62 درصد کودکان زیر 6 سال کمبود ویتامین D دارند
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج،فقر کودکان به لحاظ بهداشتی، سلامتی، اقتصادی و فرهنگی در نشستی با مدیریت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بررسی شد.
نشست "نگاهی به پدیده فقر کودکان" با حضور احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی؛ زهرا عبداللهی، مدیر کل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی؛ دیوید رادول، استاد دانشگاه اورگان؛ کامیل احمدی، مردمشناس و پژوهشگر؛ مرتضی نظری، تحلیلگر مسائل اقتصادی؛ دلارام علی، مددکار اجتماعی و پژوهشگر و حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در محل وزارت تعاون برگزار شد.
در ابتدای نشست احمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به بیان برخی اقدامات این وزارتخانه پرداخت و گفت: در بحث کودکان بازمانده از تحصیل در دوران ابتدایی سرشماری انجام شد که چه دسته از کودکان در این دوره به مدرسه نمیآیند و مشکل آنها چیست؟ بحث کودکان فاقد شناسنامه اقدام دیگری است که در این معاونت دنبال شده و در هفته اخیر اصلاح قانون مدنی به تصویب کمیسیون لوایح دولت رسید و اکنون باید در مجلس رأی بیاورد. بر این اساس کودکانی که از مادران ایرانی متولد میشوند مانند کودکانی که از پدران ایرانی متولد میشوند، میتوانند صاحب شناسنامه شوند.
اثرات جبرانناپذیر سوءتغذیه در کودکی
در بخش دیگری از نشست زهرا عبداللهی، مدیر کل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت در مورد فقر و اثرات آن بر ناامنی غذایی و پیامد ناامنی غذایی روی سلامت کودکان تصریح کرد: پیامدهای ناامنی غذایی در طول دوران کودکی به این علت که سرعت رشد در آن دوران بیشتر است، میتواند اثرات ماندگار و جبرانناپذیری را در دورههای دیگر زندگی داشته باشد. حتی اگر اشکال خفیف سوءتغذیه اتفاق بیفتد، اثرات نامطلوب آن بر سلامتی کودک بسیار مهم است. سوءتغذیه مزمن که به شکل کوتاهقدی تغذیهای خود را نشان میدهد و به دلیل کمبود انرژی در طولانیمدت اتفق میافتد، میتواند در درجات خفیف از طریق کاهش تحرک، کاهش انگیزش، کاهش کنجکاوی و در نهایت تداخل کمتر کودک با محیط، رشد و نمو ادراکی کودک را مختل کند.
او ادامه داد: در دوران جنینی و شیرخواری سوءتغذیه میتواند تغییرات دائمی در متابولیسم کودک ایجاد کند که نهایتاً این کودک آسیبپذیر باشد و ریسک بیشتری در بزرگسالی برای انواع بیماریهای غیرواگیر مانند بیماریهای قلبی-عروقی داشته باشد. معتقدیم اگر قرار است کودکی در بزرگسالی دچار بیماریهای اضافه وزن و چاقی و انواع سرطانها و بیماریهای غیرواگیر نشود، بسیار مهم است که در دوران جنینی تغذیه مناسب داشته باشد. سوءتغذیه در کودکی که زیر 2500 گرم متولد میشود، ریسک اضافه وزن، چاقی و بیماریهای غیرواگیر در دوران بعدی زندگی را بیشتر میکند. پس بسیار مهم است که اگر بخواهیم نسل سالمی داشته باشیم، در دوران جنینی و حتی مراقبتهای قبل از بارداری سرمایهگذاری شود.
علت 45 درصد مرگ و بیماری کودکان سوءتغذیه است
مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با اشاره به وضعیت جهانی سوءتغذیه در کودکان گفت: براساس آخرین اطلاعات سازمان بهداشت جهانی در سال 2015 کوتاهقدی یا سوءتغذیه مزمن، 15 میلیون کودک زیر 5 سال را در جهان متأثر کرده است. 100 میلیون کودک زیر 5 سال نیز دچار کموزنی (سوءتغذیه زمان گذشته و امروز) هستند. لاغری (سوءتغذیه در زمان حال) نیز 51 میلیون کودک زیر 5 سال را متأثر کرده است. لاغری در زمینه کودکانی است که در شرایط حال حاضر خود نیز سوءتغذیه دارند؛ بهطور مثال کودک کوتاهقد برای وضعیت فعلی خود نیز وزن مناسبی ندارد. آخرین اطلاعات بیانگر آن است که علت اصلی حدود 45 درصد موارد مرگ و میر و بیماریها در کودکان سوءتغذیه است. مطالعات نشان داده است که در بزرگسالان زن و مرد میزان مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی- عروقی در افرادی که وزن هنگام تولدشان کمتر از 2500 گرم بوده، بیشتر اتفاق افتاده است.
امنیت غذایی یا سیری سلولی چطور اتفاق میافتد؟
عبداللهی با اشاره به تعریف امنیت غذایی اظهار کرد: زمانی که از امنیت غذایی صحبت میکنیم، منظورمان این است که غذای سالم باید به اندازه کافی تولید شود. خانواده توان خرید داشته باشد. همچنین فرهنگ و سواد تغذیهای برای انتخاب درست سبد غذایی مهم است. با این وجود این موارد برای امنیت غذایی کافی نیست. برای اینکه امنیت تغذیهای یا سیری سلولی اتفاق بیفتد، اگر تمام شرایط بالا اتفاق افتاد، هنوز عوامل دیگری لازم است که مطمئن شویم آن ماده غذایی وارد سلول میشود؛ این عوامل شامل سلامت، دسترسی به خدمات بهداشتی، درمانی و رفاه اجتماعی، زندگی در محیط بهداشتی و توزیع عادلانه غذا در خانوار میشود.
شیوع کمبود ریزمغذیها در ایران
او درباره چرایی اهمیت امنیت غذایی در نظام سلامت تأکید کرد: باید دسترسی فیزیکی وجود داشته باشد و غذا تولید شود. دسترسی اقتصادی کاملاً در ارتباط با قیمت غذا، درآمد خانوار و یارانههاست. ایمنی غذایی و سواد بسیار مهم است. اگر سفره خانوار مطابق با نیازهای تغذیهای کودک و افراد خانوار نباشد، پیامدهای آن را در بخش سلامت به شکل سوءتغذیه در کودکان میبینیم؛ لاغری و کموزنی و کمبود ریزمغذیها دیده میشود که نام آن گرسنگی پنهان است. گرسنگی پنهان خود را به شکل کمبود آهن، روی، ید، کلسیم، ویتامین A و ویتامین D نشان میدهد. کمبود این ریزمغزیها در کشور ما شایع است.
