دکترابراهیم فیاض در دومین نشست تخصصی بسیج اساتید مطرح کرد:

همیشه در حق بسیج و فرهنگ بسیجی خیانت شده است

فیاض گفت: امروز در کشور شاهد یک خیانت سازماندهی شده در حق بسیج هستیم. اینکه فقط هروقت کارها گره می خورد و مشکل اساسی در کشور پیش می آید، همه یاد بسیج می افتند؛ اما آنجا که برنامه سازی و برنامه ریزی برای کشور صورت می گیرد، بسیج را و تفکر بسیج را بایکوت می کنند.
کد خبر: ۸۹۶۲۹۵۲
|
۲۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۱

به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج اساتید کشور؛ ظهر امروز سومین نشست از سلسله جلسات تحلیلی-تخصصی «بسیج و ایران فردا» در سازمان بسیج اساتید کشور برگزار گردید. در این جلسه دکتر ابراهیم فیاض، مردم شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با موضوع نقش بسیج تمدن سازی اسلامی، به ایراد سخن پرداخت.

دکترفیاض در مقدمه صحبت با اشاره به نقش تاریخی بسیج در انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن برای کشور و مردم، گفت: امروز در کشور شاهد یک خیانت سازماندهی شده در حق بسیج هستیم. ممکن است بپرسید این خیانت چیست؟ اینکه فقط هروقت کارها گره می خورد و مشکل اساسی در کشور پیش می آید، همه یاد بسیج می افتند؛ اما آنجا که برنامه سازی و برنامه ریزی برای کشور صورت می گیرد، بسیج را و تفکر بسیج را بایکوت می کنند.
وی با تشریح مسئله خیانت هایی که در حق بسیج و تفکر بسیج شده است، اظهار داشت: نخستین خیانت در حق بسیج دقیقا پس از پایان جنگ و آغاز دوران موسوم به «سازندگی» شروع شد. اینکه تفکر بسیج در دوران بازسازی کشور و در عرصه سیاست گذاری کلان و تصمیم گیری کشور، کنار گذاشته شد و جای آن را تفکر لیبرال آمریکایی گرفت.
ایشان با تأکید بر اهمیّت نگاه و تفکر بسیج به عنوان راه حل خیلی از مشکلات کوچک و بزرگ کشور، افزود: اگر بسیج جدّی گرفته می شد، خیلی از مشکلات فرهنگی و اجتماعی امروز را شاهد نبودیم. این اهمیت را در اوایل انقلاب و دوران دفاع مقدس به صورت عینی و به کرات نظاره می کردیم. اینکه در آن دوران همه دوست داشتند «بسیجی» باشند و در رأس آنها امام راحل؛ اینکه می بینیم فرماندهان نظامی بزرگی چون شهید بابایی ها و شهید صیاد شیرازی ها، حتی ظاهر و قیافه خود را شبیه بسیجی ها می کردند و با آن جایگاه بالای نظامی گری و مدال های افتخار، دوست داشتند در زمره بسیجی ها قلمداد شوند، حاکی از اهمیت و ارزشمندی تفکر و فرهنگ بسیج است. شهید بابایی حتی موهای خود را کوتاه می کرد که شبیه به بچه بسیجی های ساده ای دهاتی امثال من شود؛ و ما که آن روزها را بودیم و دیدیم، واقعا هیج تفاوتی بین خود و یک فرمانده عالی رتبه ارتش نمی دیدیم؛ چرا که ارزش بسیجی بودن ورای تمام رنگ ها و اسم و درجه ها بود. 
این عضو هیئت علمی دانشگاه با اظهار تأسف نسبت به نادیده گرفتن قدر و منزلت بسیج، ادامه داد: تفکر بسیج و فرهنگ بسیج یک «ارزش» است و آنهایی که مخالف بسیج بودند این را خوب می دانستند، لذا تلاش کرده اند جای این ارزش را با ارزش های تصنعی و انحرافی تغییر دهند. ما باید امروز اعتراف کنیم که قدر بسیج را ندانستیم و آگاهانه یا غیرآگاهانه روز به روز بسیج را به حاشیه و کارهای حاشیه ای راندیم. در اهمیت عمق استراتژیک تفکر بسیج همین بس که آمریکایی ها پس از سالها مطالعه و رفت و آمد به کشور ما و انجام کارهای کارشناسی، الگوی «نبرد نامتقارن» بسیج را فهمیدند و آن را تئوریزه کردند و توانستند در عراق بکار ببندند و بسیار راحت ارتش عراق را به زانو درآورده و بر آن کشور مسلط شوند. اما ما در داخل، این ظرفیت را رها کردیم و به سراغ الگوهای واپس گرایانه غرب –آنهم غرب قرن نوزدهمی- رفتیم. اما در کنار این اظهار تأسف ها باز جای خوشحالی است که مردم ما گول نخبگان ما را نمی خورند و راه درست را می روند؛ اینکه اگر مسوولان بتدریج از ارزش ها فاصله می گیرند، اما این مردم هستند که در بزنگاه های گوناگون در وسط میدان حاضرند و دو دستی انقلاب و ارزش های آن را چسبیدند و بهتر بگویم، انقلاب را از شرّ مدیران کشور محفوظ نگه داشته اند!
