این بار مردم محروم و عشایر سرزمین من نهبندان در چاه عباس اردونی به یاری هم نوعان خود در غرب کشور شتافتند.
رقیه اردونی دختر اهل روستای چاه عباس اردونی می گوید: سحرگاه که از خواب پریده،تشویش و نگرانی به سراغم آمد،آری مردم غرب کشورم ایران،مصیبت زده شده اند،.
از تلویزیون اخبار و تصاویر را دنبال می کردم اما حیف و صد حیف که باز هم زمین و مسافت راه سد معبرم شده بود و راهی برای کمک نداشته و غمزده ماندم تا اینکه از سوی برادران بسیجی از ارسال کمک به مردم زلزله زده اطلاع یافته و پایگاهی خود جوش برای کمک به زلزله زدگان راه اندازی کردیم.
مردم چاه عباس با محرومیت و نداری که در چشمانشان موج می زد دست یاری دراز کردند و 530 هزار تومان وجه نقد به همراه 15 عد پتو و رختخواب، لباس گرم، بخاری، چراغ و ظروف اشپزخانه آوردند .
اما در این بین ، فاطمه که در کنار ما بود و همراه ما، پا پا می کرد گویا چیزی برای کمک نداشت و یا هم که!! بگذریم،کمک را جمع آوری و سوار بر خودرو تا به شهر به دست برادران بسیجی برسد و کار ارسال با آنها.
در حین خداحافظی بودیم که ناگهان فاطمه صدا زد!! نگهدار کمک ناچیز من جا مانده است؟ اما او که نه در دست و نه در کول چیزی ندارد!
فاطمه دوان دوان و حس حس زنان آمد و دست در دست من نهاد.
آری گوشواره هدیه شب عروسی اش را برای کمک به مردم زلزله زده غرب کشور فرستاد.
با صدای بلند گفتم فاطمه و فاطمه گفت شرمنده کودکانی هستم که از سوز سرما در کرمانشاه و غرب کشور به خود می پیچند و من در گرمای منزل و نشستن مقابل تلویزیون نظاره گر آنها مانده ام.
کمک و نوع دوستی محدودیت ندارد.