به گزارش خبرگزاری بسیج از اصفهان، بچه اولش را هر کاری کرد شیشه نگرفت، هر وقت آبمیوه و یا شیر میخواست به او بدهد باید در لیوان میریخت؛ اما بچه دومش از همان ابتدا شیشه گرفت، با یک هفته بستری شدن بلافاصله بعد از تولد در بیمارستان و سه روز بیمادری به دلیل شرایط ویژهاش، مکیدن شیشه را یاد گرفته بود؛ خیالش کمی راحتتر بود که شاید تغذیه و خوراک فرزند دومش را راحتتر بتواند با کمک شیشه کنترل کند.
البته میدانم اگر شما که پای صحبتهای من نشستهاید مادر نباشید، شاید متوجه منظور من و دغدغهای که یک مادر برای گرفتن شیشه توسط کودک دارد، نشوید، چون جنس مادر با همه جنسها فرق دارد، به هر حال من پیشاپیش از شما عذرخواهی میکنم.
این هفته، هفته کودک است، هفتهای که تمامی روانشناسان، مشاوران، روانکاوان، مربیان مدارس، مهدکودکها و حتی کارخانههای پفک و چیپس هم آن را گرامی میدارند و تمام تلاششان را در این هفته میکنند تا برای کودکان و تربیت بهترشان کاری کنند.
کودکانی که بیچون و چرا سرمایههای یک ملتاند و یک جامعه هوشمند میداند که اگر بخواهد آیندهای روشن و هدفمند و پیروز در همه جوانب داشته باشد، باید نصف سرمایهاش را و یا حتی تمامی آن را برای رشد و بالندگی و تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانانش قرار دهد؛ شاهد سخنمان هم زیاد است اما تنها به یک شاهد اکتفا میکنیم که امام خمینی(ره) جامعهشناس و عالم بزرگ قرن در اوج مبارزات و ایستادگی در برابر ابرقدرتها در سال 42 در جواب امور ساواک که از ایشان میپرسد: یاران شما کجا هستند؟ ایشان میفرمایند: یاران من در گهوارههای مادرانشان هستند؛ و به راستی که جواب این سؤال را غیر از یک عالم با بصیرت، فرزانه، روشنفکر و آیندهپژوه فرد دیگری نمیتواند بر زبان جاری کند.
اهمیت پرداختن به موضوع کودک و نوجوان قابلانکار و رد نیست اما اینکه چه کنیم تا سرمایههایمان به فنا نروند و آینده کشور و ملت و در اصل و ابتدا هم آینده خودشان تأمین شود، موضوعی است که باید مورد توجه کارشناسان و برنامهریزان قرار گیرد، هر چند که با نفوذ فرهنگی و جنگ نرمی که بدخواهان به راه انداختهاند بدون تعارف گامهای بسیار موفقی در تربیت و تعلیم فرزندان ما برداشتهاند اما باز هم میگویند جلوی ضرر را هر وقت بگیری منفعت است، البته ما هنوز هم امیدواریم که بتوانیم خودمان را به حرکت سریعالسیر قطار نفوذ فرهنگی برسانیم اگر کارشناسانمان این بار از همین هفته کودک شروع کنند و لحظهای از پای ننشینند.
اما این نوشته شاید بهانهای است برای پرداختن به موضوع شهید و شهادت و اینکه چقدر میتوان این روحیه را در بین نسلهای آینده تسری داد و آن را نهادینه کرد، ما که در زیارت عاشورا همیشه میخوانیم اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد، چگونه میتوانیم متصل شویم به مرام و شیوه محمد و آل محمد تا مرگی همچون محمد و آل محمد نصیب و روزی خودمان و فرزندانمان شود.
این روزها که روحیه جهاد و شهادتطلبی به نسل چهارم انقلاب هم کشیده شده و از آنان یادگارانی بر جا میمانند که قطعاً فقدان محبت و سایه پدر بر روی زندگیهایشان دردی است که درمانی نخواهد داشت چه خوب میشود که همه ما سعیمان بر این باشد که خاطرات تلخ و فراموشنشدنی فرزندان شهدای هشت سال دفاع مقدس را برای این کودکان عزیز دیگر تکرار نکنیم و غم بیپدری را با کنایهها و بیمعرفتیهایمان برایشان صدچندان نکنیم.
به جای آنکه به فکر مقایسه موقعیت درس خواندشان در مدارس و دانشگاه و ادارات باشیم، به فکر این باشیم که شرایطی را برایشان فراهم کنیم که مثل تمامی فرزندان این سرزمین که سایه پدر بر روی سرشان مستدام باد، زندگی بدون دغدغه و بیمهری داشته باشند، زندگی که مفهوم شهید و شهادت را نزدشان پررنگ سازد نه اینکه پتکی سازد بر روی تنهایی و یتیمیشان...
هفته کودک تنها بهانه است برای دادن یک تذکر به همه آنهایی که دستاندرکارند، مسؤولان که روی همه را با آب صاف و پاک سفید کردهاند، باید جهاد کرد و آتش به اختیار افسارگسیخته فرهنگ و تربیت کودکان را هر کس در هر جایی که هست به دست گیرد و تلاش کند تا آیندهای روشن برای فرزندان این سرزمین رقم بزند.
از وقتی عکس علی حججی را با شیشهای که لابه لای دندانهایش با غیظ بیپدری میفشرد دیده است پشیمان شده از آرزویی که داشت، آرزوی اینکه ای کاش پسر دومش بتواند با شیشه خوردن کنار بیاید، مادر که باشی میفهمی چه میگویم، میفهمی که وقتی فرزندت تمام غصههای کودکیاش را بر روی سر شیشه پستانکش خالی میکند چه مفهومی دارد! هیچوقت فکرش را نمیکرد آرزوی به این کوچکی بتواند غصهای بزرگ شود بر روی دلش تا که هر وقت کودکش شیشه به دهان میکشد به یاد غم غربت و یتیمی فرزندی بزرگ از بزرگزادهای دلیر جانش را به آتش بکشاند.