کمخوری و پرخوری هر دو با فقر مرتبط هستند
مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با بیان اینکه سوءتغذیه دو شکل ناامنی غذایی دارد، افزود: یکی از اشکال سوءتغذیه کمخوری و کمبود دریافت انرژی است که به دلایل مختلف مانند فقر، بیسوادی، بیکاری و ناآگاهیهای تغذیهای اتفاق میافتد. شکل دیگر اضافه دریافت انرژی است که آن را نیز میتوان به فقر ارتباط داد؛ خانواده زمانی که فقیر است بیشتر به سمت مصرف مواد غذایی ارزان و منبع ارزان انرژی مانند مواد نشاستهای میرود که این کودک را به سمت سوءتغذیه ناشی از بدخوری و اضافه وزن میبرد. مسألهای که امروزه در کشور و دنیا با آن روبهرو هستیم، بیماریهای غیرواگیر است که ریشه در وضعیت تغذیه خانواده، ریشه در نوع مراقبتهای تغذیهای دوران جنینی و ریشه در وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده دارد.
همواره سیکل معیوب فقر و سوءتغذیه تکرار میشود
عبداللهی با اشاره به سیکل معیوب فقر و سوءتغذیه تصریح کرد: زمانی که فقر وجود داشته باشد، ناامنی غذایی و به دنبال آن سوءتغذیه اتفاق میافتد. زمانی که در جامعهای سوءتغذیه وجود دارد، از آنجایی که سیستم ایمنی تضعیف میشود و فردی که دچار سوءتغذیه است، بیشتر بیمار میشود و طول دوره بیماری و شدت بیماری در او بیشتر است، در نتیجه روزهای غیبت از کار در او بیشتر میشود و نهایتاً چون سوءتغذیه توانمندیهای جسمی و ذهنی فرد را متأثر میکند، روی بهرهوری، قدرت تولید و بازده کاری اثر منفی میگذارد و باعث کاهش درآمد میشود. این یعنی همیشه سیکل معیوب فقر و سوءتغذیه تکرار خواهد شد. بنابراین اگر برنامههای فقرزدایی را نداشته باشیم، نهایتاً مردم و نسلها با این سیکل درگیرند.
سوءتغذیه و مشکلات بهره هوشی
او به نتایج پژوهشها اشاره کرد و ادامه داد: مطالعات زیادی نشان داده است که اگر فردی در کودکی دچار سوءتغذیه و کوتاهقدی تغذیهای شود، روی کسب درآمد او در بزرگسالی تأثیر میگذارد. این موضوع به دلیل تأثیری است که سوءتغذیه در سالهای اول زندگی بر رشد و تکامل کودک میگذارد. سوءتغذیه مزمن روی تکامل مغزی کودک بهویژه در پنج سال و 2 سال اول زندگی تأثیر میگذارد و ارتباطات عصبی بین سلولها و نورونها را مختل میکند و شبکه ارتباطی بین آنها تشکیل نمیشود. این موضوع روی بهره هوشی کودک اثر میگذارد و مشخص میکند که چقدر در زندگی آیندهاش میتواند از نظر قدرت کسب درآمد و رفاه موفق باشد.
اهمیت سرمایهگذاری در هزار روز اول زندگی
مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت درباره نقش سوءتغذیه در 6 سال اول زندگی گفت: در 6 سال اول زندگی بحث فقر، ناامنی غذایی و سوءتغذیه بحرانی است و میتواند اثرات زیادی داشته باشد؛ زیرا حداکثر رشد مغزی در 5 سال اول زندگی رخ میدهد. در کودکی که با وزن طبیعی (حدود 3کیلوگرم) به دنیا میآید، در بدو تولد وزن مغز 25 درصد وزن یک فرد بزرگسال را دارد. اگر این کودک درست تغذیه شود، در 2 سالگی مغزش 75 درصد وزن دوران بزرگسالی را دارد و در 6 سالگی 90 درصد وزن مغز زمان بزرگسالی باید بهدست آمده باشد. به همین علت میگوییم بسیار مهم است که در هزار روز اول زندگی (دوران بارداری تا پایان 2 سالگی) سرمایهگذاری شود؛ کودک با وزن مناسب بهدنیا آید و دچار سوءتغذیه نشود. مطالعات نشان داده است که در صورت انجام این اقدامات در هزار روز اول زندگی، 60 تا 80 درصد موارد مرگ و میر به دلیل کموزنی کاهش پیدا میکند.
طی 2 دهه گذشته بیش از 50 درصد سوءتغذیه در سطح عمومی کشور کاهش یافته است
عبداللهی با اشاره به مطالعه ملی وزرات بهداشت در سال 92- 91 در مورد امنیت غذایی اظهار کرد: این مطالعه نشان میدهد که سوءتغذیه در برخی استانهای بهویژه استانهای کمبرخوردار بیشتر است. در استانهای سیستان و بلوچستان، جنوب خراسان، کرمان و برخی استانها مرکزی در کودکان زیر 2 سال و کودکان 6 ساله شاهد سوءتغذیه هستیم. براساس این مطالعه میدانیم کدام مناطق ناامنی غذایی دارند. در 2 دهه گذشته در سطح کشور اقداماتی انجام شده که بیش از 50 درصد در سطح عمومی سوءتغذیه کودکان کاهش یافته است. مهمترین تأثیر سوءتغذیه روی بهره هوشی کودک است و اگر سیکل معیوب سوءتغذیه شکسته نشود، نسل به نسل ادامه مییابد. بنابراین شکستن این چرخه بسیار مهم است.
کمخونی و فقر آهن در کودکان، 10 امتیاز از بهره هوشی آنها میکاهد
او با تأکید بر عدم امکان جبران کمبود ریزمغذیها در کودکان بیان کرد: کمبود ریزمغزیها که به آن گرسنگی پنهان میگوییم، نوعی سوءتغذیه است که میتواند پیامدهای بعضاً غیرقابل جبرانی داشته باشد. در 2 سال ابتدایی زندگی اگر کودکی دچار کمخونی و فقر آهن میشود و بهره هوشی او 10 امتیاز پایین میآید، قابل جبران نیست. به همین علت کمبود ریزمغزیها پیامدهای اقتصادی متعددی برای جامعه دارد که نهایتاً منجر به کاهش تولید و درآمد و رکود اقتصاد ملی و اتلاف سرمایهگذاریهای آموزشی میشود. خوشبختانه به لحاظ ریزمغذیها در کودکان از سال 80 تا 90 کمخونی کاهش یافته اما همچنان در مناطق محروم کشور مانند جنوب خراسان، سیستان و بلوچستان و کرمان 23 درصد شیوع کمخونی داریم؛ هرچند در 10 سال گذشته 35 درصد بوده است. در مورد کمبود آهن، و کمبود روی نیز این اتفاق به دلیل اجرای تمام برنامههای توسعهای کشور افتاده است.
62 درصد کودکان زیر 6 سال در سطح کشور دچار کمبود ویتامین D هستند
مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت با تأکید بر اینکه باید نگاه ویژه به مناطق محروم داشته باشیم، افزود: طی 10 سال گذشته روند کمبود ویتامین A روندی افزایشی دارد که کمبودی خفیف است. تصویری که داریم این است که اگر 10 سال گذشته یک درصد کمبود داشتیم، الان 18 درصد داریم و باید به فکر مداخله برای بهبود این وضعیت در کوکان باشیم. ویتامینD مشکل دیگری است که در کودکان زیر 2 سال و 6 سالهها داریم. 62 درصد کودکان زیر 6 سال در سطح کشور دچار کمبود ویتامین D هستند.
