به گزارش خبرگزاری بسیج از سمنان، عمليات محرم در رزمندگان استان سمنان تحت امر تيپ 17 علي بن ابيطالب (ع) داراي سه گردان پياده رزمي 1- گردان كربلا به فرماندهي علي اصغر خاني جانشين ايشان شهيد منصور جلالي. 2- گردان امام موسي بن جعفر(ع) به فرماندهي شهيد مهدي محب شاهدين جانشين ايشان شهيد محمود اخلاقي. 3- گردان امام الهادي به فرماندهي ياور معروف خاني كه مسئوليت نيروهاي سمنان را در اين گردان برادر محمدعلي كارگر مطلق به عهده داشته اند.
علي اصغر خاني فرمانده گردان كربلا در خصوص شب عمليات مي گويد:
ساعت 20 :8 بود كه به ما اعلام كردند آمادگي صددرصد داشته باشيد. به فرماندهان گروهان ها و دسته ها اعلام شد كه آمادگي براي عمليات داشته باشند. ساعت 22 بود كه رمز عمليات با نام مقدس يا زينب (س) اعلام شد . آتش هاي پشتيباني شروع و خاكريزهاي دوم و مقرهاي پشتيباني و تداركاتي دشمن گلوله باران شد. بچه هاي گردان به سرعت خود را به رودخانه دويرج رساندند . بارش باران باعث شده بود كه آب رودخانه افزيش يابد. لذا كار ما قدري سخت شد.
گردان كربلا، موسي بن جعفر (ع) و تعدادي از بچه هاي تيپ امام حسين (ع) در آن مكان تجمع كرده بودند . بايد خيلي سريع از رودخانه عبور مي كرديم افرادي كه وضع جسماني خوبي داشتند و شنا بلد بودند خيلي سريع به آب زدند و خود را به آن طرف رودخانه رساندند ولي بعضي از افراد نتوانستند و تعدادي هم در( حدود 4 ـ 5 نفري) را آب برد. ما دو كار بايد در آن لحظه انجام مي داديم اول اينكه نيروها را خيلي سريع از آب به آن طرف رودخانه برسانيم چون تجمع در آنجا زياد بود و اگر دشمن مي فهميد مي توانست تلفات زيادي از ما بگيرد . ثانيا جدا كردن نيروها از آن قسمت توسط پيك هايي كه داشتيم گردان را از اين وضعيت نجات داديم . دنبال اين بوديم كه سريعتر به هدف برسيم. در مجموع 2 ساعتي گرفتار عبور از رودخانه و افزايش آب آن شديم . گردان ما با عبور از دويرج آن طرف با دشمن درگير شد. بعد از رودخانه جاده اي بود كه وصل مي شد به پل رودخانه دويرج. دو طرف جاده كمين بود و تيربارهاي داخل كمين ها مانع بزرگي براي عبور گردان بودند . منطقه اي كه ما در آن قرار داشتيم نسبت به مناطق ديگر عمليات سخت تر بود. تا نزديك ساعت 4 صبح ما توانستيم اهداف مان را بگيريم . دشمن در دو طرف رودخانه خيلي سرمايه گذاري كرده بود . عبور از رودخانه و درگيري با دشمن وقت زيادي از ما گرفت .
ساعت 5 صبح توانستيم همه نيرو هاي گردان را در خط مستقر و پدافند در آنجا را برقرار كنيم.
گردان امام موسي بن جعفر
در تاریخ 22 مهر 61 نیروها در پادگان دوکوهه مستقر شده و پس از 4 الی 5 روز سازماندهی و آموزش مختصر به منطقه دشت عباس اعزام و در آنجا هم مدتی را در منطقه تجمع گردان خود را از نظر معنوی و نظامی آماده کرده و نیروها برای آغاز عملیات لحظه شماری می کردند فرمانده گردان و گروهانها آخرین سخنرانی و توجیه مأموریت را انجام دادند و بالاخره در تاریخ 2 آبان ماه 61 نیروهای گردان به خط مقدم اعزام و چند روزی را در خط پدافندی ابوغریب مستقر شدند و از نزدیک نیروهای عمل کننده با منطقه عملیات آشنا شدند حدود 48 ساعت قبل از عملیات طبق تصمیم مسئولین یک گردان از ارتش با گردان امام موسی بن جعفر (ع) ادغام و آماده اجرای مأموریت شدند و فرماندهی آخرین هماهنگیها را با نیروها در خصوص اجرای مأموریت انجام دادند.