این مردم شناس و متفکر اجتماعی با تکیه بر ارزش های درونی کشور و انقلاب اسلامی همچون بسیج، مسئله تمدّن سازی را چنین تشریح کرد: ابتدائاً باید دقت کرد که تمدّن، به معنای شهرنشینی نیست بلکه به معنی «شهرپذیری» است. برای متمدن شدن باید مدّنیت را پذیرفته و درونی کرد. برای اینست که وقتی کسی به محیط شهری مهاجرت می کند و آنجا سکنی می گزیند، صرف حضورش در شهر و زندگی در شهر او را متمدّن و لایق متمدّن نامیدن نمی کند؛ یعنی صرف اداء درآوردن و تظاهر به آداب شهرنشینی برای متمدّن بودن کافی نیست؛ بلکه باید مدّنیت و ارزش ها و قواعد اجتماعی حاکم بر آن را پذیرفت. به عبارتی، باید متناسب با جامعه شهری تفکر کرد، حرف زد، غذا خورد، روابط خانوادگی داشت و خلاصه آداب شهر و زندگی شهری را پذیرفت. حال باید دید در جامعه ای مثل جامعه ما که ارزش هایی چون بسیج و تفکر بسیجی وجود دارد، نسبت آن با مدنیت چیست؟
دکترفیاض اینگونه ادامه داد: مدنیّت در قالب حقوق و قراردادهایی اجتماعی است که شکل می گیرد و تبلور پیدا می کند. اینجاست که دم خروس مدنیت در جامعه ایرانی بیرون می زند. یعنی، جامعه ای با فرهنگ ملّی غنی و فرهنگ دینی اصیل مثل جامعه ایران، چگونه می خواهد فرهنگ و ارزش های خود را در قالب اجتماعی تئوریزه کرده و پیاده سازی کند.
ایشان با پرداختن به جایگاه ویژه روحانیت و حوزه های علمیه در تئوریزه کردن ابعاد اجتماعی حقوق دینی متناسب با اقتضائات زندگی مدنی و اجتماعی امروز، تصریح کرد: متأسفانه امروز ضعف بزرگی را در حوزه های علمیه شاهد هستیم. اینکه حوزه ها از جامعه عقب مانده اند و به مسائل مستحدثه ورودی اثرگذار ندارند. مسائلی همچون امربه معروف و عدالت اجتماعی، از بحران خیزترین مسائل امروز جامعه و تمدّن اسلامی پیش روی ماست که مورد غفلت شدید نهاد متوّلی امر فرهنگ دینی و فقه و شریعت است. مسئله امروز ما اینست که «فقه مدنیّت» کجا باید نوشته شود؟ چه کسانی باید به این موضوع فکر کنند؟ جز افرادی که درس دین و حقوق دینی می خوانند و متخصص تفقه در آیات و روایات هستند؟ پس چرا اینقدر فاصله بین داده های حوزه های علمیه با مسائل جاری جامعه، زیاد است. این باعث تأسف همه ماست که جز رساله ای از صاحب جواهر در خصوص امربه معروف، امروز رساله در فقه امربه معروف نداریم؛ اما تا دلتان بخواهد، در بین طلبه های ما حرف و بحث و متن درباره احکام نجاست و طهارت و مسائل اولیه ی فردی موج می زند. این درحالیست که حجم احادیث وارده درباره امربه معروف را وقتی با سایر منابع احکامی دیگر حتی جهاد، مقایسه می کنیم، شاهد نسبتی همچون اقیانوس به قطره هستیم. اما امروز اقیانوس را رها کردیم و به قطره چسبیدیم.