راهکارهایی برای ایجاد امنیت غذایی
عبداللهی در مورد راهکارهای ایجاد امنیت غذایی گفت: برای این منظور لازم است که همزمان افزایش دسترسی فیزیکی و دسترسی اقتصادی به غذای سالم داشته باشیم. دسترسی اقتصادی باید به روشهای مختلف فراهم شود که میتواند با کنترل قیمت مواد غذایی، جلوگیری از نوسانات قیمت مواد غذایی و تناسب قیمت با قدرت خرید مردم باشد. پروژههای فقرزدایی و اشتغالزایی و بحث توانمندسازی خانوار از دیگر راهکارهاست تا خانوادهها بیاموزند با همان منابع محدود درست انتخاب کنند. بحث ارتقای فرهنگ و سواد تغذیهای مطرح است که باید در سطح آگاهی فرهنگ غذایی مردم کار کنیم که انتخابهای درست داشته باشند. افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی بهخصوص در مناطق محروم از دیگر راهکارهاست.
توانمندسازی در سطح جوامع محلی
او با تأکید بر لزوم توانمندسازی در سطح جوامع محلی تصریح کرد: در دنیا بسیار روی توانمندسازی در سطح جوامع محلی بحث میشود که بخشی از این توانمندسازی، همان آموزشهایی است که به خانوار و مادر در جهت تغذیه، بهداشت و مهارتهای کشاورزی و باغداری کمک میکند. بحث پروژههای CBI (ابتکارات جامعهمحور) از برنامههایی است که بهوسیله آن حتی در سطح روستا بتوان کمک کرد. در این راستا هدف، فراهم کردن و تأمین حداقل سرمایه است که در قالب وام و کمکهای بلاعوض در زمینه امنیت غذایی بهویژه برای خانوارهای آسیبپذیر داده میشود. بحث مهارتآموزی و اشتغالزایی از طریق آموزشهای فنی و حرفهای نیز ایجاد شود. برنامه مهم دیگر این است که بخشی از افرادی که دچار سوءتغذیه هستند، در کنار آموزش و توانمندسازی به حمایتهای تغذیهای نیاز دارند که با حمایت وزارت رفاه، بهزیستی و کمیته امداد در کشور انجام میشود و در این برنامه کودکان و مادران باردار دچار سوءتغذیه که به دلیل فقر، دچار سوءتغذیه شدهاند، سبد غذایی دریافت میکنند و امیدوارم که کیفیت و کمیت برنامه را بیشتر کنیم.
به گزارش مهرخانه، در ادامه نشست کامیل احمدی، مردمشناس و پژوهشگر درباره رابطه فقر و ازدواج کودکان به سخنرانی پرداخت و گفت: هر ساله تعداد قابل توجهی از کودکان زیر 18 سال دختر و پسر وارد ازدواج خودخواسته یا ناخواسته میشوند. این کودکان متأهل پس از آن وارد چرخه آسیبپذیری میشوند که از دل آن مسائلی مانند کودکبیوگی و تکسرپرستی بیرون میآید.
در 9 ماهه ابتدایی سال 95، 29 هزار دختر زیر 15 سال ازدواج کردهاند
او درباره وضعیت آماری ازدواج کودکان بیان کرد: براساس آمارهای رسمی منتشرشده از سوی سازمان ثبت احوال، در سال 1390 در مجموع 369 هزار و 721 ازدواج زیر 18 سال ثبت شده است. این آمار در سالهای بعد کاهش اندکی داشته است. در سال 91، 349 هزار ازدواج؛ در سال 92، 312 هزار ازدواج و در سال 93، 287هزار ازدواج داشتیم. در سال 94 موارد ازدواج دختران 10 تا 14 سال 48 هزار مورد و در پسران 14 هزار مورد بوده است. در 9 ماهه سال 95 نیز 29 هزار دختر زیر 15 سال ازدواج کردهاند. از تعداد این کودکان ازدواجکرده، در سال 94 و در زیر 19 سالگی 97 هزار نوزاد متولد شده است. سیاستهای ثبت احوال در سالنامههای آماری 14 تا 19 را مشخص میکند که تفکیک یک سال بین 18 و 19 سال اگرچه ممکن است چشمگیر باشد اما امکانپذیر نیست. عموماً ازدواجها بسیار شکننده و به لحاظ ساختاری بسیار ضعیف هستند و موارد طلاق زیادی نیز اتفاق میافتد؛ به طوریکه در سال 90 تا 94، 95 هزار مورد طلاق داشتیم.
خراسان رضوی در صدر ازدواج کودک
احمدی به پژوهشی که در زمینه ازدواج کودکان انجام داده، اشاره کرد و گفت: پژوهش ازدواج کودکان در ایران طی 2 سال در 7 استان انجام شد. این پژوهش در استانهای خراسان رضوی، آذربایجان شرقی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، هرمزگان و اصفهان انجام شد که نرخ ازدواج کودکان در آنها نیز به همین ترتیب از بالا به پایین است.
او در مورد مشکلات ناشی از ازدواج در کودکان تصریح کرد: آسیبهای جسمی و روانی، سلامت جنسی و بیماریهای زنانه از مشکلات این ازدواجهاست. همچنین خشونت جنسی شایع است؛ بهویژه در زمانی که هر دو زوج سنشان پایین باشد یا یکی از همسران تفاوت سنی بالایی داشته باشد. عفونتها و پارگی زایمان و به خطر افتادن سلامت و مرگ مادر در موارد زایمان بهویژه در جامعه روستایی بسیار شایع است. مشکلات سلامت جسمی، جنسی و روحی کودک برجسته میشود. مشکلات روانی و نرخهای خودکشی بالاست. فقر اقتصادی، فقر فرهنگی و چرخه کمسوادی از دیگر موضوعات مربوط به ازدواج کودک است که معمولاً ازدواج کودکان در خانوادههای کمسوادتر و در جوامع روستایی یا حاشیه شهرها شایع است. طلاق و کودکبیوگی نیز از مواردی است که اتفاق میافتد.
در دهه اخیر نسبت ازدواج کودکان بهطور یکنواختی پایینتر از 30 درصد نبوده است
این پژوهشگر با تأکید بر روند یکنواخت ازدواج کودکان بیان کرد: در 10 سال اخیر شاهدیم که روند ازدواج کودکان وجود دارد و پسران نیز با تعداد بسیار کمتر از دختران ازدواج میکنند. اما ازدواج کودکان همچنان با روندی یکنواخت مشاهده میشود. نسبت ازدواج کودکان در دهه اخیر پایینتر از 30 درصد نبوده است.
