روایت همسری که شوهرش را نذر دفاع از حرم حضرت زینب(س) کرد

همسر سردار شهید مدافع حرم «مهدی قره محمدی» از نذری که برای مدافع حرم شدن همسرش کرده است می‌گوید.
کد خبر: ۸۹۶۳۶۶۳
|
۲۷ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۹

به گزارش خبرگزاری بسیج از سپاه تهران بزرگ؛ صبور و مقاوم است چون همسر شهیدش، او را به صبر و استقامت سفارش کرده است. مهدی از او خواسته تا خود را برای روزی که شهید می‌شود آماده کند که ستون خانه شود. او حالا باید برای سه فرزندش هم مادر باشد و هم پدر. زمانی که همسرش را بدرقه می‌کرد تا برای دفاع از حرم عمه سادات به سوریه برود، می‌دانست که این دیدار آخر است اما خودش نذر کرده بود تا همسرش مدافع حرم عقیله بنی هاشم(س) شود و سرانجام او لقب همسر شهید مدافع حرم گرفت.

سردار شهید مدافع حرم "مهدی قره محمدی" متولد سال 1358 و اصالتاً اهل شهر آمل و از تکاوران یگان صابرین نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که چندی پیش داوطلبانه عازم سوریه شد. او درحالی که فرماندهی یکی از محورهای عملیاتی را برعهده داشت، در حین پاکسازی مناطق از لوث تروریست‌های تکفیری در شهر دیرالزور بر اثر اصابت تیر به گردن، پهلو و پا به فیض شهادت نائل شد. از این شهید والامقام دو فرزند دختر 10 و 5 ساله به نام های فاطمه و زهرا  و یک فرزند پسر 1 ساله به نام محمد جواد به‌یادگار مانده است.

«مریم تاتار» همسر سردار شهید مدافع حرم "مهدی قره محمدی" با بیان اینکه ما با هم 13 سال زندگی مشترک داشتیم، می‌گوید: او از همان روز اول ازدواج شرایط کاری اش را برای من گفت. او می‌گفت کار من عشق است و با عشق وارد این کار شدم و شما باید در این راه دوام بیاوری. کار من دوری از خانواده، ماموریت، مجروحیت و شهادت دارد. اگر شما می توانید بسم الله. من هم شرایط را پذیرفتم و هیچ گاه از این انتخاب پشیمان نیستم.

او در خصوص ویژگی های اخلاقی همسرش می‌گوید: "مهدی" با تمام وجود خودش را وقف ما می کرد و به هیچ وجه یک بار از او دروغ نشنیدم. خیلی به بیت المال حساس بود و هر دینی که به گردن داشت را ادا می‌کرد.  او خیلی منظم و قانونمند بود و تمام کارهایش روی اصول و برنامه ریزی و نظم بود. از همان ابتدای زندگی به من می‌گفت که «نباید شما به من متکی باشی و باید بگونه ای زندگی کنی که گویا من اصلا من وجود ندارم. شما باید خود را برای روزی آماده کنی که من رفتم و برنگشتم». می‌گفت «شما الآن مدیر خانه هستی و اگر من نبودم، باید ستون خانه شوی و نباید این ستون از بین برود و باید بچه ها به گونه ای بزرگ شوند که قوی و مستحکم باشند».

 همسر شهید قره محمدی می گوید: ما سه فرزند به نام های فاطمه 10 ساله، زهرای 5 ساله و محمد جواد 1 ساله داریم. مهدی به فاطمه خانم می‌گفت «مادر بابا» چون که مادرش در شهر دیگری زندگی می‌کرد و می‌گفت تو جای مادر من هستی. به زهرا می‌گفت «پرنسس بابا». مهدی خیلی آن ها را دوست داشت و می‌گفت «دختر باید حتما محبت پدر داشته باشد». می گفت «نام فاطمه و زهرا را برای شما گذاشتم تا الگویتان حضرت فاطمه(س) باشد».

می‌گفت «در راه تربیت بچه ها هر چقدر هزینه کنیم کم است!»

او ادامه می دهد: "مهدی" خیلی بچه ها را به قرآن خواندن تشویق می‌کرد و برای هر وعده نمازشان جایزه تعیین می‌کرد و می‌گفت «در راه تربیت بچه ها هر چقدر هزینه کنیم کم است! همه سیستم‌های جهانی دست در دست هم دادند تا بچه های ما را از راه به در کنند و باید تمام توان خود را در این راه انجام بدهیم» هیچ وقت از محبت برای ما کم نمی گذاشت در عین حال بچه‌ها را برای شهادت آماده کرده بود. می‌گفت «برای من دعا کنید تا شهید شوم و به بهشت بروم. وقتی که من به بهشت بروم می آیم در کنار شما و به شما آرامش می‌دهم تا نبود من را احساس نکنید». دخترم بعضی مواقع از این حرف ناراحت می‌شد اما او می‌گفت «مگر نمی‌خواهی آقا را ببینی؟ اگر من شهید شوم، می‌روم و آقا را می‌آورم». دخترم فاطمه هم می گفت اگر من اجازه دادم که شما بروی فقط به عشق دیدار آقا بود.

ارسال نظرات
آخرین اخبار