تولید صنایع دستی با طعم کارآفرینی؛
نبود مکانی برای عرضه کالاهای صنایع دستی بانوان کارآفرین البرزی یکی از مسائلی است که موجب ناراحتی و نارضایتی بانوانی شده که درامد زندگی شان از همین راه است.
کد خبر: ۸۹۵۹۰۰۸
|
۱۶ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۵

به گزارش خبرگزاری بسیج از کرج، با وجود سرمای هوای پاییزی، امید و دلگرمی خاصی در وجودشان است، دست هایشان یخ زده اما لبخندی بر لب دارند و استکان گرم چایی در دستشان، سرمای هوا را به فراموشی می سپارد. رنگ صورتی رومیزی با رنگ سرد صورت آنها هماهنگی دارد، سرما هیچ تاثیر منفی ای بر ذوق و اشتیاق آنها برای کارشان ندارد. خانم های جوان کار آفرین بازارچه را می گویم، سه میز دارند که در کنار هم کارهای دستی شان را می فروشند. دستکش، دستبند، جوراب، کیف، سرمه و غیره، به هرکدام از این لوازم به گونه ای نگاه می کنند که انگار برای درآمد حاصل از آن برنامه هایی دارند.

وقتی امید یک زن به دست های هنرمندش است
هرکس که از کنار میزهای این سه زن می گذرد غیر ممکن است که به سراغشان نرود زیرا حال و هوایی خاص دارند، شور و اشتیاق و امید به زندگی در چشم هایشان موج می زند. همه از آنها با رضایت کامل خرید می کنند.


محو تماشای صمیمیت گرم میان این سه زن شده بودم که یکی از آنها گفت: خانم بیا چیزی بخر. جلو رفتم و از پرسیدن قیمت وسایل شروع کردم تا به جویای احوال کار و بارشان برسم، خانم رحمانی می گوید: زیورآلات را در خانه درست می کنم و به مغازه ها می فروشم، وضعیت خوب است اگر بتوانم مغازه ای اجاره کنم.

وقتی امید یک زن به دست های هنرمندش است
دخترش کلاهی به سر دارد و چند لباس پوشیده تا سردش نشود، بلند بلند صدا می کند:( مامان اینم فروختیم، امشب کمکت می کنم تا از این سنجاق قشنگا که خانوم خوشگلا دوس دارن بیشتر درست کنیم.)


خانم رحمانی از وقتی همسرش فوت کرده، سرپرست سه فرزند است. برای در آوردن مخارج زندگی شان کار می کند. برای یک زن بدون تحصیلات دانشگاهی در این جامعه کار پیدا کردن سخت است برای همین وی به درست کردن زیور آلات می پردازد. از زندگی اش راضی است اما دوست دارد مکانی برای عرضه کارهای دستی اش داشته باشد تا سود بیشتری از زحمت هایش بدست آورد.


یکی دیگر از آنها که چهره ای خسته اما لبی خندان دارد، می گوید: دخلمان با خرجمان نمی سازد، گاهی سود می کنیم و گاهی ضرر، وقتی ضرر می کنیم باید از صفر شروع کنیم. چون هیچ پشتوانه ای نداریم آغاز به کار دوباره و به درآمد زایی رسیدن، نفس گیر است خصوصا وقتی فرزندت دانشجو باشد.


خانم رئوفی با سرمایه ای 4 میلیونی به دختران دانشجو نیز بافتنی می آموزد و از آنها می خرد تا به همراه بافته های خودش بفروشد.
در حال صحبت بودیم که چند مشتری برایشان آمد و آنها گرم صحبت و جلب نظر مشتری ها به لوازمشان شدند. بیشتر از هرچیز خوشرویی آنها شهروندانی که به این بازارچه آمده بودند را به سمتشان می کشاند.

وقتی امید یک زن به دست های هنرمندش است
در همین حین یکی از بروشور های تبلیغاتی بازارچه را بر روی زمین دیدم که نام مدیر این بازارچه بر روی آن نوشته شده که افرادی که می خواهند غرفه ای در اینجا داشته باشند، باید با وی هماهنگ کنند. همین موضوع برایم مسئله ای شد تا بروم و با این فرد کار آفرین که این زنان را به اینجا و عرضه تولیداتشان کشانده صحبت کنم.


خانم توران باقری زاده کرمانی زنی 63 ساله، کار آفرین و مدیر این بازارچه است، چهره ای آرام دارد و مشخص است که سختی های روزگار را به خوبی لمس کرده است.


داخل اتاقش می روم وی را در حالی می بینم که یکی از بانوان را برای چیدن لوازم تولیدی اش در غرفه عرضه کالا راهنمایی می کند. بعد از تمام شدن صحبت هایش رو به من می کند و می گوید: دخترم، چه نوع صنایع دستی می خواهی بفروشی؟ چقدر سرمایه داری؟ غرفه می خواهی یا یک میز برایت کافی است؟ با همین سوال های وی متوجه شدم که کار در اینجا به چک ضمانت و پول پیش فراوان احتیاج ندارد چون برعکس هرکجا، اصل کار حرف اول بود.


