پسازآنکه برنامه بسیار بجا و شایسته آواها و سرودهای انقلابی تحت عنوان «ترنم بیداری»، انقلابی در بحث سرودها آنهم با مضامین ایرانی و اسلامی متناسب با فرهنگ غنی این مرزوبوم به پا کرد، این بار هنر اصیل انقلابی در قالب نمایش عظیم و میدانی «فصل شیدایی» این روزها در شهر شعر و شعور و ادب، شیراز شهر راز و محفل علما و عرفای تابناک مشرق زمین، زوایایی دیگر از هنر پرمحتوا و اصیل ملی و مذهبی ایران را به رخ میکشد.
همگان میدانند که جمعکردن گروهها و طیفهای مختلف فکری در زیر یک چتر واحد در کارهای هنری یا بینظیر است یا خیلی خوشبینانه کمنظیر؛ اما نمایش میدانی بزرگ و چندرسانهای «فصل شیدایی» همچون «ترنم بیداری» در جشنواره سرودها و آواها، موفق به این ساختارشکنی عالمانه شد و با جمعکردن جمعیتی معادل 15 هزار نفر تنها در یک شب، نشان داد که هنر انقلابی همچنان زنده است و میتواند حرفهای بسیاری برای گفتن داشته باشد.
پیشازاین راجع به برنامه باشکوه «ترنم بیداری» و اینکه هنر انقلابی قادر خواهد بود در این هیاهوی سخیف رسانهای در عرصه هنری سرآمد باشد نوشتهام، اما این بار میخواهم دوباره به آن تاکید کنم؛ چراکه هنر انقلابی در این مملکت همچون افراد انقلابی در انزوا قرار گرفته و بوقهای رسانهای جبهه باطل شبانهروز خوراک نامرغوب به کامها فرو میریزند و اجازه هرگونه حرکتی را از هنر اصیل گرفتهاند.
«فصل شیدایی» همان هنر اصیل و پرمحتواست که توسط افراد آگاه و عالم به مسائل زمان شکلگرفته است؛ افرادی که بالاخره در جامعه هنری ما در میان انبوه هنرپیشگان خواب و در غفلت که تنها با ظاهر خود در عرصه هنری جلوهگری میکنند، سر برمیآورد و به همگان تلنگری از جنس بیداری میزند.
امروز سینمای ما از تلویزیون بدتر است و تلویزیون ما از سینما! چراکه بهشدت تحت تأثیر نگاه بسیار سخیف و سطح پایین است و با چشمپوشی از محدود برنامههای پرمحتوای رسانه ملی که تعدادش بهاندازه انگشتان یک دست هم نیست! مخاطب به سختی میتواند یک فیلم یا سریال با محتوا که نشاندهنده فرهنگ غنی این سرزمین باشد را در تلویزیون و سینمای ما پیدا کند و علت آن نیز تا حدودی مشخص است؛ رواج تفکر پولپرستی بدون توجه به نگاه تربیتی و آرمانی به اصلاح جامعه از سوی دستگاههای فرهنگی را میتوان علتالعلل آن نامید.
بههرحال نمایش هنری «فصل شیدایی» چون نوری در میان ظلمت و تاریکی حاکم بر سینما و تلویزیون ماست که فریادزننده هنر اصیل دینی و ملی ایران است و به دنبال نهادینه کردن راه درست زندگی از پس تبلیغات باطل دستگاه رسانهای غالب است؛ میگوییم غالب زیرا فرقی نمیکند که تبلیغات سوء از سوی دستگاههای فرهنگی داخل باشد یا از خارج، مهم این است که هر دو یک محتوا را به مشتری خود میدهند! با این تفاوت که دستگاه فرهنگی داخل با روکشی از ظواهر مذهبی این خوراک را به مخاطب خود میدهد تا بتواند مجوزهای مربوطه را از نهادهای ذیربط دریافت کند! و دستگاه فرهنگی خارجنشین نیز که تکلیفش معلوم است.
و سخن پایانی اینکه «فصل شیدایی» همچون «ترنم بیداری» جدا از ضعفهای بسیار اندک که در هر کاری با این عظمت و وسعت طبیعی است، گشودن فصلی جدید به روی هنر انقلابی است. هنری که به دلیل پایهریزی بر مبانی اصیل و الهی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و در بیداری جامعه و تزکیه و تهذیب افراد، بینظیر است و سوقدهنده جامعه به سمت کمال و معنویت خواهد بود.
جا دارد در همین مقال کوتاه از عوامل سپاه فجر فارس، جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، معاونت فرهنگی شهرداری شیراز و ... که خالصانه و بدون چشمداشت پا به این عرصه پرزحمت نهادهاند، بهپاس این حرکت ارزشمند و ماندگار تقدیری شایسته کرد، گرچه اجر و پاداش این عزیزان نزد خدای متعال محفوظ است.
امیدواریم مسؤولان استان که تا به حال در این برنامه عظیم فرهنگی حضوری کمرنگ داشتند، بیشازپیش به اهمیت اینگونه برنامهها برای سالمسازی افکار پریشان و هدایت نسل جوان، پی برده و از ظرفیتهای بسیار دستگاه دولتی برای شکوفایی هنر اصیل و انقلابی بهره ببرند.