ارتباط ازدواج زودهنگام کودکان با فقر
احمدی با اشاره به ترک تحصیل دختران پس از ازدواج اظهار کرد: در جامعه روستایی مورد مطالعه من، ترک تحصیل یکی از اولین نشانههایی بود که نتیجه ازدواج کودک است یعنی زمانی که یک دختر ازدواج میکند، تقریباً بدون هیچ بحثی از فردا به مدرسه نمیرود و نرفتن به مدرسه یعنی از دست دادن موقعیتهای شغلی و تحصیلی. بررسی من در زمینه ازدواج کودکان بیشتر روی مناطق مرزی، روستایی و حاشیهای بوده است. براساس آمارهای دولتی و آماری که من در این 7 استان بهدست آوردم، این نوع ازدواج در خانوادههای فقیر شایعتر است. معمولاً برای خانوادههای فقیر ازدواج کودکان جاافتادهتر و یک روند خانوادگی و فرهنگی است که در روستا، منطقه، خانواده یا طایفه جا گرفته است. برخی خانوادهها در قبال پول دخترشان را به ازدواج دیگری درمیآورند. شایع است که در استانهایی مانند آذربایجان غربی، مناطق کردنشین خوی و سلماس، جوامع عربنشین خوزستان و سیستان و بلوچستان رسمی وجود دارد که در ازای ازدواج پول میگیرند.
بالا بودن بازتولید چرخه فقر
او به تأثیر ازدواج در کودکی در توسعه اقتصادی اشاره کرد و افزود: ازدواجها باعث از دست رفتن فرصتهای تحصیلی و در سنین بالاتر از دست رفتن فرصتهای شغلی و بهطور کلی از دست رفتن توسعه اقتصادی منطقه میشود. استانهای دارای ازدواج کودک، قشر عظیمی از نیروی تحصیلی و شغلی یک استان را از دست میدهند. بازتولید چرخه فقر در اینجا بسیار مهم است. معمولاٌ در خانواده فقیر، کودک به سمت ازدواج کشیده میشود و دوباره در چرخه فقر قرار میگیرد؛ زیرا عموماٌ ازدواج با فردی همسطح خودش اتفاق میافتد و حاصل آن، فرزندان فقیر است. اگر در جامعه روستایی این افراد از خانواده جدا شوند، سهمالارث میگیرند؛ یعنی زمینهای خانوادگی چند تکه میشود و چرخه بد اقتصادی را به دنبال دارد.
لزوم شروع همزمان بسترسازی کامل فرهنگی و اقتصادی
این پژوهشگر به ارایه راهکارهایی پرداخت و گفت: این راهکارها برگرفته از تجربیات جهانی بهویژه آفریقا و آمریکای لاتین و بومیسازی آنها مطرح میشود. تجدید نظر در قوانین فعلی ازدواج قدم اول است. مدتی است که فراکسیون زنان مجلس روی موضوع ازدواج کودکان، کار میکنند و اصلاح قانون را پیش گرفتهاند. در ایران 13 سالگی برای دختران و 15 سالگی برای ازدواج پسران در نظر گرفته شده است. با اذن ولی و اجازه دادگاه صالح، ازدواج دختر در سن 9 سالگی نیز اتفاق میافتد. تلاش میکنیم این سن را به 15 سال ببریم زیرا این دو سال میتواند اثرات جانبی روانی، جنسی و جسمی بسیار زیادی را از این کودکان دور کند. همچنین شروع همزمان بسترسازی کامل فرهنگی و اقتصادی در پیدا کردن راهکار کلی برای این موضوع بسیار مهم است. از طرفی توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال و وامهای خرد بهویژه برای دختران و زنان در این جوامع میتواند بسیار کارگشا باشد.
او ادامه داد: الزامیکردن ثبت موالید و ازدواجها از دیگر راهکارهاست. ازدواجهای زیادی در سیستان و بلوچستان با افراد تابعه بلوچ و افغان انجام میشود که ثبت نمیشود. تشکیل کارگروهی از متولیان دولتی و مراجع دینی اهل تشیع و تسنن نیز باید انجام شود. همچنین غیرقانونی کردن و جرمانگاری ازدواج کودکان لحاظ شود؛ البته نه به شکل و شیوهای که موضوع را کاملاً زیرزمینی کند. سیاستهای مساوات جنسیتی بسیار مهم است که لازم نیست این مسائل را بهصورت سیاسی مطرح نکنیم. ضمانت وجود سیاستهای اجرایی و درگیر کردن شخصیتهای مذهبی از دیگر راهکارهاست. در استان سیتان و بلوچستان با مولوی عبدالحمید که شخصیتی بانفوذ در اهل تسنن است، صحبت کردیم و نظر ایشان را در مورد ازدواج کودکان تغییر دادیم؛ تا جاییکه هفته بعد در نماز جمعه میلیونی خطابه دادند و ازدواج کودکان را برای بلوچها صلاح ندانستند. بعدها شنیدم که تأثیرگذار بوده است.
رادول: خانوادههایی که بدون ازدواج شکل میگیرند، افزایش یافته است
به گزارش مهرخانه، در ادامه نشست، دیوید رادول، استاد دانشگاه اورگان درباره وضعیت آمریکا در حوزه فقر کودکان تصریح کرد: مشکلاتی که در خانوادههای آمریکایی در مورد فقر کودکان وجود دارد و انواع ساختارهای خانواده این دیدگاه را ایجاد میکند که از نظر جمعیتی تغییراتی در جامعه و نحوه شکلگیری جامعه بهوجود میآورد. در کشورهای عضو OECD (سازمان همکاری و توسعه اقتصادی) نرخ ازدواج و تشکیل خانواده از طریق ازدواج کاهش یافته است اما در مقابل، خانوادههایی که بدون ازدواج شکل میگیرند، افزایش یافته است. همچنین سن اولین بارداری بالا رفته است.
او با بیان ارتباط بین فقر و جامعه گفت: بدون شک خطرات منشعبشده از فقر میتواند تأثیرات زیادی در جامعه بگذارد و مشکلات جامعه با فقر در ارتباط هستند. تعریف خانواده در کشور من سخت است. بهصورت ساده باید بگویم از نظر آکادمیک ساختار، عملکرد و مفهوم خانواده به این معناست که عملکردی ایجاد میکند که خانوادههای بدون ازدواج، کودکی را رشد دهند. در آمریکا در این خصوص قوانین مشخصی وجود دارد. قوانین و دادگاههای محلی نیز به این موضوع پرداختهاند.
اشکال مختلف خانواده در آمریکا
این استاد دانشگاه اورگان درباره مباحث جدید حوزه خانواده اظهار کرد: در حال حاضر خانوادههای جدیدی مانند خانوادههای بین نسلی، چندنسلی و چندملیتی وجود دارندکه جدا زندگی میکنند. خانوادههای شکننده، خانوادههای زنسرپرست، خانوادههای چندهمسری و خانوادههای دارای پدرخوانده و فرزندخوانده از دیگر اشکال خانواده است. اگر سطح آموزشی را در نظر بگیریم، افراد کمسوادتر در آمریکا ازدواج نمیکنند و در معرض فقر قرار دارند و این امر، در ساختار خانواده تأثیر میگذارد.