وی وقتی متوجه می شود که برای نوشتن گزارشی به وی مراجعه کرده ام، می گوید: اگر می خواهی حرف مرا به گوش مسئولان برسانی به آنها بگو وام های میلیاردی را برخی گرفتند و هیچ کاری از پیش نبردند.


خانم باقری زاده 30 زن تولید کننده صنایع دستی تحت پوشش خود دارد. زنانی که بی سرپرست و بد سرپرستند و یا سرپرستند. خودش با از دست دادن همه دارایی اش از حدود 20 سال پیش شروع به کار آفرینی کرده است و چندین بار شکست خورده و دوباره شروع کرده اما هیچ وقت از نا امید نشده و از پای ننشسته است.


می توانم بگویم حرف های وی بوی امید و گرما می دهد زیرا سختی های زندگی را به خوبی گذرانده است و می داند پس از هر تلاش و سختی ای، آسایش و راحتی وجود دارد. تنها خواسته خانم باقری زاده از مسئولان حمایت است، حمایتی نه از نوع مالی بلکه حمایتی از نوع مکانی برای عرضه کالاهایشان.


خانم باقری زاده می گوید: پس از آخرین باری که در کارم شکست خوردم، به فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی که امر به آتش به اختیار دادند، دوباره شروع کردم و این بار به بانوان نیازمند ابتدا آموزش و سپس سرمایه آغاز به کار دادم تا در کنار هم بتوانیم پیشرفت کنیم.
وی رفع مشکلات زنان در جامعه را یکی از بزرگترین آرزوهایش می داند و می گوید: حرکت در راه اقتصاد مقاومتی جهاد اکبر است پس مسئولان در این رابطه با کار آفرینان همکاری داشته باشند.


خانم باقری در فرهنگسرای کوثر بازارچه ای با 24 غرفه راه اندازی کرده است و در آن 24 بانویی که وضعیت معیشتی مناسبی را نداشته اند را بکارگیری کرده است. وی واردات لوازمی که در داخل کشور تولید می شوند را خیانت به کشور می داند. با عشقی خاص به زنان فروشنده در بازارچه تماشا می کند و امیدی از جنس بهشت و پاکی در چهره اش نمایان است.


باید گفت: اگر مسئولان به کار آفرینان توجه کنند و حمایت از آنها را در دستور کار خود قرار دهند، می توانیم در مقابل معضل بیکاری سد بسازیم. معضل بیکاری مهم ترین عامل آسیب های اجتماعی است. با حمایت کار آفرینان می توان از افزایش بزهکاری، طلاق، اعتیاد و غیره جلوگیری کرد.


این جمله خانم باقری زاده که (من ماهیگیری را آموزش می دهم نه اینکه به دست زنان ماهی دهم) کمی قابل تامل است و حتی این سوال را پیش می آورد که چرا مسئولان با تجربه کشور به این جمله عمل نمی کنند!
خانم باقری از شکست هایش به خوبی یاد می کند و می گوید با هر شکست پخته تر شدم و فهمیدم که راهی که رفته ام را باید عوض کنم. توصیه وی به زنانی که مشکل معیشتی دارند، این است که برای زندگی خود بجنگند و تلاش کنند تا بتوانند از پس خود و فرزندان خود برآیند.


قابل یادآوری است، امام خمینی (ره) در سخنرانی های خود گفتند که انقلاب از آن مستضعفان است اما حالا این مالکیت وجود ندارد و مستضعفان، مستضعف تر و ضعیف تر شدند.


با توجه به این مهم مسئولان باید کمی دست بجنبانند و به جای سخنرانی و ارائه آمار های مختلف در بطن جامعه حضور یابند و از زندگی زنانی که در خانه ای 20 متری زندگی می کنند با خبر شوند.


خانم باقری زاده به انقلابی گری اعتقادی قلبی دارد و می گوید: اقتصاد مقاومتی اقدامی جهادی است و تحقق آن به حمایت مسئولان وابسته است. زنان بی سرپرست و تولید کننده صنایع دستی این بازارچه تنها به مکانی برای عرضه کالاهای خود احتیاج دارند.
به گفته وی اگر مسئولان از این کارآفرینان حمایت کنند، وی می تواند بیش از 100 بانو که به معیشت احتیاج دارند را آموزش دهد و بکارگیری کند.

وقتی امید یک زن به دست های هنرمندش است
باید گفت: مانند خانم باقری زاده ها در این شهر و کشور بسیارند که می دانند دیگر میز دولتی ای برای مدیریت وجود ندارد و باید خود دست برزانوهاشان بگذارند و حرکت کنند تا از غافله پیشرفت عقب نمانند.


حالا باید نشست و نظاره کرد که مسئولان به اقدام آتش به اختیار این بانوان چه پاسخی می دهند؟ آیا باز هم دختر خانم رحمانی برای کمک به مادرش برای درست کردن سنجاق های تزئینی ذوق خواهد داشت یا که این نوشته ها در همین جا می ماند و آه دل خسته این زنان سرپرست و بی سرپرست و بد سرپرست را تحمل می کند.

 

خبرنگار: مهنا عباسی

ارسال نظرات