وی با اشاره به شکل گیری بسیج طلبه و دانشجو و موضوع وحدّت حوزه و دانشگاه در تأکیدات امام(ره)، ادامه داد: بنده شما را به پیام امام در قطعنامه ارجاع می دهد. امام در آنجا صریحاً می گوید مقایسه بین فرهنگ علوم تجربی یا همان علوم دانشگاهی با حوزه نشان می دهد که تنها راه بسط معارف اسلامی، تلفیق این فرهنگ است و راهی جز این نیست. دانشگاه چه ویژگی دارد که امام نزدیکی حوزه به آن را، راه حل تحوّل می نامد. اینکه دانشگاه به نسبت حوزه به مسائل به روز و جدید و مشکلات جاری جامعه سروکار دارد و صرفا به احکام و حقوق فردی یعنی کاری که فقه در اولیه ترین سطح خود متکفل آن است، محدود نمی شود. البته بماند که امروز دانشگاه های ما از حوزه های ما بدتر و حوزه های ما از دانشگاه هایمان بدتر هستند. اما نگاه امام(ره) درباره دانشگاه درست این چنین است. نهادی مثل بسیج اساتید امروز باید متولی پرکردن این شکاف بین علمای دانشگاهی و فقها در حوزه های علمیه باشد. که البته این رسالت بزرگی است.
این استاد دانشگاه تهران اهمیت مسئله اجتماعی سازی فقه به عنوان مقدمه ای برای رسیدن به تمدّن اسلامی اینگونه تبیین کرد: امام(ره) در سخنرانی خود در بدو ورودشان در گلزار شهدای بهشت زهرا تهران، می گوید ما با «سینما و تمدّن» مخالف نیستیم. ببینید، یک حکیم قرآنی دارد حرف می زند. چه ضرورتی دارد در آن فضا و شرایط زمانی و آن حساسیت و التهاب، امام از سینما و تمدّن سخن بگوید. چونکه امام(ره) می خواهد مواضع تئوریک این انقلاب را تشریح کند. می خواهد بگوید اسلام و فقه اسلامی با قواعد زندگی شهری و مدنیّت مخالفتی ندارد، بلکه برای آن طرح دارد، برنامه دارد، فکر دارد. اما این فکر و برنامه برای ده ها مسئله اجتماعی و مدنی مهم تر از سینما که امروز با آن دست به گریبان هستیم، کجاست؟ باید با صدای رسا عرض کنم که حوزه های علمیه ما هنوز بعد از چهاردهه از انقلاب اسلامی دارند در مقابل اجتماعی شدن فقه مقاومت می کنند. انگار همه راضی هستند که فقه در حد همان احکام طهارت و نجاست باقی بماند و وارد مسائل جدید زندگی مردم نشود. البته که اجتماعی کردن فقه کار آسانی نیست و نیازمند مطالعه و کار پژوهشی و سوادآموزی عمیق طلاب و فقهای ماست؛ معلوم است که با تنبلی که آفت امروز هم حوزه و هم دانشگاست فقه اجتماعی تولید نمی شود. البته که دست هایی نیز از غرب و پیاده نظامی نیز در داخل این تنبلی را تشدید می کنند و اساساً طلبه و دانشجو ما را تشویق می کنند که سراغ همچین بحث هایی نروند. 
فیاض با تأکید بر دغدغه های مقام معظم رهبری پیرامون مسائل اجتماعی، گفت: رهبر انقلاب بارها فرموده اند که از فکر آسیب ها و معضلات اجتماعی جامعه خوابشان نمی برد. امروز در درس های خارج فقه رهبری شاهد حجم وسیعی از مباحث اجتماعی فقهی و امربه معروف هستیم. پس بی راه نیست که بگوییم این روند دوری فقه از حوزه اجتماعی، شاید بحران مهم بعدی نظام باشد. اینکه نسل های جدید، هیچ پاسخ قانع کننده و بدردبخوری از حوزه های علمیه نسبت به مسائل مستحدثه اجتماعی دریافت نکنند؛ این یعنی بحران آینده که مرجعیت فکری حوزه های علمیه به جاهای دیگری واگذار می شود.
