معیشت مردم و اقتصاد جامعه از مهمترین رکنهای یک جامعه اسلامی است. جامعهای میتواند بهسوی سعادت واقعی مدنظر اسلام درحرکت باشد که بتواند علاوه بر معنویات، به مادیات نیز توجه ویژهای کند.
در یک کشور اسلامی مردم علاوه بر نماز و دعا و توسل، باید به دنبال پیشرفت علمی، توسعه عدالت، فروپاشی، اشرافیگری و کم شدن فاصلههای طبقاتی باشند. یکی از رکنهای اصلی این پیشرفتها، بهبود وضعیت اقتصادی جامعه است.
اقتصادِ خوبِ یک جامعه است که میتواند آن را بینیاز از کشورهای سلطهگر و فرصتطلب کند؛ این بینیازی از دیگر کشورها است که میتواند فرصت را برای رشد مردم و حکومت مردم در یک کشور اسلامی را فراهم کند.
از سال 89 بهطور رسمی رهبر معظم انقلاب لفظ «اقتصاد مقاومتی» را در دیدار با کارآفرینان استفاده کرد. قبل از آن ایشان از سال 80 با تأکید بر «مقاومسازی اقتصاد» زمینه ایجاد یک اقتصاد درونزا در کشور به وجود آورد. در سال 86 با استفاده از لفظ «جنگ اقتصادی» خطر سوء استفاده دشمنان را در این بخش متذکر شد و مرحلهی جدیدی را در کشور آغاز کرد.
با به وجود آمدن فصل تازهای در اقتصاد ایران که همواره با بیمهری مسؤولان روبهرو بوده است، امیدی تازه در بین عاشقان ایران برای خدمت به این مرزوبوم ایجاد شد. در مجموعه گزارشهای بازخوانی اقتصاد مقاومتی در بیانات رهبری، به این مهم پرداخته و بعد از بررسی مفاهیم ابتدایی مبحث اقتصاد مقاومتی از منظر رهبر معظم انقلاب، نقش هر یک از بخشهای جامعه در اجرا کردن این مهم را تبیین خواهیم کرد.
مفهوم و ویژگیهای اقتصاد مقاومتی
یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ما است ــ این آن جنبه مثبت ــ امّا منحصر به کشور ما هم نیست؛ یعنی بسیاری از کشورها، امروز با توجّه به این تکانههای اجتماعی و زیرورو شدنهای اقتصادیای که در این بیست، سی سال گذشته اتّفاق افتاده است، متناسب با شرایط خودشان به فکر یک چنین کاری افتادهاند. پس مطلب اوّل اینکه این حرکتی که ما داریم انجام میدهیم، دغدغهی دیگر کشورها هم هست؛ مخصوص ما نیست.
اقتصاد مقاومتی درونزا
این (اقتصاد مقاومتی) اقتصاد درونزا است. درونزا است یعنی چه؟ یعنی از دل ظرفیتهای خود کشور ما و خود مردم ما میجوشد؛ رشد این نهال و این درخت، متّکی است به امکانات کشور خودمان؛ درونزا به این معنا است.
تفاوت درونزایی اقتصاد مقاومتی و درونگرایی اقتصاد
(اقتصاد مقاومتی) درونگرا نیست؛ یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور؛ نه، درونزا است، امّا برونگرا است؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر باقدرت مواجه میشود.
بنابراین درونزا است، امّا درونگرا نیست. اینها را که عرض میکنم، برای خاطر این است که در همین زمینهها الآن قلمها و زبانها و مغزهای مغرض، مشغول کارند که (القا کنند) «بله، اینها میخواهند اقتصاد کشور را محدود کنند و در داخل محصور کنند».
انواع و اقسام تحلیلها را برای اینکه ملّت را و مسئولان را از این راه ـ که راه سعادت است ـ جدا بکنند دارند میکنند. من عرض میکنم تا برای افکار عمومیمان روشن باشد.