چند ساعت قبل از عملیات عده ای از نیروها مشغول نوشتن وصیت نامه و عده ای مشغول گرفتن عکسهای یادگاری و عده ای مشغول راز و نیاز با معبودشان و خواندن دعا و استغاثه امام زمان (ع) بودند نیروها پس از گرفتن مهمات و بستن تجهیزات و کوله پشتی ها با همدیگر حلالیت می طلبیدند و حال و هوای معنوی خاصی را پیدا کرده بودند.
شرح مأموریت
گردان امام موسی بن جعفر (ع) مأموریت داشت از رودخانه دویرج عبور کرده و پس از شکستن خطوط پدافندی دشمن ، تک را به سمت جنوب غربی ادامه داده و نیروهای دشمن را منهدم و مناطق اشغال شده توسط دشمن را تصرف نماید و سپس به عبور گردانهای لشکر امام حسین (ع) در خط کمک نماید و در مرحله آخر تک نموده و جاده آسفالته زبیدات به طیب را به تصرف خود در آورد.
در تاریخ 10 آبان که مصادف با روز سیزدهم ماه محرم بود با توجه به اینکه شب چهاردهم کاملاً آسمان مهتابی بود همه نیروها از این مسئله اظهار نگرانی می کردند که در زیر مهتاب چگونه عملیات را انجام بدهند که بعدازظهر روز سیزدهم حدود ساعت 4 هوا طوفانی و گرد وغبار شده و نم نم باران می آید و زمین مقداری خیس می شود و اوایل شب تکه ابر سیاهی می آید بالا و روی ماه حائل شده و هوا کاملاً تاریک شده و به شدت باران می آید و این در حالی است که نیروها مشغول حرکت و عبور از خاکریز و رفتن به سمت دشمن هستند و تا جایی که لباس و تجهیزات نیروها کاملاً خیس می شود و شدت باران باعث جاری شدن سیل در منطقه شده که حتی اورژانسی که برای مداوای مجروحین آماده کرده بودند پر از آب شده بود اما با این تفاسیر هیچگونه خللی در تصمیم گیری و عزم فرماندهان و بسیجیان وارد نشد و بالاخره در ساعت 30/7 بعدازظهر روز 10آبان 61 نیروها از زیر قرآن عبور نموده و طبق آخرین سازماندهی به ترتیب گروهان یکم و گروهان دوم و سپس گروهان سوم خاکریز خودی را پشت سر گذاشتند گردان به صورت یک ستون یکدسته از نیروهای بسیجی و یک دسته از نیروهای ارتش به طرف خطوط دشمن حرکت کردند و از سمت چپ جاده منتهی به منطقه شرهانی ( که بوسیله سیم تلفن و شبرنگهایی که توسط نیروهای اطلاعات مشخص شده بود که نیروها از مسیر تک منحرف نشوند ) می رفتند ولی با اینحال بعلت ادغام نیروهای ارتش با گردان و بی توجهی فرماندهان گروهان و دسته های ارتش بین ستون گردان فاصله ایجاد شده به طوری که دسته اول که از نیروهای بسیجی بودند متوجه می شوند که پشت سرشان کسی نمی آید که ستون را نگه می دارند که شهید بزرگوار حاج محمود اخلاقی موضوع را سریع پیگیری می کند مي بیند نیروها نشسته اند و می پرسد چرا نشسته اید آنها می گویند که بار همراهان زیاد است و باران هم که آمده بارهایمان خیس و سنگین است و ما نمی توانیم بیاییم که شهید اخلاقی هم می گوید اگر بلند نشوید شما را به رگبار می بندم و بالاخره ستون حرکت می کند.
گردان در مرحله دوم در احتياط قرار گرفته است.