وی تبیین مسئله تمدّن سازی با ارزش های انقلابی را چنین ادامه داد: ما همواره در حال جنگیم و لذاست که باید قرارگاهی عمل کنیم. مشکل امروز ما انفعال است و این بخاطر نداشتن آگاهی نسبت به سایر تمدّن ها و در رأس آن غرب است. انقلاب اسلامی آمد که «تبدّل تمدنی» ایجاد کند. خود غربی ها معترف به تمدّن ایرانی هستند. کارل پوپر از صاحب تمدّن بودن مردم ایران حرف می زند. هگل است که می گوید قبل از تمدّن غرب، دو تمدّن دیگر وجود داشته، یکی تمدّن پیغمبر اسلام و دیگر تمدّن مولوی و نژاد او. گری سیک که از مشاوران ارشد دول مختلف آمریکا بوده است اعتراف می کند که تمام وحشت ما از ایرانیان است، چون هم جهانی فکر می کنند و هم جهانی عمل می کنند. من از شما خواهش می کنم که از تئوری های قرن نوزدهمی عبور کنید و جامعه و جهان را با واقعیات ببینید و تحلیل کنید. امروز دانشجوهای غربی در دانشگاه های آمریکا از اساتید مسلمان مطالبه می کنند که برایشان از تمدّن اسلامی و عصر پیغمبر اسلام(ص) سخن بگویند. من شما را به مصاحبه ی اخیری که حسین بشیریه در یکی از مجلات انجام داده ارجاع می دهد؛ او می گوید که الان مشغول تدریس تاریخ و جامعه عصر بعثت در دانشگاه های آمریکاست؛ یعنی این مطالبه دانشجویان از او بوده است و شاید اصلا وی اعتقادی هم به این مباحث نداشته باشد. جهان اینگونه به ما نگاه می کند اما ما خود واقف به جایگاه مان نیستیم و لذا اوضاع اینی می شود که می بینیم؛ یعنی از رابطه چند کشور اروپایی با خودمان این چنین ذوق زده می شویم؛ تازه رابطه ای که همه منافع اقتصادیش به جیب طرف مقابلمان می رود. این حاصل جهل به داشته مان است.
فیاض با اشاره به دو مفهوم استخلاف و استبدال در منظومه نگاه تمدّنی دینی عنوان کرد: معارف دینی ما مشحون از اینکه از خداوند بخواهیم فرصت اقدام بزرگ و خیر و نیک را از ما نگیرد. حال که انقلاب اسلامی چنین فرصت را فراهم کرد، متأسفانه عده ای با ساده انگاری و تن پروری دارند فرصت سوزی می کنند. تامادامیکه حوزه های علمیه ما نگاه تبدّل تمدّنی انقلاب اسلامی را فهم نکنند و تمام قد وارد جامعه نشود، حرکتی پیش نمی رود، یعنی حرکتی که بشود اسم حرکت در مسیر تمدّن سازی اسلامی گذاشت. این عبارت تمدّن سازی اسلامی واجد دو بخش؛ بخش اول آن یعنی جامعه و مردم و بخش دوم آن یعنی دین و فقه. پس این دو باید بهم برسند و در هم ممزوج شوند تا نتیجه حاصل شود. این هشدار جدّی است که اگر به خودمان نیاییم و فکر عاجل نکنیم، بازگشت به تمدّن های قبلی را شاهد خواهیم؛ این هم وعده و سنت الهی است و هم تجربه تاریخی و اجتماعی جوامع مختلف.
این مردم شناس اجتماعی در پایان افزود: امروز به تحلیل انقلاب در بُعد تمدّنی آن نیاز مبرم داریم. دیگر نمیشود با تئوری های مندرس یک قرن قبل جامعه را پیش برد. خود غربی ها دیگر به تئوری های 50 سال پیش خود به چشم جوک های تاریخی نگاه می کنند. امروز «وقایع» از «تئوری ها» پیشی گرفته اند. غرب در حال فروپاشی است و اینکه واقعیتی غیرقابل انکار است؛ لذا در این شرایط اگر ما وارد حوزه تمدّنی و پارادایمی غرب شویم، قطعا از وقایع جهانی عقب می مانیم و این یعنی انحطاط تمدّنی. وظیفه بسیج اساتید که محمل نخبگان متعهد این کشور است، بازتولید تئوریک انقلاب از زاویه تمدّنی آن است. همین نزدیکی حوزه و دانشگاه و هُل دادن فقها و مطالبه گری از حوزه های برای ورود به عرصه اجتماعی. مردم ما از نخبگانمان پیش هستند؛ باید این انرژی اجتماعی را درست دید، تحلیل کرد و آن را تئوریزه نمود.

ارسال نظرات