ریسک فقر برای خانوادههای تکوالد 31 درصد است/ افزایش نرخ موالید در خانوادههای بدون ازدواج در اروپا
رادول به ارایه آمارهایی پرداخت و گفت: تعداد خانوادههایی که والدین ازدواج کردهاند از 73 به 46 درصد رسیده است. ریسک فقر برای کودکان با دو والدین 10 درصد و برای خانوادههای تکوالد 31 درصد است. بنابراین در بررسی متوجه میشویم که این الگو باعث افزایش خطر فقر کودک میشود. در سال 1903 تعداد کودکانی که بدون خانواده بزرگ شدند، کمتر از 10 درصد بوده اما این رقم در سال 2014 به بیش از 40 درصد رسیده است. طی سالهای 1996 تا 2010 میبینیم که در ایسلند اغلب زنان ازدواج نکردهاند و سوئد، نروژ و فرانسه از کشورهایی با نرخ بالای مجردها هستند. در کشورهای اروپایی نرخ موالید در خانوادههای بدون ازدواج در حال افزایش است.
او درباره ریسک فقر در خانوادههای تکوالد تصریح کرد: در سال 1960 کودکانی که در خانوادههای تکنفری بهدنیا آمدهاند، عموماً مادرانشان سواد کمتری داشتند و این وضعیت در حال افزایش است. وضعیت خانوادههای تکوالدی که فقط مادر دارند در کنار سن، سطح آموزش و شغل نشان میدهد که داخله سیاستها میتواند ریسک فقر را کاهش دهد. بهطور مثال در انگیس که از این خانوادهها حمایت شده است، آنها در مقابل خانوادههای آمریکایی ریسک کمتری در فقر دارند. البته این موارد در ساختار خانواده اروپایی و آمریکایی پاسخ میدهد و معتقدم تعریف ایران از نهاد خانواده متفاوت است.
علی: فقر کودک چندمؤلفهای و با یک رویکرد حقمحور است
در ادامه نشست، دلارام علی، مددکار اجتماعی و پژوهشگر درباره نقش و جایگاه مددکاران اجتماعی در موضوع فقر کودکان تصریح کرد: یکی از دستور کارهای جهانی توسعه پایدار، ریشهکنی فقر است؛ زیرا فقر آسیب میزند. امروزه بحث میشود که فقر چه آسیبهایی به کیفیت زندگی بشر و بخشی از جامعه وارد میکند. به همین جهت بیدلیل نیست که بخشی از دستور کار جهانی توسعه پایدار ریشهکنی فقر است. آنچه از فقر و در اهداف توسعه پایدار مدنظر است، بحث درآمد نیست. همچنین اندازهگیری و سنجش فقر بر پایه درآمد خانوار نیست. طیف وسیعتری از مؤلفهها برای اندازهگیری فقر مدنظر است. آنچه بهعنوان فقر کودک از آن صحبت میکنیم، طبعاً چندبعدی و چندمؤلفهای و با یک رویکرد حقمحور است. اگر یک رویکرد حقمحور به فقر کودک داشته باشیم، با ابعاد دیگری از فقر مواجه میشویم که آن را در مؤلفههایی مانند رشد، بقا، تکامل، حمایت و مشارکت اندازه میگیرند؛ به معنای اینکه اگر در هر یک از این مؤلفهها این حق محقق نشود، کودک به شکلی از فقر مبتلاست.
هر کدام از پدیدهها به نوعی زاییده فقر تلقی میشوند
او افزود: تغذیه در این دستهبندی حکم بقا دارد. اما آنچه تحت عنوان ECD مطرح شد، مسألهای بود که به رشد و تکامل نه فقط در حیطه بقا ربط داشت. بنابراین اگر فقر را فقط در حیطه بقا میدیدیم بعد از آن دیگر برای ما اهمیتی نداشت. در حالیکه الان از یک طیف گستردهتری صحبت میکنیم. اما فقر کودک را اگر با این دید نگاه کنیم و در زمینهای که الان در کشور با آن مواجه هستیم بررسی کنیم، میبینیم هر کدام از پدیدهها به نوعی مرتبط با کودکان و زاییده فقر تلقی میشوند. امروز راجع به ازدواج کودکان و تغذیه حرف زده شد و به محرومیت کودکان از آموزش و بازماندن از تحصیل اشاره شد. اینها همه پدیدههایی هستند که به نوعی متأثر از فقر اتفاق میافتند. در کشور چهار سیستم روی این موضوعات کار میکند. وزارت تعاون در حوزه رفاه، وزرات بهداشت در حوزه سلامت، وزارت آموزش و پرورش در حوزه برنامهریزیهای آموزشی و بخشی از موضوعات در سیستم عدالت انجام میشود.
در سطوح بالای وزارت تعاون جایگاهی برای مددکار تعیین نشده است
این مددکار اجتماعی با اشاره به نقشی که مددکاران باید در وزارت تعاون داشته باشند، گفت: اگر به تجریه بسیاری از کشورهای دیگر نگاه کنیم، مددکاران اجتماعی بهعنوان پیشبرندگان توسعه بهعنوان عاملهایی در توسعه اجتماعی و اقتصادی کشورها در حال فعالیت هستند. بنابراین اگر معتقد باشیم که در حال پیگیری اهداف توسعه پایدار هستیم، باید قائل باشیم به اینکه در این سیستمهایی که در حمایت از کودکان یا فقر کودک کار میکنند نقش و جایگاهی برای مددکاران اجتماعی بهعنوان پیشبرندگان توسعه اجتماعی ببینیم. اما با نگاه در سیستم رفاه اجتماعی میبینیم که در این سیستم، نقش و جایگاه مددکاران اجتماعی را در سطوح سیاستگذاری و تدوین برنامه بهعنوان متعین نداریم. یعنی هیچ جایی مشخص گفته نشده که قرار است از مددکاران اجتماعی در برخی از این برنامهریزیها کمک گرفته شود.
علی ادامه داد: در ساختار رفاه هرچه پایینتر میآییم و به سطوح خرد میرسیم -که خردترین سطوح آن کلینیکهای مددکاری اجتماعی است و زیر نظر سازمان بهزیستی که زیر نظر وزارت رفاه کار میکنند-، متعین میشود و در چارچوب نوشته است که مجوز چنین مراکزی را فقط فردی که دارای مدرک مددکاری اجتماعی است میتواند دریافت کند.
وضعیت مددکاری اجتماعی در سیستم سلامت، آموزش و عدالت کشور
او به وضعیت مددکاری در سیستم سلامت کشور اشاره کرد و گفت: این سیستم نیز مددکاران را محدود به بخش درمان میبیند. شکل متعین مددکاری در سیستم سلامت کشور در درمان و در مددکاری بیمارستانی است. در سیستم بهداشتی کشور که بخشی از توسعه در بهداشت اتفاق میافتد، هیچ نقشی برای مددکاران در بهداشت نمیبینید. از سوی دیگر زمانی که از آموزش صحبت میشود، راجع به جایگاه متعینی در آموزش و پرورش حرف نمیزنیم. مشاوران مدارس را بهعنوان یک جایگاه داریم اما چقدر اتفاق افتاده است که این جایگاه رسمی نه فقط در حد مشغول در مدارس برای مددکاران اجتماعی بلکه در سیستم آموزش وجود داشته باشد؛ این را نیز نمیبینیم. در سیستم عدالت مددکاران را بهعنوان مددکارانی نه در معنای کلی عدالت، بلکه در زندانها میبینیم. بنابراین در این ساختار مددکاران اجتماعی میتوانستند بهعنوان عاملان و پیشبرندگان توسعه اقدامی کنند اما به آن اندازه دیده نشدهاند.