آیا اقتصاد مقاومتی، اقتصادی دولتی است؟
این اقتصادی که بهعنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردم بنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ باارادهی مردم، سرمایهی مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند. امّا «دولتی نیست» به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسؤولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامهریزی، زمینهسازی، ظرفیتسازی، هدایت و کمک دارد.
کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ بهعنوان یک مسؤول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند. آنجایی که کسانی بخواهند سوءاستفاده کنند و دست به فساد اقتصادی بزنند، جلوی آنها را میگیرد؛ آنجایی که کسانی احتیاج به کمک دارند، به آنها کمک میکند؛ بنابراین آمادهسازی شرایط، وظیفهی دولت است؛ تسهیل میکند.
این اقتصاد، اقتصاد دانشبنیان است یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده میکند، به پیشرفتهای علمی تکیه میکند، اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد؛ امّا معنای آن این نیست که این اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی؛ نخیر، تجربهها و مهارتها ـ تجربههای صاحبان صنعت، تجربهها و مهارتهای کارگرانی که دارای تجربه و مهارتاند ـ میتواند اثر بگذارد و میتواند در این اقتصاد نقش ایفا کند. اینکه گفته میشود دانشمحور، معنای آن این نیست که عناصر باتجربهی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام دادهاند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهده اینها است.
تعریف عدالت در اقتصاد مقاومتی
این اقتصاد، عدالت محور است؛ یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایهداری ـ (مثل) رشد ملّی، تولید ناخالص ملّی ــ اکتفا نمیکند؛ بحث اینها نیست که بگوییم رشد ملّی اینقدر زیاد شد، یا تولید ناخالص ملّی اینقدر زیاد شد؛ که در شاخصهای جهانی و در اقتصاد سرمایهداری مشاهده میکنید. درحالیکه تولید ناخالص ملّی یک کشوری خیلی هم بالا میرود، امّا کسانی هم در آن کشور از گرسنگی میمیرند! این را ما قبول نداریم.
بنابراین شاخص عدالت ـ عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی در جامعه ـ یکی از شاخصهای مهم در اقتصاد مقاومتی است، امّا معنای آن این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا هم بیاعتنایی بشود؛ نخیر، به آن شاخصها هم توجّه میشود، امّا بر محور «عدالت» هم کار میشود. عدالت در این بیان و در این برنامه به معنای تقسیم فقر نیست، بلکه به معنای تولید ثروت و ثروت ملّی را افزایش دادن است.
با توجه به برنامههای اقتصاد مقاومتی، مشکلات کنونی اقتصاد کشور حل خواهد شد؟
در اینکه گفتیم اقتصاد مقاومتی بهترین راه حلّ مشکلات اقتصادی کشور است شکّی نیست، امّا معنای آن این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است ـ که یک مقداری از آن مربوط به تحریم است، یک مقداری از آن مثلاً مربوط بهغلط بودن فلان برنامه است ـ نه، این مال همیشه است. اقتصاد مقاومتی یعنی مقاومسازی، محکمسازی پایههای اقتصاد؛ اینچنین اقتصادی چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم، بارور خواهد بود و به مردم کمک میکند.
اقتصاد مقاومتی تحقّقپذیر، ممکن یا نه، خیالات خام؟
پاسخ این است که نخیر، کاملاً، عملاً، حتماً ممکن است؛ چرا؟ به خاطر ظرفیّتها؛ چون این کشور، دارای ظرفیّتهای فوقالعاده است. من حالا چند قلم از ظرفیّتهای کشور را عرض میکنم. اینها چیزهایی است که آمارهای عجیبوغریب لازم ندارد، جلوی چشم همه است، همه میبینند.
ظرفیتها موردنظر رهبر معظم انقلاب شامل نیروی انسانی، جمعیّت جوان کشور، وجود میلیونها نیروی مجرّب و ماهر، منابع طبیعی، موقعیّت جغرافیایی و زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری است که در گزارش هفتهی آینده به تشریح این ظرفیتها از منظر رهبر معظم انقلاب خواهیم پرداخت.