نخستین گام جهت ارتباط با امام زمان(عج) شناخت افکار و اندیشه ها و سیره عملی آن بزرگوار و نیز شناخت حقوقی است که ایشان به عهده ما دارند، تا زمانی که معرفت مانسبت به آن بزرگوار سطحی باشد و تنها ایشان را تعبداً احترام و تکریم کنیم، ارتباط و اتصال ما عمیق نخواهد شد.
کد خبر: ۸۹۶۲۴۵۷
|
۲۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۵

به گزارش خبرگزاری بسیج از آذربایجان شرقی، معرفت به ائمه(ع) و امام زمان(عج) مستلزم محبت آگاهانه و عاشقانه به آن ها شده و نتیجه چنین محبتی منشأ امتثال اوامر الهی(اطاعت خداوند) و اجتناب از گناهان خواهد شد.

 چنان که امام علی(ع)  فرموده است:  «مَنْ اَحَبَّنا فَلْیَعْمَلْ بِعَمَلنِا»[1]  هرکس ما را دوست دارد، باید همانند ما عمل کند.

بزرگترین چیزی که مانع یا سبب قطع ارتباط ما با امام زمان(عج) می شود و عنایات ایشان را از ما سلب می کند گناه و عوارض آن است.

دستور العمل هایی نیز در کنار نکات یاد شده جهت ارتباط بیشتر با امام زمان(عج)  از ناحیه اولیای الهی بیان شده است که برخی از آن ها عبارتند از:
الف- خواندن زیارت جامعه و مطالعه کتاب هایی که در شرح آن نوشته شده اند.

ب- خواندن نماز امام زمان(عج) ماهی یکبار(حداقل).

ج- خواندن زیارت آل یاسین ماهی یکبار (حداقل).

د- سلام دادن به امام عصر(عج) هنگام خوابیدن و برخواستن از خواب[2] .

تعداد زيادي از بزرگان و علما با حضرت ارتباط برقرار كردند و به خدمتشان مشرف شدند كه شرح حال آن ها در اين مقاله نمي گنجد.

الطاف و عنایات امام عصر(عج) همیشه فراوان شامل حال شیعیان است که به دومورد از آن ها اشاره می کنیم.

 

  1. توسّل آيت الله ناييني به حضرت وليّ عصر(عج)

امام مهدی(عج) دردوران غیبت کبری توجّه و عنایت خاصّی به شیعیان خوددارند و در همه حالات پیش آمده به یاری آن ها شتافته اند. 

برای اثبات این ادّعا فقط و فقط می توان به بعضی ازاحادیث و مصادیق آن ها مراجعه کرد.

 

نظارت برجامعه شیعه

   حضرت در زمان غیبت بر شرایط و اتّفاقات درون جامعه شیعه نظارت و آگاهی کامل دارند و کسانی که توفیق زیارت جمال ایشان راداشته اند،ا

ین مطلب را از زبان خود حضرت شنیده اند: در زمان جنگ جهانی اوّل بود که مردم از شرایط به وجود آمده بسیار در عذاب بودند، شبی آیت الله نائینی به امام زمان متوسّل می شود، درخواب دیواری به شکل نقشه ایران دیدم که شکافت برد اشته، خم شده و درحال افتادن است، زیر دیوار یک عدّه زن و بچّه نشسته بودند ودیوار داشت روی سر آن ها خراب می شد. فریاد زدم: خدایا این وضع به کجا خواهد انجامید؟ در همین حال دیدم که حضرت ولیّ عصر(عج)  آمدند و انگشت مبارکشان رابه طرف دیواری که خم شده و در حال افتادن بود، گرفتند و آن را بلند کردند، دو مرتبه سرجا قراردادند و فرمودند: اینجا شیعه خانه ماست، خم می شود، شکست برمی دارد امّا نمی افتد.[3]

  1. عنایت امام زمان(عج) به سیّدعبدالکریم کفّاش

مرحوم سیّدعبدالکریم پینه دوز هفته ای یک مرتبه خدمت امام زمان(عج)  می رسید. یک وقت حضرت از سیّدعبدالکریم پرسیده بود: اگر هفته ای یک بار ما را نبینی چه خواهی شد؟! عرض کرده بود: آقاجان می میرم. حضرت تصدیق کرده بودند و فرموده بودند: سیّدعبدالکریم، اگرچنین نبود که ما را نمی دیدی. آقاگاهی تشریف می آوردند مغازه من، یک وقت حضرت فرمودند: سیّدعبدالکریم، کفش های مرا می بینی؟ گفتم: بله آقاجان. فرمودند: این کفش های من احتیاج به پینه دارد، می شود
کفش های مراپینه بزنی؟ گفتم: آقاجان من قول دادم به دیگران، اگر الآن مشغول پینه زدن کفش های شما بشوم به قولم نمی توانم عمل بکنم، بدقول می شوم. چشم آقاجان، نوکرتم ،حتماًپینه می زنم، امّا اجازه بدهید به قول هایی که داده ام عمل بکنم، بعداً. برای بار دوّم حضرت فرمودند: سیّدعبدالکریم، می شود این کفش های مراپینه بزنی؟ می گوید: آقاجان قربانتان بشوم، خدمتتان که عرض کردم، روی چشم، من قول داده ام، به وعده ام عمل بکنم، بعداً. برای مرتبه سوّم حضرت فرمود: سیّدعبدالکریم،می شودا ین کفش های مرا پینه بزنی؟، بلندشدم ،آمدم خدمت آقا، آقا را در آغوش گرفتم و با دست هایم محکم آقا را نگه داشتم، آن قدر، خودمانی شدیم که بالاخره  (دل و دلبر به هم آمیخته)