سیستم آموزشی مددکاران را برای فقرزدایی آماده نمیکند
این پژوهشگر درباره وضعیت کنونی مددکاری در ایران اظهار کرد: آنچه از مددکاری اجتماعی در حال حاضر در ایران داریم، مددکاری اجتماعی فعال نیست. مددکاری اجتماعی است که میتواند موردی ورود کند و نیاموخته است که پروژه مدیریت کند. آماده نشده است که با اجتماع کار کند و در ساختار هم برایش جنین جایگاهی در نظر گرفته نشده است. نه تنها ساختار برای مددکاران اجتماعی چنین نقش و جایگاهی نمیبیند، بلکه در سیاستگذاری فقر و فقرزدایی و در برنامهریزیهای مرتبط با فقرزدایی، سیستم آموزشی کشور مددکار اجتماعی را برای این موضوع آماده نمیکند. اگر چنین بود در حال حاضر سیستم آموزش میتوانست به این سؤالات روشن پاسخ دهد که چقدر از موارد درسی مددکاران اجتماعی مرتبط با پروژههای فقرزدایی است. چقدر این مددکاران برای شناخت فقر و مؤلفههای تعیینکنندهاش آماده میشوند.
علی با تأکید بر اینکه ما برای اقدام اجتماعی آماده نمیشویم، گفت: تا زمانیکه این شرایط ادامه یابد، در درجه اول پیشبرد پروژهها بسیار سخت خواهد بود؛ زیرا عوامل پیشبرنده آماده نیستند. از سوی دیگر در سطح سیاستگذاری و برنامهریزی نیز چنین دریچهای باز نشده است.
نظری: مسائل حوزه کودک بین حوزه کمبود نقدینگی و اطلاعات است
به گزارش مهرخانه، در ادامه نشست، مرتضی نظری، تحلیلگر مسائل اقتصادی در خصوص مؤثرترین راهکارها برای اثرگذاری در فقر کودک تصریح کرد: اگر کل سیستم حمایتهای اجتماعی را از منظر اقتصادی طبقهبندی کنیم، برای حل کردن آنها، چهار مسأله ایجاد میشود؛ محدودیتهای نقدینگی، شوکهای ناگهانی اعضای خانوار، اطلاعات ناکافی خانوار مدنظر، مشکلات ساختاری که به خانوار اجازه ثروتاندوزی نمیدهد. معمولاً مسائلی که در حوزه کودک داریم بین حوزه کمبود نقدینگی و اطلاعات است.
لزوم ایجاد پلتفرم آموزشی کودکان
او با بیان اینکه از دیدگاه اقتصاد و سیاست دو رویکرد مثبت و منفی به حوزه کودک داریم، افزود: یعنی باید مواردی افزایش و مواردی کاهش یابد. در رویکرد مثبت مواردی مانند سلامت، تغذیه و آموزشهای رفتاری و غیررفتاری مهم است. در رویکرد منفی و سلبی کودکآزاری، کودکان کار و کودکان بازمانده از تحصیل باید کم شوند. یعنی کل سیاست حمایت اجتماعی باید روی اینها تمرکز کند و بهصورت یکپارچه به افزایش مثبتها و کاهش منفیها بپردازد. در حوزه مثبت براساس کاری که در ایران کردیم پلتفرمی برای آموزش در سنین مهدکودک است. میتوانید پلتفرمی ایجاد کنید که سلامت را چک کند، غذا بدهد، آموزشهای رفتاری و غیررفتاری بدهد. در سال 2000 در 7 کشور در حال توسعه جهان این آموزشها ارایه میشد اما در حال حاضر نیمی از آنها این آموزشها را ارایه میدهند. براساس پیشنهادات UN تا سال 2030 همه باید این وضعیت را داشته باشند و این آموزشها را ارایه دهند.
تأثیرات آموزش در سنین پایین روی کیفیت زندگی در بزرگسالی
این تحلیلگر مسائل اقتصادی با اشاره به توافق جمعی در حوزه ارایه آموزش در سنین پایین گفت: اقتصاددانان روی موارد زیادی با هم توافق ندارند اما همگی موافقند که آموزش در سنین پایین منشأ هر خیری است. در سالهای 1960 و 1970 افرادی را آموزش دادند و برای 40 سال بررسی کردند و دیدند که افرادی که این آموزشها را دیدهاند در دوران ابتدایی نمرات بهتری داشتهاند. البته اثر غیررفتاری این آموزشها در خانوادههای فقیر کاهش پیدا میکند؛ اما اثرات رفتاری مانند پشتکار، اعتماد به نفس بهتر، صحبت کردن بهتر را دارند و ویژگیهای بازار کار آنها متناسبتر است. افرادی که این آموزشها را دریافت کردهاند، حقوق بیشتری در بازار کار میگیرند و نرخ اشتغال و داشتن ملک در آنها بیشتر است؛ کمتر مبتلا به بیماریهای مزمنی شدهاند و سیگار کمتری میکشند؛ همچنین کمتر زندانی هستند. از این جهت هرچه زودتر جامعه هدف خود را مشخص و آموزش دهیم، بهتر است.
سرمایهگذاری بر آموزش دوران کودکی موجب پسانداز 6 تا 17 برابر بودجه میشود
نظری درباره بررسیهای بانک جهانی اظهار کرد: بانک جهانی اعلام کرد که به ازای هر دلاری که روی آموزش کودکان پیش از دبستان سرمایهگذاری شده است، 6 تا 17 دلار از بودجه پسانداز میشود زیرا در آینده نیازی به ساخت زندان نیست؛ پول بیمه داده نشده و نیاز به ارایه یارانه نخواهد بود. در نتایجی که از آموزشهای که در دوران ابتدایی گرفتهاند، این نرخ به ازای هر دلار 5 تا 15 و گاهی 17 دلار است. در حوزه شیکاگو که چنین برنامه بلندمدتی داشت، نرخ آن به ازای هر دلار 7.14 تا 32 دلار است. آنچه بسیار مشخص است این است که اگر میخواهید در جایی سرمایهگذاری کنید و بیشترین اثرگذاری را داشته باشید، همین توجه به توسعه در کودکان است.
