
این اظهارات درحالی اتفاق می‌افتد که «آزادی دگرباشان جنسی» همواره یکی از محورهای فشارهای حقوقی بین‌المللی علیه ایران بوده است. مکری اما در صحبت از شیوه بازتاب حاکمیت ایران در فیلمش شفاف‌تر توضیح می‌دهد: «فیلم درباره تقابل دونسل است. یک نسل جوان‌تر و یک نسلی که در ظاهر کنترل‌کننده اوضاع هستند. آدم‌های نسل قدیمی‌تر فکر می‌کنند که کنترل اوضاع دست آن‌هاست ولی فیلم که جلو می‌رود متوجه می‌شویم که بازی را همان نسل جوان‌تر جلو می‌برد نه آن‌ها.» جدای از مسئله حاکمیت، وی تصویر خاص دیگری را نیز مردم کشورش به عنوان مکمل مهمتر فیلم بازتاب می‌دهد: «درکشور من آدم‌ها خیلی عصبانی و ناراحت هستند که شکل بیرونی آن نمایش خشونت است.» این اظهارات درحالی اتفاق می‌افتد که تاکنون هیچ پاسخ یا واکنشی از سوی مسئولان سینمایی و مدیر نظارت و ارزشیابی سازمان، نسبت به این فیلم ابراز نشده و همچنان در گروه هنروتجربه درحال اکران است.
از وطن‌شان به برلین شکایت می‌برند!
درمجموع این اظهارات نشان می‌دهد که جشنواره‌های خارجی درحال تبدیل شدن به مکانی برای شکایت بردن از ایران به نهادهای بین‌المللی هستند و شاید بهترین بازتاب را مانی حقیقی به این اتفاق داشته است. او همزمان که شفاف شدن این مسئله برای همه را با صدای بلند در نشست خبری فیلمش در برلین اعلام می‌کند، به تایید و تثبیت تصویر خارج‌نشینان از ایران می‌پردازد؛ اتفاقی که تکرار برای مردم کشور نیز دیگر بیش از حد خسته‌کننده شده است. حالا باید گفت که شرم‌آور است که فیلمسازان ایرانی، خود را ایران می‌دانند و اضافه بر متن فیلم‌هایشان، پراختلال‌ترین تصویر را به جهان ارائه می‌دهند.

ارسال نظرات
آخرین اخبار