انسان به این مرحله برسد که خودمانی خودمانی شود. سیّدعبدالکریم
می گوید: رفتم جلو، حضرت را بغل کردم، با دست ها کمر آقا را محکم  گرفتم، گفتم: آقاجان، من که عرض کردم به دیگران قول داده ام ،چشم، نوکرتم، امّا اگر این بار بگویی می شود کفشهای مرا پینه بزنی، همین طوری محکم نگهت می دارم، فریاد می زنم ای مردمی که دنبال امام زمان(عج)  می گردید، بیایید، آقا تومغازه من است. حضرت شروع کردند به خندیدن. دست مبارکش را زدند به پشت من و گفتند: آفرین! بارک الله، عبدالکریم من می خواستم امتحانت کنم، ببینم برای قول و وعده ات چقدر حساب بازمی کنی.

سیّدعبدالکریم ما شما را برای خودمان نمی خواهیم، ما شما را برای خدا می خواهیم، هرچه بنده تر باشید ما شما را بیشتر دوست داریم. این سیّدعبدالکریم کفّاش بنده خدا مستأجر بود، چند ماهی اجاره خانه اش عقب افتاده بود، صاحب خانه اش بیرونش کرده بود، اثاث هایش را ریخته بودند در خیابان، متوسّل به حضرت می شود.

حضرت تشریف می آورند و می فرمایند: سیّدعبدالکریم ما اهل بیت و امام ها به دنیا توجّه و اعتنا نکردیم، توهم بیا، بگذر، ازماخانه نخواه.

می گوید: آقاجان،شما هر چه بگوييد من قبول دارم .شما مهمّ ترین و اساسی ترین مصائب و مشکلات رادیدید، امّا آقاجان مستأجری نکردی، ببینی چقدر سخت است.

   آقا لبخندی زدند و فرمودند: خیلی خوب، خانه برایت درست می کنیم، حدو دیک ساعت از این جریان گذشت که یک تاجر تهرانی آمد، ما را سوار کرد و یک خانه آماده با کلیدش به ما تحویل داد و رفت.

 سیّدعبدالکریم می گفت: یک وقت درعالم رؤیا آقا امام زمان(عج) درآسمان ها، جای مرا در بهشت نشانم داد، گفت:سیّدعبدالکریم، اینجاجای توست، می خواهی بمانی؟

می گوید: گفتم: آقاجان، من اگر در بهشت بمانم شماهم تشریف دارید؟ فرمود:نه. من فعلاً به دنیا باید بروم، انقلابی دارم چنین و چنان. گفتم: آقاجان جایی که تونیستی به درد من هم نمی خورد. به همین خاطر با آقا آمدم.

بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو    بدین امید زنده ام که گردم ازسپاه تو

ببین چقدر با حضرت یگانه بوده سیّدعبدالکریم پینه دوز هفته ای یکبار به محضرامام زمان(عج)  می رسد.

رمز ملاقات سید عبدالکریم کفاش با آقا

رمز ملاقات و دیدارش چه بود؟ چگونه مؤفّق به لقا و دیدارامام زمان شد؟ همین سؤال را از سیّدعبدالکریم پرسیدند: چه شد که مؤفّق به دیدار حضرت شدی؟

   فرمود: من یک شب پیغمبر ختمی مرتبت(ص) را در عالم رؤیا زیارت کردم. گفتم: یاجدّاه، یارسول الله من خیلی علاقه دارم خدمت آقازاده شما برسم،چه کنم؟ هردری می زنم نمی شود.

جدّم فرمود: سیّدعبدالکریم، فرزندم، روزی دوبار، اوّل صبح و اوّل شب می نشینی و برای حسینم گریه می کنی، اگر می خواهی خدمت امام زمان برسی این برنامه را انجام بده.

می گوید: من از خواب بیدار شدم، این برنامه را یک سال ادامه دادم، صبح ها می نشستم، خودم برای خودم روضه کربلا می خواندم؛ غروب هم می نشستم مقتل می خواندم و گریه می کردم. یک سال که از این جریان گذشت، دیدم دیگر راه بازشد.[4]

دردعای ندبه نیز می خوانیم «اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْاَرْضِ وَالسَّمَاءِ.» کجاست حلقه اتّصال و واسطة فیض بین زمین و آسمان؟ بقاي زمين به بركت وجود مقدّس آن حضرت است و در حقيقت آن حضرت حقّ بقا بر زمين و اهل آن دارد، امام صادق(ع) فرمودند: «لَوْبَقِيَتِ الْاَرْضُ بِغَيْرِاِمامٍ لَساخَتْ»[5]

اگر زمين بدون امام باقي بماند هر آينه فرومي ريزد.

امام رضا(ع) می فرماید:

«...َاَلْاِمَامُ الْوالِدُالشَّفِیقُ...»[6]:ؤ امام پدری دلسوز و مهربان است.

 حجت الاسلام علی رشیدی

 

-----------------------------------

[1] - بحارالانوار، ج 10 ، ص 92.

[2] - پاسخ ها به پرسشها و شبهات ،ج1،ص64الی 67 پژوهشکده تحقیقات اسلامی.

[3] - فرازهايي از تجلّيات امام عصر(عج)

[4] - ارتباط معنوی باامام زمانf،استادحسین گنجی.

[5] - كافي،ج1،ص179

[6] - کافی،ج1،ص200

 

ارسال نظرات