ورود محدود ایران با طرح روستامهد/ تعطیلی 80 درصد روستامهدها به دلیل عدم تأمین غذا
او به وضعیت هزینهکرد ایران اشاره کرد و ادامه داد: در کشورمان کمکهزینه سه دهک اول را برای روستامهدها داریم که محدود است و 98 درصد آنها در سیستان و بلوچستان هستند. نقطه کلیدی این نیست که بچهها در جایی جمع شوند و ارتباط برقرار کنند. نقطه کلیدی کیفیت این ارتباط است. متأسفانه کاستی که در سیستان و بلوچستان داریم این است که عوامل در آنجا به یکدیگر متصل نشدهاند و فقط بهزیستی برنامه غذای گرمی دارد که اگر آن غذا باشد میآیند غذایی میخورند و میروند. البته این هم بسیار خوب است. مواقعی هم که بهزیستی غذا ندهد مهدکودک تعطیل میشود. در بررسی که داریم در میانه آذر 80 درصد مهدکودکها بسته بودند زیرا بهزیستی نتوانسته بود غذا بدهد.
این تحلیلگر مسائل اقتصادی با اشاره به اثرگذاری مشخص آموزشها گفت: در آمریکا بررسی کردهاند که در پنج دهک بالاتر در سن 6 سالگی پدر و مادر 1600 ساعت بیشتر وقت صرف کودک کردهاند. اما بهطور مثال در چین دیدهاند جماعتی که به شهرها برای کار میروند و فرزندانشان را در روستاها در کنار مادربزرگشان میگذارند، از نظر رفتاری مشکل دارند زیرا چندان صحبتی با آنها نشده است و از این جهت مسألهزا بوده است. بنابراین از لحاظ اقتصادی روی آموزشهای دوران کودکی هیچ حرفی نیست اما از نظر کیفیت یک فرآیند سیاستگذاری دارد که باید روی آن کار شود. فعالیت خوبی که در ایران انجام شده، مهدکودک در سیستان و بلوچستان است که 2000 هزار مورد دارد و اینها را در خطوط شروع و پایان در حوزههایی با هم مقایسه کردیم تا بتوانیم در سطح ملی انجام دهیم. در مقایسه با اثراتی که میگذارد، هزینهای نیز ندارد.
نظری با مشکل خواندن کاهش بخش منفی تصریح کرد: این بخش از مشکلات دشوار اجتماعی است که به سادگی نمیتوان با آنها برخورد کرد. گزارش کودکآزاری در ایران 17.6 در صدهزار است اما تمام بایستههای مربوط به کمگزارشی نیز وجود دارد. زمانیکه در این حوزهها بررسی میکنیم، نکته بسیار مهم این است که میانگینهای ملی را باید کنار بگذاریم. یعنی در حوزه کودکان بازمانده از تحصیل و کودکان کار و مورد سوءاستفاده قرار گرفته، به هیچوجه داده های میانگین ملی به کار نمیآید. زیرا موضوعات بهشدت استانی و منطقهای و با یکدیگر متفاوت هستند. حتی باید در شهرستانهای مختلف استراتژیهای مختلفی را نشان دهید و آن استراتژی جامعی که در رابطه با این نکات منفی فکر میشود این است که اینها را از طریق لینک کردن به سایر حوزههای سیستم تأمین اجتماعی بتوانیم برطرف کنیم و دردسترسترین آنها یارانههاست.
معلولیت؛ علت عمده بازماندگی از تحصیل کودکان
او ادامه داد: یعنی بگوییم هرکسی که گزارش کودکآزاری داشت در درجه اول به برنامه آموزشی برود. اگر تکرار شد یارانه فرد قطع شود و اگر سرپرست خانوار باشد، یارانهاش به مادر یا فرزند بزرگتر برسد. در حوزه کودکآزاری و کودکان بازمانده از تحصیل میتوانیم این دو حوزه را جفت کنیم؛ زیرا دلایل متعددی وجود دارد برای نرفتن کودکان به مدرسه که روی اینها بررسی انجام شده و علل استخراج شده است که علت عمده آن معلولیت است. در کنار آن اگر کودکی به دلیل فقر در مدرسه نیست، قطعاً در حال کار کردن است.
تفاوتهای آماری در استانهای مختلف
این تحلیلگر مسائل اقتصادی در مورد تفاوتهای آماری در کشور بیان کرد: در حال حاضر 1.94درصد نرخ کودکان بازمانده از تحصیل از 6 تا 11 سال است اما زمانیکه سیستان و بلوچستان 9 درصدی را کنار بگذاریم، به 1.2 درصد میرسد. بعداً بین حوزههای روستایی و شهری عدم تطابق زیادی وجود دارد و در جنسیت این عدمتطابق خاصتر میشود. اصفهان پایینترین نرخ بازمانده از تحصیل را دارد. اما درواقع میانگین پایین شهری این استان، میانگین روستایی را نیز پایین میکشد. در حالیکه اگر نرخ روستایی اصفهان را مجزا بررسی کنیم، سومین نرخ بازماندگی از تحصیل را دارد. سیستان و بلوچستان با وجود اینکه با 9 درصد بالاترین نرخ بازماندگی از تحصیل را دارد اما آنالیزهای ما نشان میدهد بین پسر و دختر نرخها یکی است. یعنی همانقدر که پسر جامانده، دختر نیز جامانده است و گسست روستایی و شهری آن یکی است. قم در جایگاه متوسط از لحاظ بازماندگی از تحصیل قرار دارد اما جاماندگان دختر در مناطق روستایی 14 برابر جاماندگان دختر در مناطق شهری این استان است.
لزوم برخورد متناسب با منطقه
نظری با تأکید بر اینکه هرکدام از موارد بالا برخوردهای خاص خود را میطلبد، افزود: در سیستان بلوچستان، کردستان و آذربایجان غربی که جزو رتبههای بالای جاماندگی از تحصیل هستند، یکی از دلایل عمده پس از فقر این است که زبان فارسی، زبان دوم است و کودک درس را متوجه نمیشود و به همین دلیل علاقهای به رفتن به مدرسه ندارد. این موضوع دوباره اهمیت آموزشهای پیش از دبستان را مطرح میکند. در سیستان و بلوچستان یکی از دلایل بازماندگی، دور بودن از مدرسه است. به همین دلیل آنچه کم داریم «داده» است.
مسعودیفرید: سه برش برای انجام فعالیت در حوزه فقر کودک لازم است
در ادامه نشست حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با اشاره به مداخلات در حوزه فقر کودک گفت: اگر بخواهیم در سه برش کارها را انجام دهیم، اولین برش، سن است که همان آموزشهای دوران مهدکودک را شامل میشود که بسیار لازم است. در این برش، مقطع مهم دیگر نوجوانان است. برای برنامه ششم پیشنهاد 1 درصد از GDP را دادیم اما مورد موافقت قرار نگرفت که حداقل غیر از هزینههای آموزشهای پیش از دبستان که به همه جنبههای آن توجه میکنیم، یک درصد GDP را بگذاریم. در کشورهای دیگر 2 تا 4 درصد صرف میکنند. همچنین موضوع نوجوانان و بحثهای کارآفرینی در بسیاری از کشورها در دستور کار سیستمهای آموزشی وجود دارد. برنامه 4H (سر، قلب، دستها، سلامت) از دیگر برنامههاست که در هر شاخه به 33 ریز فعالیت شکسته شده و بسیار کمککننده است.