مرحله سوم عملیات :
در این مرحله گردان با سازماندهی مجدد وارد عملیات شده و با عبور از خط در ساعت 30/23 مورخه 15آبان ماه 61 عملیات خود را از منطقه تأسیسات نفتی ابوغریب آغاز می نماید که هدف گردان تصرف جاده طیب بوده است که با حدود دو گروهان نیرو با کمک یگانهای دیگر با کمترین تلفات پس از منهدم کردن سنگرهای دفاعی دشمن بر روی تپه ماهورها در ساعت 2 الی 3 بامداد جاده آسفالته فکه – طیب بوسیله تیم های رزمندگان موفق شدند که به تصرف خود در آورند و حتی نیروها از عرض جاده عبور نموده و جلوتر پدافند می نمایند و آماده می شوند تا در صورت پاتک دشمن دفاع و مقاومت نمایند در همین زمان نیروها با حدود 17 دستگاه تانک دشمن روبرو می شوند که نیروهای پیاده دشمن هم تحت پوشش تانکها به سمت رزمندگان می آمدند که تانک های عراقی با علامت دادن بوسیله پارچه سفید مبنی بر اینکه ما می خواهیم تسلیم بشویم و به قول یکی از برادران بسیجی حتی عکس امام را روی بدنه تانک چسبانده بودند اما هنگامی که نزدیک نیروهای گردان رسیدند به طرف آنها آتش می گشایند که در اینجا رزمندگان با سلاحهایی که در دست داشتند خصوصاً آرپی جی زنها به آنها امان نداده بودند و تعدادی از تانکها را شکار کرده بودند و با ایجاد رعب و وحشتی که نیروهای دشمن پیدا کرده بودند سازمان آنها و آرایش آنها به هم خورده و تعدادی از خدمه های تانکها ، تانکها را رها کرده و فرار می کنند.
که تعدادی از نیروهای عراقی به زیر شنی تانک رفته و له می شوند و بالاخره پس از آن تعدادی تانکها را منهدم و تعدادی هم به غنیمت می گیرند و تعداد زیادی از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان در می آیند ضمناً روی بدنه تانکها سه تا تیربار بوسیله سوارکردن پایه با نبشی که خدمه آنها پشت تیربار نشسته بودند و بطرف رزمندگان تیراندازی می کردند این مرحله از عملیات یکی از تلخترین مراحل عملیات برای رزمندگان گردان بود چرا؟ چون یکی از بهترین سربازان امام زمان ( ع) یعنی فرمانده دلاور گردان مهدی محب شاهدین را از دست داده بودندو واقعاً برای نیروهای رزمنده شهادت این بزرگوار خیلی سنگین بود چون در آستانه پیروزی هم بودند و مرحله سوم عملیات را هم با موفقیت پشت سر گذاشته بودند منتها تقدیر الهی این بود و نیروها هم راضی به رضای او بودند بنابراین فرمانده گردان شهید مهدی محب شاهدین در همین مرحله و زمان هجوم تانکها بوسیله گلوله توپ ابتدا مجروح که بعد از انتقال به بیمارستان صحرایی در بین راه به فیض عظمای شهادت نائل می شوند.
پس از شهادت رسیدن مهدی محب ، شهید بزرگوار حاج محمود اخلاقی سریع مسئولیت فرماندهی گردان را بعهده گرفته و مأموریت گردان را ادامه می دهد و پس از شکستن پاتک دشمندستور می دهد که گردان بر روی تپه های مشرف به منطقه و جاده طیب مستقر شده و پس از احداث خاکریز نیروها مشغول زدن سنگرهای دفاعی و اجتماعی می شوند و الحاق بایگانهای دیگر خط را تثبیت می نماید و مدت 24 ساعت نیروهای گردان در خط پدافند کرده و سپس در ساعت 12 شب مورخه 16/8/61 خط را تحویل نیروهای ارتش دادند و به عقب برگشتند. وگردان امام الهادي در مرحله آخر عمليات بكارگيري و نقش آفريني خود را در مقابل دشمن نشان داد.
.در اين عمليات رزمندگان استان سمنان با فداكاري و از خودگذشتگي در تمامي مراحل اين عمليات حضور و با تقديم وشهادت 71 نفر از بهترين عزيزان بويژه فرمانده دلاور گردان امام موسي بن جعفر(ع) سردار شهيد مهدي محب شاهدين به استان بازگشتند.