بررسی آماری خانوادههای تکوالد در ایران در دستور کار
او با اشاره به برش جغرافیایی افزود: علاوه بر بحث سنی، موضوع جغرافیایی نیز مطرح است. باید تبعیض مثبتی در مناطق حاشیهنشین و مناطق محروم و کمبرخوردار قائل شویم. دهکهای اقتصادی پایین باید مورد توجه قرار گیرد که یک برش آنها خانوادههای تکوالد هستند که در آمریکا نیز بهطور مثال اعلام میشود که 18 میلیون خانواده مادروالدی و 3 میلیون خانواده پدروالدی وجود دارد. ولی ما در کشورمان این بررسی را نداریم و در دستور کار گذاشتهایم که اطلاعاتی از خانوادههای تکوالد بهعنوان یک ریسکفکتور داشته باشیم.
تفاوت دایره لغات کودکان در انواع خانواده
معاون امور اجتماعی بهزیستی درباره نقش سواد والدین در پیشرفت کودکان گفت: مطالعهای در تگزاس انجام و مطرح شده که در پایان سه سالگی، دایره لغات کودکانی که در مؤسسات زندگی میکنند 270 کلمه است؛ این رقم در کودکانی که در خانوادههای با تحصیلات پایین زندگی میکنند، 560-570 کلمه و در کودکانی که در خانوادههای باسواد زندگی میکنند، 1200 کلمه است. در این پژوهش میگوید زمانیکه در یک مؤلفه در پایان سه سالگی تا این حد تفاوت معنادار وجود دارد تا پایان 15 سالگی این تفاوت بیشتر میشود. اگر برنامه کلانی برای کودکان و نوجوانان داشته باشیم و این گروههای با ریسک بالا را شناسایی کنیم، برنامههای ما برای موضوع کودکان میتواند اثربخشتر باشد.
رادول: فقر وضعیت چندبعدی در تمامی ابعاد جامعه است
به گزارش مهرخانه، در ادامه نشست سؤالی مبنی بر تعریفی از فقر کودک مطرح شد که رادول پاسخ داد: نمیتوان تعریف سادهای برای فقر کودک ارایه داد. فقر وضعیت چندبعدی در تمامی ابعاد جامعه است و برای شروع بیشتر در حوزه اقتصاد تعریف میشود. باید به اندازه شاخصهای فقر توجه کنیم و اندازهگیری داشته باشیم. اما سادهترین تعریفی که میتوان ارایه داد این است که 50 درصد فقر کودکان به حوزه اقتصاد مربوط است. اگر درآمد خانوار 50 درصد زیر میانگین توزیع درآمد باشد، فقیر محسوب میشود.
همچنین احمدی در پاسخ این پرسش گفت: شاخصهای بسیاری روی فقر و فقر کودکی تأثیر میگذارند. اگر چرخهای از فقر را ارتباط بدهیم به اقتصاد و جغرافیایی که در آن زندگی میکنیم، عدم توسعه برخی مناطق و چرخه بیسوادی و فرهنگی ریشه در سیاستهایی دارند که اشخاص در آن چارچوب سیستم یا دولت در آن زندگی میکنند. من بسیار کلیتر موضوع فقر کودک را در چاچوب کاملاً سیستماتیک سیاسی و زیرشاخههایی که از آن جدا میشود، میبینم. فقر کودکی جواب تکبعدی ندارد.
موفقترین سیاستهای دنیا
علی درباره سیاستهای موفق دنیا در حوزه رفع فقر کودکی تصریح کرد: برنامهها و سیاستهای رشد و تکامل همهجانبه کودک توانستهاند بیشترین تأثیر را بگذارند.
نظری نیز در مورد این موضوع گفت: اگر میخواهید اثر اصلی اتفاق بیفتد، به متغیرهای اقتصاد کلان مملکت بستگی دارد؛ یعنی اقتصاد رشد کند و درآمد خانوار جلو برود. براساس تحقیقات، هر سیاست حمایتی که وارد شود حتی در فنلاند، نهایتاً 30 درصد تأثیرگذار است و 70 درصد دستاوردهای آموزشی و شغلی بچهها را دو عامل درآمد خانوار و سواد والدین تعیین میکند.
همچنین احمدی بیان کرد: دوباره بحث چرخه فقر اقتصادی است که ریشه در عدم توسعه و تبعیض منابع اقتصادی و مرکزیتگرایی در ایران دارد که بیماری کهنهای است. به عنوان مثال اگر یافتههای 30 به 70 درست باشد و این فاصله وجود داشته باشد، در جامعه کنونی ایران، به ما نشان میدهد خانوادههایی که سواد دارند، مسلماً خانوادههای پولداری بودند که در جامعه شهری زندگی کردهاند و فرزندانشان ضمانتهای شغلی و تحصیلی خود را برای زندگی آینده دارند. فرمول سادهای است. اگر با این دید ببینیم، میفهمیم فقری که به وفور در خانوادهها در استانهای کشور مییابیم، ریشهاش در عدم تقسیم منابع بهصورت یکسان در استانها و مرکزیتگرایی بهعنوان یک بیماری اقتصادی است.
رابطه قوی میان فقر خانوار و ازدواج کودک
او ادامه داد: در تکتک تحقیقات در زمینه ازدواج کودکان، ختنه دختران، ازدواج موقت و همبالینی میتوانم ریشه فقر را ببینم. در خانوادهای که درصد تحصیلات خانوادگی و قدرت مالی نسبت به خانواده دیگر بالاتر است، امکان ختنهنکردن دختر نیز بسیار زیاد کاهش مییابد. همچنین این موضوع از آمارهایی که بهدست آوردهام از میدان کاری در این 7 استان صدق میکند. ازدواج کودکان در خانوادههای فقیری که حتی قشر تحصیلکرده هم داشتند، شایعتر است.
همچنین رادول در مورد موفقترین سیاستهای دنیا گفت: در این زمینه در آمریکا ممکن است هیچگونه برنامه همگانی در مورد فقر کودک نداشته باشیم. اشتراکاتی بین ایران و آمریکا در این حوزه وجود دارد. دولت برای حمایت از کودکان در کانادا، از زمان تولد کودک ماهیانه پولی به خانواده میدهد. آمریکا یکی از معدود کشورهای غربی است که این پول را پرداخت نمیکند. برای مبارزه با فقر کودک باید ببینیم چگونه فقر مالی را در خانوادهها کاهش دهیم. حرکت به سمت پرداخت پول بهصورت ماهیانه برای خانوادههایی که فرزندآوری دارند میتواند مؤثر باشد. البته نمیدانم که در ایران نتیجهبخش است یا نه. در آمریکا از خانوادهها مالیات میگیرند و عواید آن را به خانوادههای کمدرآمد میدهند. در برخی ایالات، خانوادههایی که دارای فرزند زیر 18 سال هستند، مالیات کمتری پرداخت میکنند./مهرخانه